کپی شد
توسعه مکتب تشیع با تقویت علوم شیعه توسط خواجه نصیر الدین طوسی
شاید بتوان عمده خدمات خواجه را خدمات علمی او دانست که بیشتر دوران حیات وی را به آن اختصــاص داده بود. حتی زمانیکه به عنوان وزیر هولاکو مطرح شده و ظاهراً به جمع سیاستمداران پیوست، چندان در امور سیاسی دخالت نکرده و همه وقتش را صرف ترویج علم و معرفت و رواج شیعه و تحکیم پایههای آن نمود.[1]
با توجه به اینکه خدمات علمی خواجه در رشته های مختلف علوم بوده، در این بخش به بعضی از آنها اشاره می شود:
- علم کلام:
قرن هفتم هجری را می توان مهم ترین دوره تألیف آثار کلامی شیعـه و تدوین این علم دانست. در رأس متکلمان این دوره، مرحوم خواجه نصیراست که با تألیف کتب مختلفی؛مانند«تجریدالاعتقاد»، «فصول العقائد» و «قواعدالعقائد» به اثبات حقانیت شیعه، با تکیه بر اصول عقلی مُتقَن پرداخت. وی علاوه بر آنها با نوشتن رسالهامـامت نیز بر استحکام کلام شیعهدوازده امامی افزود.[2]
- فلسفه:
خواجه نصیرالدین طوسییکی از شارحان کتاب اشارات و تنبیهات ابن سینا است. تصنیف این کتاب، خود نشان از تسلط وی به مباحث فلسفی دارد. افزون بر آن، وی در بخش اول از کتاب تجرید الاعتقاد به طور مفصل از امور عامه علم کلام که همان مباحث فلسفی مورد نیاز در علم کلام هستند، سخن به میان آورده است. نظرات فلسفی خواجه نصیر از جهت دیگری نیز حائز اهمیت است که بر «حکیم ملاصـدرا» به طور مستقیم و غیر مستقیم تأثیر گذار بوده است.به این معنا که هم از طریق حکمت مشائیِ ابن سینا که خواجه در احیاء این مکتب فکری نقش مهمی داشته و هم به طور مستقیم از طریق نظریات کلامی شخصِ خواجه در کتب مختلفش، به خوبی این تأثیرات را در آثار صدرالمتألهین می توان دید.[3]
- عرفان:
محقق طوسی در کتاب «اوصاف الاشراف» ضمن بیان حالات صوفیه و عرفا بر خلاف بسیاری از علما که افرادی چون «حلاج» و «بایزید» را به دلیل گفتن «اناالحق» و «سبحانی ما اعظم شأنی» کافر و زندیق می دانستند، حال آنها را مرحله ای از مراتب سیر و سلوک و عروج معنوی قلمداد کرده و معتقد است اینان انیّت(مَنیّت) خود را نفی کرده و مردم مقصود آنها را نفهمیده و این ادعا را به حساب کفر آنها گذاشته اند.[4] با این حال خواجه از درویشان و قلندران که کارشان گدایی و عرض حاجت بوده و تظاهر به بی نیازی می کردند، بیزار بوده و آنها را مردمانی زائد و بیفایده می دانست.[5]
- اخلاق و تربیت:
آراء اخلاقی و آموزه های تربیتی خواجه، بیشتر در کتابهای«اخلاق ناصری» و «آداب المتعلمین» آمده است. بعضی، اخلاق ناصری را کاملترین کتاب فارسی در علم اخلاق می دانند. این کتاب در سال 623 قمریتألیف شدهکه آمیزه ای از کتاب «الطهاره فی علمالاخلاق» ابن مسکویه؛«تدابیر المنازل» ابن سینا؛«سیاست مدینه» فارابی؛«آداب» ابن مقفع روزبه و «رسائل» افلاطون، ارسطو و یعقوب کندی است.[6]
خواجه نصیر علم اخلاق و آئینهای آن را والاترین علمها دانسته و معتقد بود با رعایت شرایط اخلاق، پستترین موجودات را می توان به اشرف مخلوقات تبدیل کرد.[7]خواجه خود نیز در عمل، درستی این سخن را اثبات کرد؛ چرا که صداقت، امانت و معنویت خواجه و پایبندی به اصول اخلاقی و انسانی او سبب شد که بتواند مغولان عاریاز فرهنگ و ادب را که جز «یاسای[8] چنگیز»، آداب و معیاری نداشتند و جنگ و تخریب تنها پیشه آنها بود، به دوستداران علم و حافظان شریعت تبدیل کند و از میان همین قوم سرانجام پاسداران مدافع تشیع، سلطان محمد خدابنده برخیزد که منادی و مروج مذهب حقه اهل بیت(علیهم السلام) گردد.
[1]. یوسفی راد، مرتضی، اندیشه سیاسی خواجه نصیرالدین طوسی، ص 27.
[2]. همان، ص 21.
[3]. گلشنی، مهدی (مدیر مسئول)، نشریه فرهنگ ویژه بزرگداشت خواجه نصیر، پژوهشگاه علوم انسانی و مطالعات فرهنگی، ص 247.
[4]. پور جوادی، نصرالله و وسل، ژیوا، دانشمند طوس (مجموعه مقالات گردهمایی علم و فلسفه در آثار خواجه نصیر)، ص 50؛ مدرس رضوی، محمدتقی، احوال و آثار خواجه نصیر، ص 95.
[5]. یغمایی، اقبال، خداوند دانش و سیاست خواجه نصیـرالدین طوسی، ص6.
[6]. عطاران، محمد، آراء مربیان بزرگ مسلمان در باره تربیت کودک، ص 21؛ به نقل از تاریخ فرهنگ ایران.
[7]. خداوند دانش و سیاست خواجه نصیـرالدین طوسی، ص6.
[8]. یاسا کتاب قانونی است که براساس حقوق عرفی مغول و فرامین چنگیز خان تنظیم شدهاست. نگارش این قانون با همکاری اوگتای و جغتای (فرزندان چنگیز) صورت گرفت.