کپی شد
تهاجم فرهنگی و تبادل فرهنگی
در تبلیغ و نشر فرهنگ مباحث و پرسش های متعددی مطرح شده است که هر فرهنگ و تمدنی باید تکلیف خود را با این گونه مباحث روشن کند. یکی از این مسائل را برخی این گونه طرح نموده اند: همان طور که می دانیم هر قوم و ملتی، فرهنگ و عقائد مخصوص به خود دارد و چون آن را براساس مبانی خود درست می داند با ابزارهای مختلف در راستای تبلیغ و فراگیری و در نهایت جهانی نمودن آن باورها تلاش می نماید (همان طور که ما به عنوان مسلمان همچنین هدفی را در نشر و تبلیغ اسلام داریم) بر این اساس این شبه پدیدی می آید که چرا این گونه اقدامات را از جانب سایر ملت ها از جمله یهود، آمریکا و … ، زشت و ناپسند می دانیم؟ و تعابیری نظیر تهاجم فرهنگی، شبیخون فرهنگی، جنگ نرم و … می گذاریم و از عناوینی؛ مثل تبادل فرهنگی یا گفت و گوی تمدّن ها و … استفاده نمی کنیم؟
در تبیین این مسئله باید بگوییم ارزش ها به دو بخش تقسیم می شوند:
1. ارزش هایی که عمومی هستند و بین تمام اقوام و مذاهب هنجار محسوب شده و از اهمیت خاصی برخوردار هستند؛ مانند عدالت، انسانیت، آزادی و … .
2. ارزش هایی که قومی و مذهبی هستند و چه بسا میان اقوامی ارزش و هنجار محسوب شود، امّا در میان قومی دیگر ضد ارزش و ناهنجار.
Indtagelse af problemer i https://denmarkrx.com/female-viagra-uden-recept.html sund arthritis.
در تهاجم فرهنگی، استعمارگران برای اغفال و انحراف دیگران از هر دو نوع استفاده می نمایند، امّا کیفیت برخورد در آن دو به یک نحو نیست.
در بخش اول با توجه به این که این ارزش ها عقلی و فطری هستند و در بین همۀ مردم ارزشمند می باشند به طور مستقیم برای مبارزۀ با آن وارد عمل نمی شوند؛ از این رو تلاش خود را در تحریف آن قرار می دهند؛ مثلاً این گونه تلقین می نمایند که عدالت به معنای تساوی بوده و در بین مردم شما تساوی وجود ندارد یا این که آنچه در کشور شما اجرا می شود، عین بی عدالتی است و یا انسانیت اقتضا می کند که از همه دفاع کنید و لو این که مجرم و مفسد باشد و یا آزادی را به ولنگاری معنا می کنند که شامل هرج و مرج نیز می شود و … که در این صورت می بینیم از مفاهیم ارزشی در راستای ضد ارزش بهره برداری شده است.
امّا در بخش دوّم باید دانست که برای هر ملّت، قوم، گروه و مذهبی ارزش هایی تعریف شده که شاید در میان دیگران نه تنها ارزش محسوب نبوده، بلکه ضد ارزش و ناهنجار به شمار آید.[1]
به عنوان نمونه، به دو مورد ذیل اشاره می کنیم:
الف. در بسیاری از کشورهای غربی، عریان بودن نسبی در مجامع عمومی برای زن و مرد امری عادی تلقّی می شود در حالی که همین کار در بین مسلمانان و برخی از دیگر ملل امری ناپسند و قبیح و ضد ارزش محسوب می شود.[2]
ب. متأسفانه امروزه در بین برخی از کشورهای به اصطلاح متمدّن، اعمالی مانند هم جنس بازی قانون مند شده و برخی از رؤسای آن کشورها به عنوان دفاع از یک ارزش دمکراسی، وعدۀ حمایت از حقوق مرتکبان چنین رفتار شنیعی را می دهند، در حالی که این عمل در بین مسلمانان و بسیاری از ملل دیگر، ناهنجار، ضد ارزش و خلاف فلسفۀ آفرینش است.
ناگفته نماند برخی از کشورهای دشمن در برخی اوقات برای اغفال دیگران و به ویژه جوانان، از ابزارهایی چون ترویج مواد مخدر و داروهای روان گردان استفاده می کنند که خود نیز آن را ارزش نمی دانند.
بنا براین اگر تبادل فرهنگی، گفت و گوی تمدن ها و … به معنای ترویج اخلاق، کمال، معرفت، انسانیت و خلاصه ارزش هایی است که مورد پذیرش عقل و فطرت باشد، ما از آن استقبال خواهیم کرد، اما اگر به معنای هرج و مرج، ولنگاری، هرزگی، اعتیاد و …باشد، آن را تهاجم و شبیخون فرهنگی خواهیم دانست.
[1] معمولا در این گونه موارد دشمنان با اتهام های واهی سعی می کنند ارزش های ما را بی اعتبار یا کم اعتبار نمایند در این زمینه ر.ک: مكارم شيرازى، ناصر، تفسير نمونه، ج21، ص 409، دار الكتب الإسلامية، تهران، چاپ اول ، 1374 ش.
[2] برای اطلاع بیشتر در این رابطه ر.ک: مدرسی، محمد تقی، تفسير هدايت، ج 17، ص 34، بنياد پژوهش هاى اسلامى آستان قدس رضوى، مشهد، چاپ اول، 1377 ش.