کپی شد
توانايى شيطان و جن
قبل از بیان این مطلب ابتدا به بررسى ارتباط مفهوم شيطان و جن پرداخته و سپس در خصوص توانایی شیطان و جن و راه نفوذ آنها توضیحاتی ارائه می گردد:
ارتباط مفهوم شيطان و جن
شيطان در معناى اصلى گويا مفهوم وصفى دارد و به معناى “شرير” است. در قرآن عزيز، شيطان به همين معنا استعمال شده است، اما گاهى در مورد خود ابليس و گاه با معناى عام در مورد هر موجود شريرى كه شرارت در او “ملكه راسخ” گرديده، به كار رفته است. حتى در قرآن تصريح شده كه ممكن است شيطان از جن يا از انس باشد.[1]
در ميان شياطين جن فرد ممتازى وجود دارد كه در شيطنت مقام عالى دارد و او ابليس است. در مورد ابليس در قرآن مباحث زيادى وجود دارد و از جمله به جن بودن او تصريح شده است.[2]
توانایی شيطان و جن
شیطان:
در كيش ثنويت ايران قديم اهريمن خالق مطلق بدىها و شرور و آفات و موجودات زيان آور از قبيل مار، عقرب و غيره است. ممكن است بعضى خيال كنند شيطان در قرآن و اسلام مرادف اهريمن در عقيده ايران باستان است، ولى اين اشتباه محض است شيطان و جن نقشى در كار خلقت ندارند. خالق تمام اشيا خداوند است و كسى جز خدا در كار خلقت و تدبير آن استقلالى ندارد؛ قرآن در ذم و ردّ چنين افكار باطل فرموده: “و جعلوا للَّه شركاء الجن و خلقهم و خرقوا له بنين و بناتٍ بغير علم سبحانه و تعالى عما يصفون”.[3]
حدود تسلط شياطين وسوسه قلبى و دعوت[4] و بهتر نماياندن بدىها و بالعكس است و جز اين تسلطى ندارند و كسى را به انجام كارى مجبور نمىكنند و در قرآن مجيد هر چه در مورد كار آنها گفته شده، به همين اصل بر مىگردد.[5]
البته هم فرشتگان و هم جنيان، سهمى از قدرت دارند و بر انسان نازل مىشوند. تنزل فرشتگان اختصاصى به حالت احتضار ندارد، بلكه در غير حالت احتضار اگر كسى “الله” بگويد و روى گفته خود ايستادگى كند، فرشتگان بر او نازل مىشوند.[6]
جن:
جن نيز داراى محدودهاى از قدرت است. از جمله مىتواند با سرعت زياد كارهاى خارق العاده انجام دهد. جن گرچه از نظر قدرت فكرى ضعيف است، ولى قدرت تحريكى او زياد است، او مىتواند بارسنگينى را در كمترين زمان جابهجا كند. درك او، دركى عقلى و قوى نيست و حداكثر خيالى و وهمى است و از آيات قرآن مادى بودن جن (مانند انسان) استفاده مىشود. در داستان حضرت سليمان (عليه السلام) وقتى عفريتى از جن مدعى مىشود،[7] حضرت سليمان آن جن را تكذيب نمىكند؛ اگر چه در قرآن نيامده است كه آن جن تخت را آورد.[8] جن و شياطين جن ممكن است كارهايى مانند: گوش فرادادن به قرآن و… نيز انجام دهند.
راه نفوذ شيطان و جن
شيطان: از جهتهاى گوناگونی به انسان تهاجم مىكند، گاهى از پيش رو و گاهى از پشت سر و زمانى از راست و زمانى هم از چپ “ثمّ لآتينهم من بين ايديهم و من خلفهم و عن أيمانهم و عن شمائلهم”.[9]
مهمترين تسلط پس از تهاجم و نزديك شدن به انسان، تصرف در انديشه و خيال آدمى است.[10] در واقع شيطان كمين گاههاى متعددى دارد كه به برخى از آنها اشاره مىكنيم:
1. گاهى در حوزه تعبد كمين مىكند تا انسان را از تعبد خارج سازد، او مىكوشد انسان اعمالش را بر اساس وحى انجام ندهد؛ بلكه به ميل خود عمل كند و حال آن كه در حوزه تعبد، انسان عبد خدا است و تمام كارهاى خود را بر اساس وحى الاهى انجام مىدهد.
2. گاهى كمين گاه او حوزه ى تعقل است. كارى مىكند تا انسان در مقام فكر و انديشه، به جاى اين كه معارف الاهى را با برهان تحليل كند و آنها را با يقين بفهمد و بپذيرد، برهان نما را به جاى برهان واقعى بنشاند و از تعقل ناب محروم شود.
3. گاهى در حوزه شهود كمين مىكند، حوزهاى كه انسان حقايق جهان ربوبى را آن گونه كه هست، با دل و بدون وساطت لفظ و مفهوم و استدلال مشاهده مىكند. شيطان كمين مىكند تا واقع را آن طور كه هست مشاهده نكند يا چنين راهى را انكار كند. در واقع شيطان نخست شهود، آن گاه انديشه و سپس عمل را منحرف مىكند.[11]
جن: اما جن هر چند دارای قدرتهایی است که برخی از آنها به اختصار ذکر گردید، اما مردم عوام خرافات زيادى درباره آنها ساختهاند كه با عقل و منطق جور در نمىآيد؛ مثلاً اگر يك ظرف آب داغ بريزيد، آنها خانههايى را به آتش مىكشند، موجودى موذى و پرآزارند، بدرفتار و كينه توز و… در حالى كه اگر موضوع وجود جن از اين خرافات پيراسته شود اصل مطلب كاملاً قابل قبول است؛ چرا كه هيچ دليلى بر انحصار موجودات زنده به آن چه ما مىبينيم، نداريم، بلكه موجودات غير محسوس به مراتب بيشترند… در روايتى از پيامبر (صلى الله عليه و آله) وارد شده كه فرمودند: “خلق الله الجن خمسة اصناف كالرّيح فى الهواء و صنف حيات و صنف عقارب، و صنف حشرات الارض و صنف كبنى آدم (عليه السلام) الحساب و العقاب.”[12]
آن گونه كه از نقل تاريخ و قضايا به نظر مىرسد، از گذشته تا به امروز دلها و تصورات بسيارى از مردم از توهمات و داستانهاى مربوط به جن پر بوده، به طورى كه گروهى به كلى منكر آن هستند و خرافهاى بيش نمىدانند و از جانب ديگر، برخى افكارشان از تصورات و خاطرات و داستانهاى اغراقآميز جن پرشده است و مىتوان گفت كه هر دو گروه راه افراط را پيش گرفتهاند. دين مبين اسلام حقيقت آن را ثابت مىداند و تصورات واهى را در مورد جن تصحيح مىكند و اوهام و خرافات را از افكار و دلها مىزدايد و دلها را از سلطه توهمات آزاد مىگرداند. از اين روى سورهاى را در قرآن به بيان ويژگىهاى آن اختصاص داده است.[13]
اما از آيات و روايات معصومان (عليهم السلام) استفاده مىشود كه شيطان و جنود او تنها بر كسانى تسلط و نفوذ پيدا مىكنند كه از مسير بندگى خدا خارج مىشوند و در اثر غفلت به خودپرستى و هواپرستى دچار مىگردند و زمينه نفوذ شيطان را فراهم مىسازند و گرنه بندگان صالح و مخلص خدا از كيد و تسلط شيطان ايمن هستند. چنان كه در برخى آيات خود شيطان به اين واقعيت اعتراف نموده است: “قال فبعزّتك لأغوينّهم اجمعين، الّا عبادك منهم المخلصين”؛[14] زيرا، تجرد شيطان، تجرد مثالى و خيالى است و از تجرد تام عقلى برخوردار نمىباشد؛ از اين روى بهمرحله و مقام عقلى و شامخ انسان كامل و مخلص راه ندارد و نمىتواند در قوه عاقله و عقل عملى او تأثير بگذارد. او لايق هيچ يك از اين دو مرحله نبوده و در مرحلهاى پايينتر قرار دارد، البته هميشه در كمين بوده و نسبت به انسانهاى كامل هم طمع دارد.
خداوند همواره در كلام نورانى قرآن مجيد متذكر شده كه اسباب مادى و غير مادى استقلالى ندارند، حيات و مرگ، سود و زيان و … همه در يد قدرت خدا است و بايد در تمام حالات به ياد او بود و به او توكل نمود و به او پناه برد كه در اين صورت هيچ موجودى نمىتواند آسيبى برساند: “ا… و ليس بضارّهم شيئاً الا باذن الله”[15] و درباره شياطين جن و انس هم هشدار داده است و فرموده: مبادا به سوى آنها تمايل پيدا كنيد شيطان دشمن خدا و دشمن آشكار شما است و خود شيطان قسم خورده كه انسانها را گمراه كند، البته قدرت شيطان در محدوده وسوسه و القائات او است و هرگز سبب سلب اختيار از انسان نيست. بله محور انديشههاى شيطانى نفس اماره است، در واقع نفس اماره به منزله عامل نفوذى براى شيطان محسوب مىشود: “و ما انسان را آفريدهايم و مىدانيم كه نفس او چه وسوسهاى به او مىكند، و ما از شاهرگ (او) به او نزديكتريم”.[16] همان گونه كه خداوند تبارك و تعالى مىفرمايد: “در حقيقت، تو را بر بندگان من تسلطى نيست مگر كسانى از گمراهان كه تو را پيروى مىكنند.”[17]
منابعی برای مطالعه:
– غرايب و عجايب الجن، بدر الدين بن عبدالله الشبلى، ترجمه و تحقيق و تعليق ابراهيم محمد الجمل.
– جن و شيطان، عليرضا رجالى، تهران، نشر نبوغ.
– الجن فى الكتاب و السّنة، اعداد زاربن شاه زالدين، بيروت، 1996م.
– الجن فى القرآن و السنة، عبدالامير على مهنّا، بيروت، چاپ 1992 م.
– الجن بين الاشارات القرانيه و علم الفيزياء، عبدالرحمن محمد الرفاعى. چاپ 1997 م.
– نمايه ی: شيطان، فرشته يا جن.
[1] انعام، 112.
[2] كهف، 50؛ ر.ك: مصباح یزدی، محمد تقى ، معارف قرآن، ص 298.
[3] انعام، 100.
[4] ابراهيم، 22: «ماكان لى عليكم من سلطان الاّ ان دعوتك…» هرچند كارهاى ديگرى هم در حيطهى قدرت شيطان قرار مىگيرد كه از برخى آيات استفاده مىشود، مانند: زينت دادن كارهاى بد در نظر انسانها، مشاركت در اموال و اولاد، وعده دادن، ايجاد فراموشى در انسان و… .
[5] قاموس قرآن، واژهى شيطان.
[6] فصلت، 30.
[7] نمل، 40 – 30.
[8] جوادى آملی، عبدالله، تفسير موضوعى، ج1، ص 119.
[9] اعراف، 17.
[10] تسنيم، ج3، ص 393.
[11] تفسير موضوعى، ج12، ص 400.
[12] مكارم شيرازى،ناصر، تفسير نمونه، ج29، ص 157؛ بحارالأنوار، ج 60، ص 268.
[13] سيد قطب، تفسير فى ظلال القرآن، مجلد 6، ص 28 و 27.
[14] ص، 83.
[15] مجادله، 10.
[16] ق، 16. (محمد مهدى فولادوند، ترجمهى قرآن كريم)
[17] حجر، 42. (محمد مهدى فولادوند، ترجمهى قرآن كريم).