کپی شد
توهم بداء، در امامت سید محمد، فرزند امام هادی (علیه السلام)
روشن است که «بداء» به معناى واقعى آن هرگز نمىتواند در امامت سید محمد حاصل شده باشد؛ چرا که روایات فراوانى در منابع شیعه وجود دارد که ثابت مىکند، امام هادى (علیه السلام) در زمان حیات سید محمد، بارها و بارها فرموده بود که او امام بعد از من نیست و امام عسکرى (علیه السلام) را به عنوان جانشین خود معرفى کرده بود.
با این وجود چگونه مىتوان ادعا کرد که در امامت سید محمد «بداء» حاصل شده با این که امامت او را امام هادى (علیه السلام) اصلا اعلام نکرده و خلاف آن را به اطلاع مردم رسانده است؟
در اینجا ما به چند روایت صحیح السند در این باره بسنده مىکنیم:
- شیخ کلینى در «باب الإشاره و النص على أبى محمد (علیه السلام)» نقل مىکند: «على بن عمر نوفلى میگوید: در صحن منزل امام هادى (علیه السلام) در خدمت آن حضرت بودم که پسرش محمد از کنار ما رد شد. به آن حضرت عرض کردم: قربانت گردم، بعد از شما این صاحب ما است؟ فرمود: نه صاحب شما بعد از من حسن است».[1]
- شیخ طوسى در کتاب «الغیبه» مىنویسد: «احمد بن عیسى علوى که از فرزندان علىبنجعفر است، گفت: خدمت امام هادى (علیه السلام) در صریا رسیدم و سلام کردم. در همین موقع ابو جعفر (سید محمد) و ابو محمّد (امام حسن عسکری (علیه السلام)) وارد شدند. از جاى حرکت کردیم که به ابو جعفر سلام نمائیم. امام هادى (علیه السلام) فرمود: این امام شما نیست، به امام خود احترام بگذارید و اشاره به ابو محمّد (علیه السلام) کرد».[2]
- از این بالاتر روایتى در منابع شیعه نقل شده است که امام رضا (علیه السلام) به امامت امام عسکرى (علیه السلام) بعد از امام هادى (علیه السلام) تصریح کرده است. آنحضرت خطاب به دعبل خزاعى فرمود: «اى دعبل ! امام بعد از من، فرزندم محمد و پس از او، فرزندش على و بعد از على، فرزندش حسن و پس از او، فرزندش «حجت» امام بر شما است».[3]
اگر منظور مخالفان یک «بداء» خیالى است که برخى از افراد جامعه که از امام خود دور بوده و به نصب الهى امام اعتقادى نداشتهاند، فکر کردهاند که در این باره «بداء» حاصل شده، بلى این مطلب وجود داشته است؛ اما «بداء» به معناى واقعى آن در امامت قابل پذیرش نیست.[4]
[1]. کلینی، محمد بن یعقوب، کافی، ج ۱، ص 325 و ۳۲۶.
[2] . طوسی، محمد بن حسن، الغیبه، تحقیق: طهرانی، عباد الله و ناصح، على احمد، ص ۱۹۹.
[3] . صدوق، محمد بن علی، کمال الدین و تمام النعمه، تحقیق: غفاری، علی اکبر، ج 2، ص ۳۷۲.
[4] . با استفاده از مطالب سید محمد یزدانی.