Warning: filemtime(): stat failed for /home/islamp/public_html/fa/wp-content/plugins/easy-table-of-contents/assets/js/front.min.js in /home/islamp/public_html/fa/wp-content/plugins/easy-table-of-contents/easy-table-of-contents.php on line 236
searchicon

کپی شد

تکفیر کنندگان شیخ احمد احسایی

عده ای از علما و بزرگان، شیخ احمد احسایی را تکفیر کرده اند که در ادامه به آنها پرداخته می شود:

  1. آیة اللَّه ملّا محمّد تقی برغانی قزوینی (معروف به شهید ثالث)

نخستین مخالفت آشکار با احسایی از جانب آیة اللَّه ملّا محمّد تقی برغانی، از عالمان با نفوذ قزوین، صورت گرفت؛ وی در یک مباحثه پر سر و صدا با شیخ احمد احسایی، او را به سبب بی‌اعتقادی به مسئله بسیار مهم معاد و پیروی از فلاسفه یونان تکفیر کرد و در تکفیر نامه‌اش، شیخ احمد را مرتدّ و خارج از دین اعلام کرد. میرزا محمّد تنکابنی، در کتاب «قصص العلماء» ضمن شرح حال شهید ثالث می‌نویسد: اول کسی که شیخ احمد را تکفیر کرد، جناب شهید ثالث بود.[1] به گفته ابوالقاسم بن زین العابدین بن کریم کرمانی؛ چهارمین پیشوای شیخیه: «چیزی که مسلّم است و قابل انکار نیست و از مجموع روایات مختلف پیدا است، همانا مسئله تکفیر است که قطعا واقع شده و اولین تکفیر کننده، مرحوم ملّا محمّد تقی برغانی معروف به شهید ثالث بود».[2]

  1. آیة اللَّه سید مهدی طباطبایی، فرزند سید علی صاحب ریاض.[3]
  2. آیة اللَّه سید محمّد مجاهد.[4]
  3. آیة اللَّه ملّا محمّد جعفر استرآبادی.[5]
  4. آیة اللَّه ملّا آقا دربندی.[6]
  5. آیة اللَّه شریف العلماء مازندرانی.[7]
  6. آیة اللَّه سید ابراهیم قزوینی (صاحب ضوابط).[8]
  7. آیة اللَّه حاج شیخ محمّد حسین مسجد شاهی (صاحب فصول).[9]
  8. آیة اللَّه حاج شیخ محمّد حسن نجفی (صاحب جواهر الکلام).[10]

[1]. تنکابنی، میرزا محمد، قصص العلماء، ص 104 و 105.

[2]. ابراهیمی، حاج ابوالقاسم خان، ترجمة فهرست كتب المشایخ العظام، شرح احوال علمای شیخیه و فهرست كتاب های ایشان، ص 125.

[3]. قصص العلماء، ص 107.

[4]. پرسش ‌ها و پاسخ ‌ها پيرامون عقايد شيخيه (زمينه‌ساز بابيت)، تحقيق: مركز تحقيقات كتابخانه مسجد سيد اصفهان.

[5]. قصص العلماء، ص 107.

[6]. همان.

[7]. همان؛ نورى، یحیی، خاتميت پيامبر اسلام و ابطال تحلیلی بابیگری، بهائیگری و قادیانیگری، ص 41.

[8]. همان؛ همان.

[9]. همان.

[10]. همان، ص 107 و 108؛ خاتميت پيامبر اسلام و ابطال تحلیلی بابیگری، بهائیگری و قادیانیگری، ص 41.