کپی شد
توصیههای معنوی علامه حسن زاده آملی
علامه حسنزاده آملی در بخشی از کتاب «نامهها برنامهها»، پانزده توصیه به علاقهمندان سلوک توحیدی بیان میکند. ایشان این سفارشها را در تاریخ 21/ 3/ 1349 هجری شمسی، در پاسخ درخواست دوستی نوشتهاند. توصیههای انسانساز و عبرتآموز ایشان که برگرفته از تعالیم قرآن و عترت است، عبارت است از:
«1- قرآن که صورت کتبيه انسان کامل- أعنى[1] حقيقت محمّديه (صلی الله علیه و آله و سلم)- است، به اندازهاى که از آن بهره بردهاى به حقيقت خاتم (صلّى اللّه عليه و آله و سلم) تقرّب يافتهاى. اقرأ وارقه (بخوان و بالا برو).
رسول اللّه (صلّى اللّه عليه و آله و سلم) فرمود: «انّ هذا القرآن مأدبة فتعلّموا مأدبته ما استطعتم و انّ أصفر البيوت لجوف (لبيت- خ) أصفر من کتاب اللّه تعالى».[2] پس اى إخوان صفاء و خلّان وفاء به مأدبهاى آييد که «فِيها ما تَشْتَهِيهِ الْأَنْفُسُ وَ تَلَذُّ الْأَعْيُنُ».[3]
2- اى عباد الرحمن، آخر سوره فرقان از عِبادُ الرَّحْمنِ الَّذِينَ يَمْشُونَ عَلَى الْأَرْضِ تا آخر سوره،[4] هر يک دستورالعمل کاملى است.
3- در باب سيزدهم و باب بيستم ارشاد القلوب ديلمى آمده است که: «قال النبى (صلّى اللّه عليه و آله و سلم): يقول اللّه تعالى: من أحدث و لم يتوضّأ فقد جفانى، و من أحدث و توضّأ و لم يصلّ رکعتين فقد جفانى، و من صلّى رکعتين و لم يدعنى فقد جفانى، و من أحدث و توضأ و صلّى رکعتين و دعانى فلم اجبه فى ما يسأل من أمر دينه و دنياه فقد جفوته و لست بربّ جاف».[5]
حالا که در اين عمل سهل رخيص، چنين نتيجه عظيم نفيس است، خوشا حال آن که از علو همّت خود بعد از اداى اين دستور، از حق تعالى مطلبى بخواهد که آن را زوال و نفاد نباشد، اعنى حلاوت ذکر و لذت لقاء و شرف حضور بخواهد، و زبان حالش اين باشد که:
ما از تو نداريم به غير از تو تمنّا حلوا به کسى ده که محبّت نچشيده است.
4- «وَ کلُوا وَ اشْرَبُوا وَ لا تُسْرِفُوا إِنَّهُ لا يُحِبُّ الْمُسْرِفِينَ»[6] فضول (زیادی) طعام مُميت (میراننده) قلب است، و مُفضى (منجر) به سرکشى نفس و طغيان او است، و از أجلّ خصال مؤمن، جوع (گرسنگی) است.
نه چندان بخور کز دهانت برآيد نه چندان که از ضعف جانت برآيد.
5- همانطور که فضول طعام مّميت قلب است، فضول کلام نيز از قلب قاسى برخيزد. از رسول اللّه (صلّى اللّه عليه و آله و سلم) روايت است که: «لا تکثروا الکلام بغير ذکر اللّه فإنّ کثرة الکلام بغير ذکر اللّه قسو القلب، إن أبعد النّاس من اللّه القلب القاسى».[7]
6- محاسبت نفس که امام کاظم (عليه السّلام) فرمود: «ليس منّا من لم يحاسب نفسه فى کل يوم فإن عمل حسنا استزاد اللّه و إن عمل سيّئا استغفر اللّه تعالى منه و تاب إليه».[8]
7- مراقبت، و اين مطلب عمده است. قال اللّه تعالى: «وَ کانَ اللَّهُ عَلى کلِّ شَيْءٍ رَقِيباً».[9] و قال النّبى (صلّى اللّه عليه و آله و سلم) لبعض أصحابه: «اعبد اللّه کأنّک تراه، فإن لم تکن تراه فهو يراک».[10]
8- الادب مع اللّه تعالى فى کلّ حال. در باب چهل و نهم کتاب ارشاد القلوب ديلمى آمده است که: «روى أن النبى (صلّى اللّه عليه و آله و سلم) خرج إلى غنم له و راعيها عريان يفلى ثيابه فلمّا رآه مقبلا لبسها. فقال النبى (صلّى اللّه عليه و آله و سلم): امض فلا حاجة لنا فى رعايتک فقال: و لم ذلک؟ فقال: إنا أهل بيت لا نستخدم من لا يتأدب مع اللّه و لا يستحيى منه فى خلوته».[11]
9- العُزلة.[12] سلامت در عزلت است. با خلق باش و نباش.
هرگز ميان حاضر و غائب شنيدهاى من در ميان جمع و دلم جاى ديگر است.[13]
10- التهجّد، «وَ مِنَ اللَّيْلِ فَتَهَجَّدْ بِهِ نافِلَةً لَک عَسى أَنْ يَبْعَثَک رَبُّک مَقاماً مَحْمُوداً وَ قُلْ رَبِّ أَدْخِلْنِي مُدْخَلَ صِدْقٍ وَ أَخْرِجْنِي مُخْرَجَ صِدْقٍ وَ اجْعَلْ لِي مِنْ لَدُنْک سُلْطاناً نَصِيراً».[14]
11- التفکر، قال اللّه تعالى: «الَّذِينَ يَذْکرُونَ اللَّهَ قِياماً وَ قُعُوداً وَ عَلى جُنُوبِهِمْ وَ يَتَفَکرُونَ فِي خَلْقِ السَّماواتِ وَ الْأَرْضِ رَبَّنا ما خَلَقْتَ هذا باطِلًا سُبْحانَک فَقِنا عَذابَ النَّارِ».[15]
12- ذکر اللّه تعالى فى کلّ حال قلبا و لسانا. قوله سبحانه: «وَ اذْکرْ رَبَّک فِي نَفْسِک تَضَرُّعاً وَ خِيفَةً وَ دُونَ الْجَهْرِ مِنَ الْقَوْلِ بِالْغُدُوِّ وَ الْآصالِ وَ لا تَکنْ مِنَ الْغافِلِينَ إِنَّ الَّذِينَ عِنْدَ رَبِّک لا يَسْتَکبِرُونَ عَنْ عِبادَتِهِ وَ يُسَبِّحُونَهُ وَ لَهُ يَسْجُدُونَ».[16]
13- رياضت در طريق علم و عمل بر نهجى که در شريعت محمّديه (صلّى اللّه عليه و آله و سلم) مقرّر است و بس، که علم و عمل براى طيران به اوج کمال و عروج به معارج به منزلت دو بالند.
14- اقتصاد؛ يعنى ميانه روى در مطلق امور، حتّى در عبادت.
15- مطلب در دو کلمه است: تعظيم امر خالق، و شفقت با خلق.
فرزانه آنکه خواهد تعظيم امر خالق ديگر که باز دارد از خلق شرّ و شورش
گفتار بسيار است، ولى دوصد گفته چون نيمکردار نيست. تا چه قبول افتد و چه در نظر آيد. و السّلام على من اتبع الهدى، قم- حسن حسنزاده آملى. 21/ 3/ 1349 هجری شمسی».[17]
[1]. قصد و منظورم این است.
[2]. عن عبد اللّه بن مسعود عن النبي (صلى اللّه عليه و آله) أنّه قال: «إنّ هذا القرآن مأدبة اللّه، فتعلّموا مأدبته ما استطعتم، و إنّ أصفر البيوت لجوف أصفر من كتاب اللّه تعالى؛ همانا این قرآن طعام الهی است. از این طعام الهی هر چه که میتوانید فرا گیرید. همانا خالیترین خانهها، دلی (خانهای) است که از کتاب الهی خالی باشد». سید مرتضی (علم الهدی)، علی بن حسین، أمالي المرتضى، محقق/ مصحح: ابراهيم، محمد ابوالفضل، ج1، ص 354. علامه حسن زاده در توضیح این روایت مینویسد: «سيد مرتضى در امالى ياد شده، مأدبه را به دو وجه معنا كرده است: يكى مأدبه به معنای طعامى است كه شخص آن را مهيا مىكند و مردم را بدان دعوت مىنمايد، پس پيغمبر (صلّى اللّه عليه و آله و سلّم) خير و نفع و فايدهاى را كه انسان از قرائت و حفظ قرآن كسب مىكند به آن طعامى كه مدعوّ از دعوت داعى بدان نايل مىشود تشبيه فرمود، و مأدبه بدين معنا به ضمّ و فتح دال، هر دو، آمده است. بعد از آن، مرحوم سيد وجهى ديگر در بيان مأدبه حديث ياد شده نقل كرده است به اين عبارت: «المادبة بفتح الدّال مفعلة من الادب، معناه ان اللّه تعالى انزل القرآن ادبا للخلق و تقويما لهم»، بدين وجه معنا، القرآن مأدبة اللّه اين است كه قرآن براى ادب و تقويم خلق است. ادب نگاهداشت حدّ هر چيز، و تقويم راست و درست ايستاندن است؛ اين وجه با تعلّموا مناسبتر است. پس معناى حديث اين است كه قرآن ادب و دستور الهى است، از اين مأدبة اللّه ادب فرا بگيريد و حدّ انسانى خودتان را حفظ كنيد و نگاه بداريد، و بدين دستور خودتان را راست و درست به بار بياوريد و به فعليت برسانيد». حسن زاده آملى، حسن، انسان و قرآن، ص 63 و 64.
[3]. زخرف، 71. «در آن (بهشت) آنچه دلها میخواهد و چشمها از آن لذت میبرد، موجود است».
[4]. فرقان، 63 – 77.
[5]. ترجمه: «رسول خدا (صلّى اللّه عليه و آله و سلم) فرمود: «خداوند متعال میفرماید: هر کس حَدَثی از او سر زند (وضو و طهارتش باطل شود) و وضو نگیرد، به من ستم نموده است، و هر کس حدثی از او سر زند و وضو بگیرد، ولی دو رکعت نماز نخواند به من ستم نموده است، و هر کس دو رکعت نماز بخواند و از من چیزی نخواهد به من ستم نموده است، و هر کس حدثی از او سر زند و وضو بگیرد، و دو رکعت نماز بخواند و از من چیزی بخواهد و من او را در خواسته دینی و دنیاییاش اجابت نکنم، همانا به او ستم کردهام، ولی من خدای ستمکاری نیستم». دیلمی، حسن بن محمد؛ ارشاد القلوب الی الصواب، ج 1، ص 94.
[6]. اعراف، 31. «و بخوريد و بياشاميد و[لى] زيادهروى مكنيد كه او اسرافكاران را دوست نمىدارد».
[7]. ترجمه: «در غیر یاد خدا زیاد سخن نگویید؛ زیرا کثرت سخن در غیر یاد خدا، مایه قساوت دلها است و همانا دورترین مردم از خدا، صاحب دل دارای قساوت است». حر عاملی، محمد بن حسن، وسائل الشیعة، محقق: گروه پژوهش مؤسسه آل البیت (علیهم السلام)، ج 12، ص 194، ح 16064.
[8]. ترجمه: «هر کس که خویشتن را در هر روز محاسبه ننماید، از ما نیست، پس اگر عمل خوبی انجام داده از خدا زیادی آن را بطلبد و اگر عمل بدی انجام داده از خدا طلب مغفرت نماید و به سوی او بازگشت نماید». کلینى، محمد بن یعقوب، الکافی، محقق و مصحح: غفارى، علىاكبر و آخوندى، محمد، ج 2، ص 453، ح 2.
[9]. احزاب، 52. «و خداوند ناظر و مراقب هر چیز است».
[10]. ترجمه: «خدا را بپرست آن گونه که گویا او را میبینی، پس اگر تو او را نمیبینی، او قطعا تو را میبیند». ارشاد القلوب الی الصواب، ج 1، ص 128.
[11]. ترجمه: «روایت شده که رسول خدا (صلی الله علیه و آله و سلم) برای سرکشی گوسفندانش (از شهر) خارج شد، در حالی که چوپان گوسفندانش برهنه بود و لباسش را درآورده بود. چوپان به محض این که دید پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم) در حال آمدن به سمت او است، لباسهایش را پوشید. رسول خدا (صلی الله علیه و آله و سلم) به او فرمود: برو، ما را به چوپانی تو نیازی نیست. چوپان به حضرت عرض کرد: علت آن چیست؟ حضرت فرمود: همانا ما اهل بیت، کسی را که ادب محضر الهی را نگه نمیدارد و در خلوتش از او حیا نمیکند، استخدام نمیکنیم». همان، ج 1، ص 161.
[12]. لازم به ذکر است که مراد از عزلت، فرمایش خود حضرت علامه در ادامه است که میفرماید: با خلق باش و نباش؛ یعنی در عین حال که در اجتماع و با مردم هستی، با آنها نباش؛ یعنی اسیر عادتها و رسوم ناشایست آنها نشو. مراد، عزلت مذموم؛ یعنی کنارهگیری از وظائف و تکالیف اجتماعی نیست.
[13]. از غزلیات دیوان اشعار سعدی.
[14]. اسراء، 79 و 80. «و پاسی از شب را (از خواب برخیز، و) قرآن (و نماز) بخوان! این یک وظیفه اضافی برای تو است؛ امید است پروردگارت تو را به مقامی در خور ستایش برانگیزد!، و بگو: «پروردگارا! مرا (در هر کار،) با صداقت وارد کن، و با صداقت خارج ساز! و از سوی خود، حجتی یاری کننده برایم قرار ده!».
[15]. آل عمران، 191. « همانها که خدا را در حال ایستاده و نشسته، و آنگاه که بر پهلو خوابیدهاند، یاد میکنند؛ و در اسرار آفرینش آسمانها و زمین میاندیشند؛ (و میگویند:) بار الها! اینها را بیهوده نیافریدهای! منزهی تو! ما را از عذاب آتش، نگاه دار!».
[16]. اعراف، 205 و 206. «پروردگارت را در دل خود، از روی تضرع و خوف، آهسته و آرام، صبحگاهان و شامگاهان، یاد کن؛ و از غافلان مباش!، آنها که (در مقام قرب) نزد پروردگار تو هستند، (هیچگاه) از عبادتش تکبر نمیورزند، و او را تسبیح میگویند، و برایش سجده میکنند».
[17]. حسن زاده آملی، حسن، نامهها برنامهها، ص 26 – 29.