Warning: filemtime(): stat failed for /home/islamp/public_html/fa/wp-content/plugins/easy-table-of-contents/assets/js/front.min.js in /home/islamp/public_html/fa/wp-content/plugins/easy-table-of-contents/easy-table-of-contents.php on line 236
searchicon

کپی شد

جایگاه انسان در عالم هستی

هر انسان به نوبۀ خود در عالم هستی تأثیر و تأثراتی دارد که بسته به وسع و گسترۀ وجودی هر فرد فرق می کند. انسان هر قدر در عالم هستی از سعۀ وجودی بیشتری برخوردار باشد می تواند در عالم مؤثرتر باشد تا جایی که مثل انبیاء و اولیاء خاص الهی که عالمی را با عظمت خود دستخوش تغییرات اساسی می کنند؛ بنا بر این هر کس بسته به تلاش و سعیی که در جهت اصلاح خود و تزکیه نفس کرده و مقاماتی که در این راه نائل شده می تواند مؤثر در عالم یا در انسان های دیگر باشد و نمی شود به قول مطلق تعیین کرد که فلان شخص چه قدر در تعیین جایگاه دیگران دخیل است، ولی با وجود تمام این تأثیر و تأثرات هیچ گاه این تأثیرات موجب سلب اختیار انسان نمی شود و تنها زمینه ای برای اختیار انسان فراهم می کند و هر قدر در سیر وسلوک الی الله پیش روی شود، در هدایت و جهت دهی انسان های دیگر تأثیرگذار خواهد بود، ولی به هر حال هر کس خودش جایگاه خود را تعیین می کند و برای همین، مسؤول اعمال و جایگاه خود در پیش گاه خداوند متعال است و تأثیرات فقط در حد اعداد و فراهم آوردن زمینه و روشنگری است؛ از این رو است که مسئولیت اعمالش به عهدۀ خود او است.

در ضمن جایگاه عند ملیک مقتدر به فرمایش اهل معرفت جایگاه ویژه ای است که هر انسانی به آن جایگاه راه نمی یابد و این جایگاه مختص کسانی است که به مقامات عالی سیر و سلوک دست یافته و از تعلّقات دنیوی دست کشیده اند[1] و نمی توان این جایگاه را به صورت عمومی به انسان ها نسبت داد.

بنابر این، هر انسان به همان اندازه که راه حقیقت را پیموده و به مقام حقیقی انسان که همان مقام خلیفة الله است دست یافته، خود نمایش گر جایگاه خلافت است و نیاز به نشان دادن این جایگاه نیست، بلکه هر کس به انسان کامل بنگرد در حقیقت به جایگاه خلیفة الله نظر کرده و نشان دادن این جایگاه در گرو اتصاف به این مقام است. گفتنی است که در احادیث اهل بیت مجالست و همنشینی با کسانی توصیه شده که دیدار با آنان موجب متذکر شدن خداوند می شود؛[2] و این از آن رو است که چنین کسانی خلیفۀ او هستند و دیدار خلیفه موجب یاد مستخلف عنه یعنی خداوند متعال می شود.



[1]. صدر المتألهین، الحكمة المتعالية فى الاسفار العقلية الاربعة، ج ‏9، ص 72 و 333.

[2]. كليني، كافي، ج 1، ص 39، چاپ دوم، نشر اسلامیة، تهران، 1362ش؛ علامه مجلسی، بحارالأنوار، ج 1، ص 203، باب 4، مذاكرة العلم و مجالسة العلما، مؤسسه الوفاء، بیروت، 1404ق.