Warning: filemtime(): stat failed for /home/islamp/public_html/fa/wp-content/plugins/easy-table-of-contents/assets/js/front.min.js in /home/islamp/public_html/fa/wp-content/plugins/easy-table-of-contents/easy-table-of-contents.php on line 236
searchicon

کپی شد

توجه پیامبران الهی (علیهم السّلام) به جایگاه و نام امام حسین (علیه السّلام) ‏

اخبار و روایاتی که از ائمه معصومین (علیهم ‌السلام) رسیده، گویای این مطلب است که امام حسین (علیه السلام) و زیارت ایشان در قاموس تمامی انبیاء و اولیای الهی جایگاه ویژه و رفیعی داشته است. به نقل برخی از روایات، همه انبیا و رسولان الهی (علیهم ‌السلام) به شوق زیارت سید و سالار شهیدان، قدم در سرزمین کربلا نهاده‌اند: «هیچ پیامبری نيست؛ مگر آن‌كه كربلا را زيارت كرده و بر آن ايستاده و گفته است: تو جايگاهى پرخير هستی، در تو ماه درخشنده و نور افشان دفن مى‌شود».[1]

همچنین بر اساس برخی از روایات در گذر زندگی بعضی از این بزرگواران، حوادثی به ثبت رسیده است که به واسطه وحی و یا ایجاز الهی، از امام حسین (علیه‌السلام) و چگونگی شهادت ایشان سخن به میان آمده است. نقل این حادثه عظیم، اندوه و ماتم انبیاء عظام (علیهم‌السلام) و لعن ایشان را بر دشمنان و قاتلان آن حضرت در پی داشته است.

در این مقال مختصر با نقل برخی از روایات به نحو اجمال، به عنایات امام حسین (علیه ‌السلام) نسبت به پیامبران الهی (علیهم‌السلام) پرداخته می‌شود:

1. حضرت آدم (علیه‌ السلام):

در سیره و احوالات حضرت آدم (علیه السلام) نقل شده که ایشان پس از رانده شدن از بهشت بسیار ناراحت و غمگین شده از روی ندامت و پشیمانی رو به درگاه الهی آورد و به استغاثه پرداخت، تا این‌که خداوند مهربان پس از مدتی درب رحمت خود را به‌روی او گشود و به‌واسطه امین وحی؛ جبرئیل (علیه‌السلام) کلماتی را به‌او آموخت و آن‌حضرت با خواندن آن کلمات، به درگاه ربوبی تمسک جست و بدین وسیله توبه‌اش پذیرفته شد.

از پیامبر اکرم (صلی الله و علیه و آله) درباره کلماتی که بر آدم (علیه ‌السلام) القا شد و موجب پذیرش توبه‌اش گردید، سؤال شد، آن‌حضرت فرمود: «آدم (علیه ‌السلام) خداوند را به حق آن ذوات مطهر؛ حضرات محمد، علی، فاطمه، حسن و حسین (علیهم ‌السلام) خواند، پس خداوند توبه‌اش را پذیرفت و ترک اولایی را که از او سر زده بود، بخشید.[2] در این روایت یکی از پنج نوری که توسل به آن‌ها موجب رهایی حضرت آدم (علیه السلام) شد، امام حسین (علیه السلام) است.

2. نوح (علیه‌ السلام):

در برخی از روایات در بیان احوالات حضرت نوح (علیه‌ السلام) آمده است: «زمانی که کشتی وی به محل شهادت سید و سالار شهیدان (علیه ‌السلام) رسید، کشتی به تلاطم افتاد. نوح (علیه‌ السلام) از این حالت وحشت‌زده شد و احساس کرد که کشتی در معرض غرق شدن است. پس به درگاه خدا استغاثه نمود و گفت: پروردگارا همه دنیا را سیر کردم، اما دلهره‌ای مانند اضطرابی که در این سرزمین در دلم ایجاد شد، به من دست نداد. جبرئیل (علیه‌ السلام) نازل شد و به او فرمود: ای نوح! این‌جا همان جایی است که حسین (علیه‌ السلام)؛ سبط (حضرت) محمد (صلی الله و علیه و آله)؛ خاتم انبیاء و پسر خاتم اوصیا (علیه‌ السلام) کشته می‌شود. نوح (علیه‌ السلام) پرسید: قاتل او کیست؟ جبرئیل (علیه‌ السلام) پاسخ داد: قاتلش مردی لعین در نظر اهل آسمان‌ها و زمین است. سپس جریان کربلا را برای او بیان نمود. نوح (علیه‌ السلام) و کشتی‌نشینان گریستند و بر قاتلش لعن فرستادند و گذشتند».[3]

3. حضرت ابراهیم (علیه السلام):

نام و یاد امام حسین (علیه ‌السلام) در سیره ابراهیم خلیل (علیه ‌السلام) بارها یاد شده است. در برخی روایات  امام حسین (علیه ‌السلام) موجب پذیرش فدیه ابراهیم (علیه ‌السلام) عنوان شده است. در روایتی از امام رضا (علیه ‌السلام) نقل شده: «زمانی که ابراهیم (علیه ‌السلام) مأموریت یافت تا فرزندش اسماعیل (علیه ‌السلام) را به درگاه الهی قربانی نماید، (او فرزندش را برای قربانی کردن به قربان‌گاه برد، اما) خداوند امر نمود که ابراهیم (علیه ‌السلام) گوسفندی را به جای پسرش قربانی کند. ابراهیم (علیه ‌السلام) آرزو نمود کاش گوسفندی نیامده بود و او پسرش را به دست خود قربانی می‌نمود، تا دلش شکسته می‌شد و به‌درجه رفیع صبر و رضا نائل می‌گردید. پس وحی شد که: ای ابراهیم! چه کسی محبوب‌ترین خلق در نزد تو است؟ عرض کرد: حبیب تو محمد (صلی الله و علیه و آله). وحی آمد که: او را بیشتر دوست داری یا خودت را؟ عرض کرد: البته که او برای من دوست‌ داشتنی‌تر از جانم است. خداوند فرمود: آیا فرزند او را بیشتر دوست داری یا فرزند خود را؟ ابراهیم (علیه ‌السلام) عرض کرد: فرزند او را. وحی آمد: آیا بریده شدن سر فرزند او به تیغ ستم دشمنان بیشتر دلت را می‌سوزاند یا ذبح فرزندت به دست خودت در راه طاعت من؟ عرض کرد: ذبح او به دست دشمنان بیشتر دل مرا می‌سوزاند. فرمود: ای ابراهیم! جمعی که گمان می‌برند از امت خاتم انبیاء (صلی الله و علیه و آله) هستند، فرزند او؛ حسین (علیه ‌السلام) را به ظلم و ستم مانند گوسفند سر می‌برند و به جهت این عمل مستحق غضب و سخط من می‌شوند. پس ابراهیم (علیه ‌السلام) جزع نمود و دلش شکست و گریست. در این هنگام وحی آمد: ای ابراهیم! به خاطر ناله و شیونی که تو برای حسین (علیه ‌السلام) انجام دادی، قربانی‌ات را پذیرفتم و برای تو درجات رفیع اهل مصائب را واجب نمودم و این است قول خداوند که: «… ما ذبح عظیمی را فدای او کردیم[4]».[5]

حضرت یعقوب (علیه ‌السلام):

در برخی از منابع آمده است: «سینه حضرت یعقوب (علیه ‌السلام) از فراق حضرت یوسف (علیه ‌السلام) تنگ شد و دلش گرفت. پس به خداوند عرضه داشت: پروردگارا نور چشمم از دست رفته و من نابینا شده‌ام، آیا بر من رحم نمی‌کنی؟ پس جبرئیل امین (علیه ‌السلام) به اذن الهی نزد یعقوب (علیه ‌السلام) آمد و گفت: ای یعقوب آیا به تو دعایی را تعلیم بدهم تا به واسطه آن، خداوند بینایی و پسرت را به تو برگرداند؟ آن حضرت گفت: آری. جبرئیل (علیه ‌السلام) گفت: بگو آن‌چه (دعایی) را که پدرت آدم (علیه ‌السلام) گفت و خداوند به واسطه آن، توبه‌اش را پذیرفت و بگو آن‌چه را نوح (علیه ‌السلام) گفت و به واسطه آن از غرق شدن نجات یافت و کشتی‌اش [به سلامت] بر کوه جودی فرود آمد. یعقوب (علیه ‌السلام) گفت: آن دعا چیست؟ جبرئیل (علیه ‌السلام) گفت: بگو: اللهم انی اسئلک بحق محمد و علی و فاطمه و الحسن و الحسین (علیهم ‌السلام)، أن تأتینی بیوسف و ابن‌یامین جمیعا و ترد علیّ عینی؛ خدایا از تو می‌خواهم به حق محمد، علی، فاطمه، حسن و حسین (علیهم ‌السلام)، یوسف و بنیامین را نزد من حاضر گردانی و نور چشمم را به من برگردانی. پس یعقوب نبی (علیه ‌السلام) به این ذوات مقدس متوسل شد و با آوردن نام آنان و نام حسین (علیهم ‌السلام)، چشمانش بینا شد».[6]

مطالب نوشتار این زیر موضوع برگرفته از سایت پژوهشکده باقرالعلوم (علیه السلام).


[1]. ابن قولویه، جعفر بن محمد، کامل الزیارات ، ص 67‏.

[2]. بحرانى، سيد هاشم، البرهان في تفسير القرآن، ج 1، ص 192.

[3]. مجلسى، محمد باقر، بحار الأنوار، ج 44، ص 243.

[4]. صافات، 107.

[5]. صدوق، محمد بن على‏، خصال، ج 1، ص 58.‏

[6]. صدوق، محمد بن على‏، امالی، ص 251.