کپی شد
ثروت
فهرست
اسلام و ثروت اندوزی
در برخی كتاب ها از حضرت امیر المؤمنین (ع) نقل شده است:” نعمت فراوانی ندیدم، مگر این كه در كنارش حقی ضایع شده باشد.” [1]
این روایت در كتب معتبر حدیثی موجود نیست و در كتب یاد شده نیز بدون سند میباشد، از این رو از جهت سند ضعیف است. اما با توجه به روایات دیگری، که در این مضمون آمده است، ضعف سندش جبران می شود. از جمله:” خداوند سبحان در داراییهای توانگران روزیهای بی چیزان را واجب گردانید. پس بیچیز گرسنه نماند، مگر به سبب آن چه توانگری به او نداده است و در روز رستاخیز خداوندی كه بزرگ است بینیازی او، ایشان را از این كار مؤاخذه مینماید.” [2]
این روایت نسبت به روایت نخست، از اعتبار بیشتری برخوردار است و در كتب مختلف حدیثی از جمله نهج البلاغه، وسائل الشیعه، بحار الانوار، غررالحكم و ارشاد القلوب ذكر شده است.
این روایات اگر هم صحیح باشند، مرادشان مالی است كه تكالیف مالی آن؛ مانند خمس و زكات و… ادا نشده است و مردم را به پرداخت آنها دعوت میكند. برای تحقیق هر چه بیشتر معنای حدیث لازم است مباحث زیر مطرح شود:
1. مال و ثروت در اسلام
در منابع اسلامی درباره مال و ثروت به دو دسته از روایات برخورد می کنیم: در دسته اول از این روایات در ظاهر از جنبه منفی به مال نگاه شده است، حضرت علی می فرماید:
من رهبر مؤمنان هستم و مال رهبر و رئیس گناهكاران است؛[3] یعنی مؤمنان از من پیروی می كنند، ولی گناهكاران مطیع مال و ثروت هستند.
همچنین میفرماید: مال ریشه شهوتها است. [4]
هر كس درهم و دینار را دوست داشته باشد او بنده دنیا است. [5]
رسول خدا میفرماید: كسی كه بنده درهم و دینار باشد ملعون و از رحمت خدا به دور است. [6]
در مقابل در بعضی دیگر از متون اسلامی مال، ثروت و دنیا مدح شده است. در قرآن می خوانیم: مال و فرزندان زینت زندگانی دنیوی هستند.[7] همچنین ثروت در چند جای قرآن كریم «خیر» نامیده شده است، مانند آیه زیر:
«كتب علیكم اذا حضر احدكم الموت ان ترك خیرا…».[8]
و هم چنین بسیاری از مفسران خیر را در آیه مباركه زیر به معنای مال گرفتهاند. «انه لحب الخیر لشدید».[9]
رسول خدا (ص) می فرماید: چقدر مال صالح برای مرد صالح خوب است[10]. امام باقر (ع) میفرماید: چقدر كمك دنیا برای تحصیل آخرت خوب است. [11]
با دقت و تأمل در این دو دسته از روایات روشن میشود كه اصل مال و ثروت در اسلام مذموم نیست، بلكه از آن جهت كه وسیله و ابزاری است برای رسیدن به آخرت ممدوح و پسندیده است. از این رو است كه هنگامی كه حضرت علی ( ع) مردی را مشاهده كرد كه دنیا را مذمت میكرد، فرمود: «آیا تو در دنیا جرمی مرتكب شدهای یا دنیا به تو جرم كرده است …».[12]
در اسلام مال و كسب مال، پسندیده و در مواردی واجب است، ولی مال پرستی در برابر خدا پرستی سرزنش شده است. در دین اسلام مال وسیلهای برای رسیدن به سعادت اخروی و تقرب به خدا است، نه هدف.[13]
در قرآن كریم می خوانیم : ای كسانی كه ایمان آوردید اموال و فرزندانتان شما را از یاد خدا غافل نسازد.[14]
شهید مطهری میفرماید: «در اسلام مال و ثروت هیچ وقت تحقیر نشده است، نه تولیدش نه مبادلهاش، نه مصرف كردنش، بلكه همه اینها تاكید و توصیه شده است و برای آنها شرایط و موازین مقرر شده است و هرگز ثروت از نظر اسلام دور افكندنی نیست، بلكه دور افكندنش اسراف، تبذیر تضییع مال و حرام قطعی است».[15]
دفاع از مال در حكم جهاد دانسته شده است و كشته شدن در این راه اجر شهادت دارد.[16]
2. تولید ثروت در اسلام
اسلام به طرق مختلف مسلمانان را هم در بعد فردی و هم در بعد اجتماعی به تولید ثروت دعوت كرده است. رسول خدا (ص) میفرماید: به دنبال روزی حلال رفتن بر هر زن و مرد مسلمانی واجب است.[17] از این حدیث تساوی زن و مرد در تولید ثروت فهمیده می شود. تولید ثروت اختصاص به مردها ندارد. همچنین طلب روزی حلال از افضل عبادات شمرده شده است.[18]
پویایی و حیات جامعه در پرتو استقلال اقتصادی و ثروت مند بودن آن است. نیازمندی مساوی با اسارت و بردگی است. از این رو حضرت علی (ع) میفرماید: فقر و تنگدستی مرگ بزرگ تر است [19] اسلام اجازه نمیدهد كه غیر مسلمان بر مسلمان تسلط داشته باشد.[20]
این هدف زمانی تأمین میگردد كه مسلمانان دست به سوی بی گانگان دراز نكنند و از استقلال اقتصادی برخوردار باشند. تولید ثروت سبب ساز این مقصود است. به سخن شهید مطهری: «هدف های اسلامی بدون اقتصاد سالم و نیروی مستقل اقتصادی میسر نیست».[21]
در اسلام اقسام گوناگون تولید ثروت، مانند كشاورزی، دام داری، صنعت و غیره توصیه شده است. این كه پیامبر اسلام بر دستان پینه بسته كشاورز بوسه میزد، نشانگر اهمیت تولید در جامعه اسلامی است.
با مراجعه به سیره معصومین (ع) در مییابیم كه آنان نیز برای تولید ثروت میكوشیدند. روایت شده است كه در آمد امیرالمؤمنین (ع) از محصولات كشاورزی چهل هزار دینار بود.[22] در روایتی دیگر نقل شده است كه در آمد فدك در یك سال بیست و چهار هزار دینار بود و در روایت دیگری هفتاد هزار دینار نقل كردهاند.[23]
3. توزیع ثروت در اسلام
بعد از این كه تولید ثروت شد، این ثروت باید به صورت عادلانه و موزون در جامعه توزیع گردد. در مکتب اقتصادی اسلام دو امر به عنوان هدف اصلی ارائه شده است: 1- عدالت اقتصادی نسبت به درون جامعه. 2- قدرت اقتصادی نسبت به بیرون جامعه.[24] امام صادق (ع) میفرماید: اگر عدالت در میان مردم برقرار میشد بینیاز میشدند. [25]
قرآن كریم میفرماید: ثروت نباید تنها در میان ثروت مندان گردش داشته باشد[26]، بلكه باید به دست مستمندان نیز برسد. از این رو در اسلام تكالیف مختلف مالی؛ مانند زكات و خمس و صدقه وضع شده است، تا ثروت جامعه به فقرا نیز برسد و افراد جامعه در یك سطح و طبقه رشد اقتصادی داشته باشند و شكاف و اختلاف طبقاتی بین آحاد جامعه كمتر شود و در نهایت از بین برود.
4. ثروت اندوزی در اسلام
ثروت مند شدن اگر از راههای مشروع بوده باشد، از نظر اسلام هیچ اشكالی ندارد. شیوه ای که اسلام برای تعدیل ثروت می پذیرد جلوگیری افراد مستعد از رسیدن به ثروت های بالا نیست، بلکه برای آنها وظایف و تکالیف مالی مقرر می سازد. [27] قرآن ثروت مندانی چون حضرت سلیمان و حضرت داوود و ذو القرنین را نام میبرد كه اهل ایمان بودند و در مقابل از ثروت مندان كافری چون قارون نیز یاد میكند. در قرآن میخوانیم: افزون طلبی شما را به خود مشغول داشته و از خدا غافل نموده است، تا آن جا كه برای شمردن مردگان به زیارت قبور رفتید. [28]
ثروت اندوزی اگر انسان را از یاد خدا غافل كند، مذموم است و در اسلام از آن نهی شده است. دل بستن به ثروت و ایثار دنیا بر آخرت صحیح نیست.
ولی اگر این ثروت فراوان در راه خدا مصرف شود، بسیار پسندیده و قابل ستایش میباشد كه حضرت خدیجه (س) از این گونه ثروت مندان بود كه ثروت خود را برای پیشرفت اسلام و گسترش آن مصرف كرد.
قرآن نیز كسانی را كه ثروت اندوزی میكنند و آن را در راه خدا مصرف نمینمایند به عذاب دردناك بشارت میدهد .[29]
در ذیل همین آیه رسول خدا (ص) می فرماید: هر مالی كه زكات آن پرداخت شود، مشمول این آیه نیست. [30] اگر انباشت ثروت از طرق شرعی باشد و عنوان احتكار پیدا نكند و تكالیف مالی آن مانند زكات و خمس مراعات شود، هیچ اشكالی ندارد.
5. ثروت و علما
با توجه به مطالب یاد شده روشن می شود كه اگر عالمی ثروت مند شد، هیچ اشكالی ندارد. آن چه مذموم است، دل بستن عالم به دنیا است. اگر دنیاپرستی و مال پرستی برای مردم عادی روا نباشد_ كه روا هم نیست – برای عالمان دینی به طریق اولی شایسته نیست، از این رو از حضرت عیسی (ع) نقل شده است كه فرمود: دینار بیماری دین است و عالم طبیب دین است، پس زمانی كه دیدید طبیب مرض را به خودش چسبانده است، نسبت به او بدبین باشید و بدانید كه خیر خواه دیگران نیست. [31]
مشاهده می شود که در این حدیث زیبا حب دنیا و دنیا پرستی عالمان دینی مذمت شده است.
معیار برخوداری از ثروت
رزق و روزی و یا ثروت در کلیت آن، لطف عامی از جانب پروردگار است و به دست آوردن آن نیز هیچ منافاتی با کوشش و تلاش ندارد، اما خداوند به بندگان با ایمان خود عنایت خاص داشته و با روشهای مختلفی؛ که در اختیار قرار دادن ثروت مشروع هم یکی از آنها است؛ چنین بندگانی را مورد لطف خود قرار میدهد، البته باید دانست که هر ثروتی دلیل لطف نیست، بلکه شاید نشانهای از عذاب باشد و الزاماً تمام بندگان خوب خدا نیز در این دنیا، از مزایای مادی مناسبی برخوردار نیستند.برای توضیح بیشتر لازم است به نکات ذیل توجه شود:
1. خداوند؛ طبق حکمت خود؛ مقرر فرموده که افراد بشر؛ بدون در نظر داشتن این که آیا مؤمنند و یا کافر؛ در مقدار روزی با هم متفاوت بوده و چنین تفاوتی، وسیلهای برای آزمایش آنها باشد.
2. بر همین اساس، خداوند، رزق و به عبارتی ثروت را میان همۀ افراد بشر؛ چه شکرگزار و چه ناسپاس؛ تقسیم نموده و تمام آنها از این لطف عام الهی برخوردارند، به گونهای که قرآن کریم خطاب به پیامبر (ص)فرموده: (رزق خداوند تو محدودیت و منعی نداشته و به مؤمنان و کافران خواهد رسید[32]) و به عبارتی، اصل ثروت و در کلیت آن، جدا از مقدار و نیز کیفیت به دست آوردن و هزینه نمودن آن، به عنوان لطف عامی از جانب خداوند به حساب میآید که همگان از آن؛ در اندازههای مختلف؛ برخوردار میباشند.
3. مقدر بودن روزی و باز بودن در لطف خداوند، هیچ منافاتی با تلاش انسان ها برای کسب ثروت نداشته و در منابع دینی هم توصیه شده که به دعا بسنده ننموده و تلاش و فعالیت در راه کسب ثروت مشروع را از یاد نبریم!
4. ثروت برخی افراد با ایمان؛ با لطف خاص خداوند؛ افزایش خواهد یافت و در بسیاری از موارد، چنین افزایشی از راه هایی خواهد بود که حتی خود آن فرد با تقوی، تصور آن را نیز نمی نموده است! آیات 2 و 3 سورۀ طلاق و روایاتی که در تفسیر آن آمده است، بیانگر این موضوع می باشند.
5. این که برخی افراد باایمان، از ثروت و امکانات مادی بیشتری برخوردار شده اند، دلیل بر آن نیست که مؤمنان فقیر از لطف خاص خداوند محروم اند، بلکه خدای متعال؛ بر حسب حکمت خود؛ همواره به تمام مؤمنان نظر لطف دارد که گاه این لطف می تواند در قالب ثروت بوده و همانند سلیمان(ع) و یوسف(ع)، مقامات ظاهری دنیا را به آنها عطا فرماید و گاه می تواند در قالب فقر و تحمل مشکلات متجلی شود که پیامبری همچون ایوب(ع) نمونۀ بارز آن است و فرد باایمان باید به اندازه ای تسلیم باشد که هم ثروت و هم فقر را نشانه ای از لطف پروردگار و آزمایشی از جانب او بداند[33]! (پسندم آن چه را جانان پسندد) و یا به تعبیر امام راحل (از تو جانا جفا وفا باشد).
6. باید توجه داشت که هر افزایش ثروتی را نمی توان لطف خاص خداوند دانست، بلکه تنها ثروتی از این خصوصیت برخوردار است که از راه مشروع به فرد با ایمان عطا شده و او نیز این ثروت را در راه هایی که مورد پسند خداوند است، هزینه نماید. در غیر این صورت، سرمایه و ثروت، نه تنها لطف خاص نیست، بلکه شاید نشانه ای از عذاب الهی باشد که قرآن کریم، تعبیر “استدراج” را برای آن به کار برده[34] و بیان نموده که اگر اشخاصی، آیات و نشانه های الاهی را که برایشان قرار دادیم، به فراموشی بسپرند، ما نیز در مقابل، درهای رسیدن به تمام مقاصد دنیوی را برای آنان باز می نماییم، تا آن که از ثروت ها و موقعیت های به دست آمده برای خود شادمان شوند، سپس آنها را در حالی که امر برایشان مشتبه شده، به عذاب ناگهانی دچار خواهیم نمود[35]. مطمئناً چنین ثروتی را نباید نشانۀ لطف خاص خدا بدانیم، بلکه باید از گرفتار شدن در چنین دامی به او پناه ببریم.
تأثیر دعا در کسب ثروت
نخست باید در نظر داشت که خداوند، زندگانی دنیایی ما را به شیوه ای طراحی نموده است که در بیشتر موارد، کارها بر اساس روال طبیعی و عرفی آن پیش رفته و هر هدفی، با کمک اسباب و وسایل عادی آن، به دست می آید،[36] هرچند بر ارتباط دائم با خداوند و درخواست کمک از او تأکید فراوانی شده است، اما این بدان معنا نیست که ما بدون طی نمودن روند طبیعی کارها و تنها با استفاده از ذکر و دعا بخواهیم به هدف دلخواه خود دست یابیم. بر این اساس، برای هر کار مهمی؛ از جمله هم کاری با افراد و رسیدن به سرمایه و ثروت، ابتدا باید جوانب آن کار و نوع همکاری را دقیقاً بررسی نموده، و از انطباق آنها با موازین دینی و اسلامی مطمئن شویم؛ زیرا در غیر این صورت و اگر تلاش در راه کسب ثروت، از طریق نامشروع بوده و یا آن که اشخاصی که قصد هم کاری با آنان را داریم، از فعالیت های ما جهت مقاصد و اهداف نامشروع خود استفاده نمایند، از پایه و اساس نباید به دنبال چنین هم کاری ها و چنین ثروت هایی باشیم، اما اگر نگرانی ما از جهت منطبق بودن با شرع برطرف شد، در مرحلۀ بعد باید در مورد مزایا و معایب دنیوی آن نیز اندیشیده و با درخواست خیر و برکت از خداوند و نیز مشورت با افراد خبره و صاحب نظر و استفاده از تجربیات آنان، به نتیجۀ مشخصی برسیم؛ زیرا به دلیل فرمودۀ پیامبر اکرم (ص) خطاب به امیر المؤمنین (ع)، هر که از خداوند طلب خیر نماید، دچار حیرت و تردید نشده و هرکه از مشورت دیگران بهره گیرد، پشیمان نخواهد شد.[37]
بنابر این، انسان های با ایمان، در انجام هر فعالیتی که پیش رو دارند، باید به چهار اصل اساسی و عمده توجه نمایند:
1. توکل بر پروردگار و درخواست خیر از او
2. دقت در انطباق آن فعالیت با موازین دینی
3. بهره برداری از مشورت با دیگران
4. رسیدن به یک نتیجۀ مشخص، با استفاده از قدرت تفکر و عقلی که خداوند در انسان ها به امانت گذاشته است.
بنابراین، نمی توان انتظار داشت که بدون پشت سر گذاشتن مراحل فوق، تنها با کمک آیه ای از قرآن کریم و یا ذکر و دعایی مخصوص، به اهداف مورد نظر دست یابیم، البته اگر شخصی، تمام آن چه گفته شد را مراعات نموده و تصمیم به انجام کار و یا رسیدن به ثروت مشروعی را گرفت، باید توجه داشته باشد که ارتباط او با خدا و درخواست کمک از او را هیچ گاه قطع ننماید و لزومی ندارد که این ارتباط، با ذکر و یا دعای خاصی باشد! آن چه در روایات ما نیز در مورد دعاهای مختلف بیان شده، تنها ارائۀ مصداق بهتر و کامل تری از نحوۀ ارتباط با خداوند است، و نمی توان اطمینان داد که شما با تکیه بر آنها، با تلاوت ذکر و دعایی و بدون تلاش و فعالیت، در انتظار معجزه ای باشید،[38] بلکه باید به این نکتۀ مهم توجه داشته باشید که رسیدن به ثروت مشروع، هم تلاش را می طلبد و هم لطف الاهی را.
بنابراین، انسان برای مرتبط نگه داشتن خود با مبدأ هستی، می تواند در ساده ترین راه، هر کار مهمی را با نام خدا آغاز نمایید؛ زیرا پیامبر اکرم (ص) به نقل از خداوند بیان می فرمایند که هر کار مهمی که با نام خدا آغاز نشود، به نتیجۀ دلخواه نخواهد رسید.[39] خود را در هیچ فعالیتی، مستقل نپندارید، بلکه آن را به خداوند منتسب نمایید،[40] و قبل از شروع هر کار مهم، دو رکعت نماز؛ همانند نماز صبح به جا آورید، چون رسول خدا فرموده: هنگامی که تصمیم به انجام هر کار مهمی داشتی، دو رکعت نماز خوانده و بر محمد و آل او درود فرست و سخن خود را با پروردگارت در میان گذار.[41] و اگر کسی می خواهد بیشتر به راز و نیاز با خدا بپردازد، می تواند از دعاهای موجود در کتاب های ادعیۀ معتبر نیز استفاده نماید و مطمئن باشد که دعایشان بی تأثیر نخواهد بود، اگر چه آن خواسته نیز برآورده نشود. در ضمن، اگر با همۀ تلاش ها، باز هم از لحاظ مالی در مضیقه به سر بردد، آن را نشان بی توجهی خداوند به خواسته هایشان نداند، بلکه شاید دلیلش آن باشد که خداوند، خیر و صلاح افراد با ایمان را بهتر تشخیص داده و گاهی همانند سلیمان (ع)، قدرت اقتصادی عظیمی در اختیارشان قرار می دهد و گاهی آنان را همانند ایوب (ع)، دچار تنگناها و مشکلات می نماید و اگر با نگاهی الاهی بنگریم، در هر دوی آنها خیر و برکت نهفته است.
چگونگی استفاده از ثروت پدر
يكى از مسائل مهم اخلاقى مورد توجه اسلام، رعايت حقوق پدر و مادر است كه انسان مى تواند در سايه آن به كمالات معنوى برسد، خداوند حكيم احترام به پدر و مادر و فرمانبردارى از دستورات مشروع آنان را در آيات متعددى از قرآن يادآورى كرده است[42]، اما در خصوص استفاده از ثروت پدر و مادر چند نکته حائز اهمیت است:
الف. در صورتی که یقین دارید مال و ثروت پدر و مادرتان حرام می باشد تکلیف بر شما روشن و مبرهن است و نه خود حق استفاده از آن را دارید و نه می توانید به دیگران انفاق کنید.
ب. اما اگر ثروت ایشان از راه حلال به دست آمده، تکلیف شما متفاوت است و شما می توانید از مال و ثروت پدر و مادر، در صورت رضایت ایشان و با رعایت نکات زیر بهره مند شوید:
اول آن که: مهم ترین سرمایه برای یک انسان عزت نفس و عدم وابستگی به دیگران حتی به ثروت پدر و مادر است. کرامت و عزت نفس، آن نقطه از روح انسانی است که اسلام برای احیاء و کمال اخلاق انسانی، روی آن دست گذاشته است. خداوند می فرماید: «عزت منحصراً از آن خدا و برای پیامبر خدا و مؤمنین است.»[43] و نیز پیغمبر اکرم (ص) فرمود: «حاجت هایتان را بخواهید اما عزت نفس را از دست ندهید».[44]
در خصوص کیفیت بهره مندی از عزت نفس و افراط و تفریط در آن، شهید مطهری در کتاب فلسفه اخلاق می گوید: «بعضی هم ممکن است در حد افراط باشند که حتی اگر نیازی هم داشته باشند، به احدی نمی گویند. (در حالی که) پیغمبر اکرم فرمود: «اطلبوا الحوائج»، حاجت هایتان را بخواهید، ولی، «بعزة الانفس»، اما عزت نفس را از دست ندهید، آنجا که حاجت هایتان را با دوست و رفیقی (و یا پدر و مادر) بیان می کنید، تا آنجا که شرافتتان، عزت و کرامت نفستان پایمال نشده جلو بروید. آنجا که دارد بر کرامت و عزت نفستان خدشه وارد می آید، توقف کنید، نیازمندی و نداشتن بهتر است».[45]
دوم: در این مطلب تأمل کنید که پدر و مادرتان، دست شما را تا چه اندازه در تصرف اموال باز گذاشته اند، آیا تنها برای استفاده خودتان یا از آن می توانید در راه خدا انفاق نموده و به مصارف دیگر نیز برسانید.
اگر اجازه انفاق به دیگران را نیز دارید و یا پدر و مادر از شما در جهت انفاق و کمک به دیگران یاری طلبیده اند، از یاری و مشاورت به ایشان دریغ نورزیده، هم خودتان در حد شئونات و عرف از نعمت و ثروت خانواده بهره مند شوید و هم پدر و مادر را در استفاده صحیح و مشروع از ثروت خدادادی و بکارگیری آن در امور عام المنفعه یاری کنید. در صورتی که تنها خودتان اجازه استفاده از سرمایه پدری را دارید. طبق شأن و زی طلبگی که امری عرفی است و بر حسب زمان و مکان، محیط زندگی و شرایط افراد از نظر سطح علمی و وابستگی های خانوادگی و سایر شرایط متفاوت است، می توانید از امکانات و ثروت خانوادگی تان بهره مند شوید.
سوم آن که در مال حلال نیز انسان باید توجه داشته باشد، به صرف آن که مال و ثروت، حلال بود، جوازی برای مصرف آن به هر کیفیتی که خواست و میل انسان باشد نیست. از روایات استفاده می شود که در مال حرام عقاب و عذاب است و در مال حلال حساب و کتاب[46]. از این رو انسان باید بر آن باشد تا مال و ثروت حلالی که در اختیار دارد را به نحو صحیح و درست و در مسیر مشروع آن مصرف کند.
[1]– شمس الدين، محمد مهدي، دراسات في نهج البلاغه، ص 40، بيروت، دار الزهراء، چاپ دوم، 1392ه. ق؛
جورداق، جورج؛ روائع نهج البلاغه، بي جا، مركز الغدير للدراسات الاسلامية، چاپ دوم، 1375، ص 233«ما رآيت نعمة موفورة الاّ و بجانبه حق مضيع».
[2] – سيد رضي، نهج البلاغه ، كلمات قصار ، ح 32«ان الله سبحانه فرض في اموال الاغنياء أقوات الفقراء فما جاع فقير الاّ بما متع به غني و الله تعالي جده سائلهم عن ذلك».
[3] – نهج البلاغه، كلمات قصار، ح 308«انا يعسوب المؤمنين و المال يعسوب الفجار».
[4] – مجلسي، محمد باقر، بحار الانوار، ج 69، ص 67«المال مادة الشهوات».
[5] – همان، ج 2، ص 107«من احب الدينار و الدرهم فهو عبد الدنيا».
[6] – كافي، ج 2، ص 270«ملعون ملعون من عبد الدينار و الدرهم ».
[7] کهف، 46،المال و البنون زینة الحیاة الدنیا.
[8] بقره،180.
[9] العاديات، 8.
[10] – بحار الانوار، ج 69، ص 59«نعم المال الصالح للرجل الصالح».
[11] – كافي، ج 5، ص 72 «نعم العون الدنيا علي طلب الاخرة».
[12] – نهج البلاغه ، صبحي صالح، خ 131
[13] ر. ک: مکتب و نظام اقتصادی اسلام, مهدی هادوی تهرانی، ص 108
[14] منافقين، 9،يا ايها الذين امنوا لاتلهكم اموالكم و لا اولادكم عن ذكر الله.
[15] – مطهري، مرتضي، نظري به نظام اقتصادي اسلام، ص 17، تهران، صدرا، بهار 68، چاپ اول.
[16] – بحار الانوار، ج 10، ص 100«المقتول دون ماله شهيد»
[17] – جامع الاخبار، ص 139 «طلب الحلال فريضة علي كل مسلم و مسلمة».
[18] – كافي، ج 5، ص 78
[19] – نهج البلاغه، كلمات قصار، خ 154«الفقر الموت الاكبر».
[20] – نساء، 141،و لن يجعل الله للكافرين علي المؤمنين سبيلا.
[21] – مطهري، مرتضي، نظري به نظام اقتصادي اسلام، ص 26، تهران، صدرا، بهار 68، چاپ اول.
[22] – قمي ، شيخ عباس، سفينة البحار، ج 8، ص 137
[23] – همان، ص 138
[24] – ر. ک: هادوی تهرانی, مهدی، مکتب و نظام اقتصادی اسلام، ص 56، قم، خانه ی خرد، چاپ دوم.
[25] – كافي، ج 1، ص 541 «لو عدل في الناس لاستغنوا».
[26] حشر، 7. ،كي لايكون دولة بين الاغنياء منکم.
[27] – ر. ک: هادوي تهراني، همان، ص 74
[28] تكاثر، 1و2. ،الهاكم التكاثر حتی زرتم المقابر.
[29] توبه، 34،و الذين يكنزون الذهب و الفضة و لا ينفقونها في سبيل الله فبشرهم بعذاب اليم.
[30] – وسائل الشيعة، ج 9 ص 30«كل مال يؤدي زكاته فليس بكنز».
[31] – بحار الانوار، ج 2، ص 107« الدينار داء الدين و العالم طبيب الدين فاذا رأيتم الطبيب يجر الداء الي نفسه فاتهموه و اعلموا انه غير ناصح لغيره».
[32] – اسراء، 20.
[33] – اعراف، 168.
[34] – اعراف، 182؛ قلم، 44.
[35] – انعام، 44.
[36] کلینی، محمد بن یعقوب، کافی، ج 1، ص 183، ح 7، دار الکتب الاسلامیة، تهران، 1365 ش.
[37] حر عاملی، محمد بن الحسن، وسائل الشیعة، ج 8، ص 78، ح 10125، مؤسسة آل البیت، قم، 1409 ق.
[38] هرچند که گاهی خداوند؛ برای نشان دادن قدرت خود از راه های غیر عادی افراد نیازمندی را به ثروت فراوان رسانده و یا ثروت مندان بزرگی را بر خاک مذلت می نشاند!
[39] حر عاملی، محمد بن الحسن، وسائل الشیعة، ج 7، ص 170، ح 9032.
[40] کهف، 24 – 23، “و لا تقولن لشیء انی فاعل ذلک غدا الا ان یشاء الله…”.
[41] کلینی، محمد بن یعقوب، کافی، ج 3، ص 479، ح 10.
[42] “وَ قَضى رَبُّكَ اَلاّ تَعْبُدُوا اِلاّ اِيّاهُ وَ بِالْوالِدَيْنِ اِحْساناً …، فـَلا تـَقـُلْ لَهـُما اُفٍّ وَ لا تَنْهَرْهُما وَ قُلْ لَهُما قَوْلاً كَريماً * وَاخْفِضْ لَهُما جَناحَ الذُّلِّ مِنَالرَّحْمَةِ وَ قُلْ رَبِّ ارْحَمْهُما كَما رَبَّيانى صَغيراً”، اسراء ، آيات 23 ـ 24؛ (وَ وَصَّيْنَا الاِْنْسانَ بِو الِدَيْهِ حُسْناً)، و انسان را به نيكى به پدر و مادرش سفارش كرديم، عنكبوت، 8.
[43] منافقون، 8 ولله العزة و لرسوله والمؤمنین…».
[44] نهج الفصاحه، حدیث 325، ص 64 «اطلبوا الحوائج بعزة الانفس».
[45] شهید مرتضی مطهری، فلسفه اخلاق، ص 124.
[46] بحارالانوار ج 44 ص 138.