Warning: filemtime(): stat failed for /home/islamp/public_html/fa/wp-content/plugins/easy-table-of-contents/assets/js/front.min.js in /home/islamp/public_html/fa/wp-content/plugins/easy-table-of-contents/easy-table-of-contents.php on line 236
searchicon

کپی شد

جایگاه اخلاقی شیخ جعفر کاشف الغطاء

کـاشـف الـغـطـاء دارای فضیلت‌های اخلاقی بسیاری؛ مانند وارستگی، فروتنی، سخاوتمندی[1] غیرت، تواضع، مجاهدت بود. وی از هر راهی که می‌توانست برای فقرا پول جمع‌آوری می‌کرد و به آنان انفاق می‌نمود، حتی نوشته‌اند گاهی خود به پول جمع کردن می‌پرداخت و در عبای خود پول جمع‌آوری و در همان مجلس بین فقراء و بیچارگان تقسیم می‌نمود.[2]

به چند نمونه از سجایای اخلاقی ایشان اشاره می‌شود.

  1. تواضع:

شیخ جعفر با این‌که تقریبا با بحرالعلوم هم‌سن بود، ولی به او احترام زیادی می‌گذاشت تا این حد که با تحت‌الحنک عمامه خود، نعلین سید را تمیز می‌کرد و تبرک می‌جست.[3] برای احترام به درس او می‌رفت و او را استاد خطاب می‌کرد. هم‌چنین منقول است که در مورد بحرالعلوم چنین گفته‌است که اگر او مجتهد باشد من هیچ مجتهد نیستم.[4]

  1. صبر:

آورده‌اند كه روزى شيخ جعفر كاشف‌الغطاء مبلغى پول بين فقراى اصفهان تقسيم كرد و پس از اتمام پول به نماز جماعت ايستاد، بين دو نماز كه مردم مشغول تعقيب نماز بودند، سيد فقيرِ بى‌ادبى وارد شد و آمد تا مقابل امام جماعت رسيده، گفت: «اى شيخ مال جدّم [يعنى خمس] را به من بده!»، شيخ فرمود: قدرى دير آمدى، متأسفانه چيزى باقى نمانده‌است، سيدِ بى‌ادب، با كمال جسارت آب دهان خود را به ريش شيخ انداخت، آن حليم عالم نه تنها هيچ‌گونه عكس‌العمل خشونت‌آميزي از خود نشان نداد، بلكه برخاسته و در حالى‌كه دامن خود را گرفته بود، در ميان صفوف نمازگزاران گردش كرد و گفت هركس ريش شيخ را دوست دارد، به سيد كمک كند. مردم كه ناظر اين صحنه بودند، اطاعت نموده دامن شيخ را پر از پول كردند، سپس همه پول‌ها را آورده و به آن سيد تقديم كرد و سپس به نماز عصر ايستاد.[5]

از صدف ياد گير نكته حلم *** آن كه بُرَّد سَرَت، گهر بَخشَش[6]

درياى فراوان نشود تيره به سنگ *** عارف كه برنجد تنك آب است هنوز

بدى را بدى سهل باشد جزا *** اگر مردى اَحْسِن اِلى مَنْ أَسا[7]

 

[1] . سایت اندیشه قم، زندگی نامه علمای بزرگ شیعه.

[2] . عقیقی بخشایشی، عبدالرحیم،  فقهای نامدار شیعه، ص 259.

[3]. شبیری زنجانی، سید موسی، جرعه‌ای از دریا، ج ۲ ص ۳۳۳.

[4]. همان.

[5] . قمى‏، عباس، الفوايد الرضويه فى احوال علماء المذهب الجعفريه، ج ‏1، ص 140؛ كاشف الغطاء، جعفر بن خضر، كشف الغطاء عن مبهمات الشريعة الغراء، ج ‏1، ص 24.

[6]. مفهوم شعر اين است كه هم‌چون صدف حليم باش كه وقتى سر او را مى‌برند، بدون رنجشى، گوهر تحويل كسى مى‌دهد كه سر او را مى‌برد.

[7]. گردآوری از: مكارم شيرازى، ناصر، اخلاق اسلامى در نهج البلاغه، تهيه و تنظيم: اكبر خادم الذاكرين، ج 2، ص 51.