کپی شد
توحید در عرفان اسلامی
توحید در عرفان اسلامی به این معنا است که جز خداوند چیز دیگری وجود ندارد؛ از این دید عارف مسلمان همه چیز را تجلی خدا می بیند و غیر از او چیزی را نمی بیند و ماسوی الله را مظاهر حق میداند که به عنایت او وجود یافتهاند. بنابراین، این که عرفا میگویند ما در همه چیز خدا را میبینیم، نه به این معنا است که همه چیز، مثل درخت و آب و … خدا هستند و یا این که خدا مانند اینها است، بلکه اینها همگی نمود و سایهای از وجود خدایند. به عبارت دیگر، تجلی وجود خدا هستند؛ مثلاً هنگامی شما صدای کسی را میفهمید پی به حضور وی میبرید. به دیگر سخن، با شنیدن صدا چیزی به جز صاحب صدا در ذهن شما تداعی نمیشود. عرفا نیز در مشاهده عالم چیزی به جز خداوند را نمیبینند. بنابراین، کلام عرفا با معنای آیه شریفه ای که می فرماید: لیس کمثله شیء منافاتی ندارد؛ چراکه آیه شریفه بیان میکرد که هیچ چیز مانند خدا نیست، و اعتقاد عرفا نیز این بود که هیچ چیز در دنیا وجود حقیقی ندارد به جز وجود حضرت حق.
امام خمینی (ره) در این باره چنین میگوید: «هستی واقعی از آن خداوند است و چون جلوه هیچ گونه استقلال ندارد، و هستی آن عین ربط و اندکاک است، حکم مستقلی ندارد تا به آن هم در برابر هستی خدا نام هستی نهیم».
ایشان فرق عارف و حکیم را در این میداند که حکیم در کثرت مانده و عارف غرق در وحدت شده است. حکیم تنها جهان را بیند و از آن به خدا رسد، لیکن عارف تنها خدا بیند و بس.[1]
بنابراین این گونه سخنان عرفا برخاسته از تعالیم قرآن و اهل بیت (ع) است و خاستگاه اسلامی دارد؛ هرچند نباید اباطیل برخی از جاهلان صوفیه که خود را عارف میخوانند و هر چیزی را به نام عرفان به خورد مردم میدهند، پذیرفت و عرفان نامید.
[1] . امام خمینی، مصباح الهدایة الی الخلافة و الولایة، ص 48، مؤسسه تنظیم و نشر آثار امام خمینی، چاپ اول 1372.