کپی شد
جایگاه امام صادق (علیه السلام) نزد مالک بن انس
مالک بن انس مدتی خدمت امام صادق (علیه السلام) شاگردی نمود و به این شاگردی خود افتخار مینمود. وی برای آن حضرت فضائلی بیان میکند که به برخی از آنها اشاره میشود:
پیشوای فرقه مالکیه نقل میکند که نزد امام صادق (علیه السلام) رفتم. حضرتشان یک بالشت به من داد، مرا گرامی داشت و فرمود: ای مالک! من تو را دوست میدارم!
من نیز از ابراز علاقه امام خوشحال شدم و خداوند را سپاس گفتم. سپس مالک در ادامه این روایت به بیان فضائل امام صادق (علیه السلام) میپردازد: ایشان کسی بود که یا روزه میگرفت و یا نماز اقامه میکرد و یا ذکر خدا میگفت. او از برترین بندگان و زاهدان برگزیده بود که از خداوند پروا داشت. ایشان (علیه السلام) بسیار حدیث میگفت و خوشبیان و تأثیرگذار بود. وقتی از پیامبر (صلی الله علیه و آله) سخنی روایت میکرد، گاهی رنگ رخسارش سبز و گاه زرد میشد، به گونهای که در دگرگونی رنگ چهرهاش، ناشناس میشد.[1]
مالک بن انس كه در مدينه بود، مىگويد: من نزد جعفر بن محمد (علیهما السلام) مىرفتم «وَ كانَ كثيرَ التبسُّمِ» و آن حضرت خيلى زياد تبسم داشت؛ يعنى به اصطلاح خوشرو بود و عبوس نبود و بيشتر متبسم بود؛ و از آدابش اين بود كه وقتى اسم پيغمبر (صلی الله علیه و آله و سلم) را در حضورش مىبرديم رنگش تغيير مىكرد (يعنى آنچنان نام پيغمبر به هيجانش مىآورد كه رنگش تغيير مىكرد). من زمانى با او آمد و شد داشتم. آن گاه از عبادت امام صادق (علیه السلام) نقل مىكند كه چقدر اين مرد عبادت مىكرد و عابد و متقى بود.[2]
وی مىگويد: «ما رأت عين و لا سمعت أذن و لا خطر على قلب بشر أفضل من جعفر الصادق فضلا و علما و عبادة و ورعا»؛ چشمى نديده و گوشى نشنيده و به قلب بشری خطور نكرده که کسى در فضل، دانش، عبادت و ورع، بافضيلتتر از جعفر بن محمد (علیهما السلام) باشد.[3]
مصعب زبيري از مالک نقل میکند: زمانی با جعفر بن محمد الصادق رفت و آمد داشتم، در آن مدت او را ندیدم مگر بر یکی از سه ویژگی؛ یا در حال نماز بود، یا در حال روزه و یا در حال قرائت قرآن، و ندیدم او را که از رسول اللّه (صلى اللّه عليه و سلم) حدیث نقل کند مگر آن که در حال طهارت باشد. هرگز از چیزی که فایدهای نداشت سخن نمیگفت. او از دانشمندان عابد و زاهدی بود که از خداوند متعال بیم داشتند.[4] در يک سفر با امام (علیه السلام) با هم به مكه مشرف شديم، وقتی وارد مسجد شجره شدیم، لباس احرام پوشید. من نگاه میکردم، پس هر وقت میخواست تلبیه بگوید و رسماً مُحرم شويم، خوف خدا او را احاطه کرده بود. گفتم: چارهای نیست باید (لبیک) گفت تا محرم شوی. حضرت فرمود: ای پسر ابي عامر، من میترسم که بگویم «لبيک اللهم»، اما خداوند بگوید: لا لبيک و لا سعديک؛[5] یعنی: من چه بگويم؟! به كى بگويم لبّيک؟! اگر در جواب من گفته شود: «لا لبّيک» آن وقت من چه كنم؟!.
با این حال مالک از استادش امام صادق (علیه السلام)، تنها پنج روایت مسند و چهار روایت منقطع نقل کرد که روایات مستند، همه به یک حدیث مسند که حدیث جابر است برمیگردند.
براین اساس، مالک حق استادی امام صادق (علیه السلام) را بهجا نیاورد. کسی که چهار هزار نفر را با حدیثش بینیاز نمود و حافظ ابن عقدة در كتابش، اسامی این تعداد را آورده است. کسی که از احادیث او و پدران و جدش چهارصد کتاب تألیف شد، اما مالک بیشتر احادیثش را از نافع مولى ابن عمر، و زهری نقل میکند که علم این دو نسبت به حدیث رسول اللّه (صلى اللّه عليه و آله) بسیار ناچیز بوده و به یک صدم علم امام صادق (علیهالسلام) نمیرسد.[6]
[1]. صدوق، محمد بن علی، أمالی، ترجمه: كمرهاى، محمد باقر، ص 169؛ صدوق، محمد بن علی، الخصال، محقق/ مصحح: غفارى، على اكبر، ج 1، ص 167.
[2]. مطهری، مرتضی، مجموعه آثار استاد شهيد مطهرى، ج 18 ، ص 73 و 74.
[3]. ابن شهر آشوب مازندرانى، محمد بن على، مناقب آل أبي طالب (عليهم السلام)، ج 4، ص 248.
[4]. اشاره به آیه شریفه: إِنَّما يَخْشَى اللَّهَ مِنْ عِبادِهِ الْعُلَماء، فاطر، 28.
[5]. مناقب آل أبي طالب عليهم السلام، ج 4، ص 275؛ شوشتری، قاضی نور الله، إحقاق الحق و إزهاق الباطل، مقدمه و تعليقات: آيت الله العظمى مرعشى نجفى، ج 28، ص 438.
[6]. حر عاملى، محمد بن حسن، وسائل الشيعة، محقق/ مصحح: مؤسسة آل البيت (عليهم السلام)، (مقدمه) ص 52.