Warning: filemtime(): stat failed for /home/islamp/public_html/fa/wp-content/plugins/easy-table-of-contents/assets/js/front.min.js in /home/islamp/public_html/fa/wp-content/plugins/easy-table-of-contents/easy-table-of-contents.php on line 236
searchicon

کپی شد

تقیه مسلمان از مسلمان

یکی از مسائلی که مخالفان شیعه به‌واسطه آن بر شیعیان طعن و اشکال وارد می‌کنند، مسأله تقیه است. این در حالی است که بسیاری از صحابه و علمای عامه تقیه کرده‌اند. نکته قابل توجه این است که عده‌ای از اهل سنت اصل تقیه کردن را قبول دارند، ولی معتقد هستند که تقیه تنها از کفار انجام می‌شود و بین مسلمانان تقیه‌ای وجود ندارد. حتی بعضی از ایشان تقیه در مقابل غیر کفار را حرام و نادرست هم می‌دانند! به عنوان مثال در سایت وهابی «اسلام فتوی» آمده‌است: «تقیه نزد اهل‌سنت رخصت است آن‌هم هنگام ضرورت و ترس از کفار، نه ترس از مسلمانان، در صورتی‌که نزد شیعه، تقیه را در مقابل مسلمانان و مخصوصا در برابر اهل سنت به‌کار می‌برند و آن را از اساسیات دین خود می‌دانند …».

در جای دیگری می‌گوید: «تقیه در اسلام وجود ندارد، غیر از زمانی که فرد در اکراه شدیدی باشد و خطر جانی او را تهدید نماید».[1]

هم‌چنین قائل به این است که: «برکسی که خطر مرگ او را تهدید نمی‌کند تقیه جایز نیست و این روش اهل بدعت است که برای هر امری که خود آن را مناسب بدانند، تقیه می‌کنند».[2]

شافعی که یکی از امامان چهارگانه اهل‌سنت است، تقیه را نه تنها در مقابل کفار، بلکه در مقابل مسلمانان نیز جایز می‌داند. نیشابوری در تفسیر خود سخن شافعی را این‌گونه نقل کند: «… شافعی تقیه بین مسلمانان را مانند تقیه بین کفار برای حفاظت از خود جائز دانسته است …».[3]

براین اساس، شافعی تقیه مسلمان از مسلمان را جایز می‌داند.

اما باید در جواب آن عده‌ای که به تقیه مسلمان از مسلمان اشكال كرده‌اند، گفت: اولاً: از دیدگاه عقل هیچ تفاوتی میان تقیه از كافر و تقیه از مسلمانی كه به دیگران ظلم می‌كند، نیست؛ زیرا معیار مشروعیت تقیه در هر دو موجود و در هر دو صورت اگر دین، جان، مال، آبروی انسان و… در خطر باشد، عقل حكم می‌كند كه به صورت موقت دست از اظهار عقیده بردارد. ضمن این‌که قضیه اهم و مهم كه یک قضیه پذیرفته شده در میان عقلاء است، فرقی میان این دو مورد نمی‌گذارد.

ثانیاً: ادله قرآن بر مشروعیت تقیه نیز عام است و اختصاص به تقیه از كفار ندارد؛ خصوصاً دو آیه؛ «… مگر اينكه از آنها بپرهيزيد (و به خاطر هدف هاى مهم‌ترى تقيّه كنيد) …»[4] و «كسانى كه بعد از ايمان كافر شوند – به جز آن‌ها كه تحت فشار واقع شده‌‏اند – در حالى كه قلبشان آرام و با ايمان است …»،[5] گویای این مطلب هستند.

با توجه به متن این دو آیه، می‌توان دریافت اگر جان كسی در خطر باشد و یا به كاری مجبور شود، می‌تواند تقیه كرده و به صورت موقت از اظهار عقیده خویش، خودداری كند. از طرفی چون این حكم مطلق است، پس هم شامل تقیه از كافر می‌شود و هم تقیه از مسلمان ظالم.

البته اگر این اشکال وارد شود که درست است که این آیه در ظاهر عام است، امّا در مورد خاص و تقیه با كفار نازل شده، در پاسخ باید گفت: در علم اصول این قاعده ثابت شده‌است كه مورد و شأن نزول آیه‌ای نمی‌تواند مخصَّص آن باشد؛ یعنی شأن نزول و مورد خاص نمی‌تواند دلیل بر تخصیص حكم در همان زمینه خاص بوده و حکم را محدود به همان زمینه خاص کند در حالی که به صورت عام و مطلق نازل شده است.

ثالثاً: دیگر مذاهب اسلامی نیز در این مسأله با شیعیان همراه بوده و صراحتاً فتوی داده‌اند كه فرقی میان تقیه مسلمان از كافر و تقیه مسلمان از مسلمان ظالم نیست؛ به عنوان مثال فخررازی شافعی در تفسیرخود می‌نویسد: «ظاهر آیه (نحل، 106) دلالت می‌كند كه تقیه فقط از كفار، مشروع باشد، اما مذهب شافعی بر این است كه اگر در میان مسلمانان نیز همان حالتی كه میان مسلمان و مشرک هست، پیش بیاید، تقیه به دلیل حفاظت از جان جایز است».[6]

رابعاً: سیره عملی، صحابه، تابعین و علمای اهل سنت، ثابت می‌كند كه تقیه مسلمان از مسلمان نیز جایز است.[7] نمونه هایی از تقیه صحابه و تابعین در جای خود ذکر شده است.[8]

[1]. برگرفته از سایت ندای شیعه.

[2]. همان.

[3]. نيشابورى،حسن بن محمد، تفسير غرائب القرآن و رغائب الفرقان (تفسیر النیسابوری)، تحقيق: عميرا، شيخ زكريا، ج ۲،ص ۱۴۰.

[4]. آل عمران، 28.

[5]. النحل، 106.

[6]. فخر رازى، محمد بن عمر، مفاتيح الغيب، ج 8، ص 194.

[7]. اقتباس از سایت مؤسسه تحقیقاتی ولی عصر (علیه السلام).

[8]. زیر موضوع 5-2-4 (تقیه صحابه) از همین مقاله؛ بخاري، محمد بن إسماعيل، الجامع المسند الصحيح المختصر من أمور رسول الله (صلی الله علیه و آله) و سننه و أيامه (صحيح البخاري)، محقق: الناصر، محمد زهير، ج 1، ص 35؛ ابن كثیر دمشقی، اسماعیل بن عمر، البدایة و النهایة، ج 8، ص 107؛ الأصبهانی، أحمد بن عبد الله، حلیة الأولیاء و طبقات الأصفیاء، ج 1، ص 279؛ أبي شيبة عبسي، عبد الله بن محمد، الكتاب المصنف في الأحاديث و الآثار، محقق: الحوت، كمال يوسف، ج 6، ص 474؛ الجامع المسند الصحيح المختصر من أمور رسول الله (صلی الله علیه و آله) و سننه و أيامه (صحيح البخاري)، ج 5، ص 110؛ ترمذي، محمد بن عيسى، سنن الترمذي، تحقيق و تعليق: عطوة، إبراهيم، ج 4، ص 523؛ الأنصاري الأصبهاني، عبد الله بن محمد، كتاب الأمثال في الحديث النبوي، محقق: عبد الحميد حامد، عبد العلي، ج 1، ص 187؛ فخررازى، محمد بن عمر، مفاتيح الغيب، ج 1، ص 181؛ یعقوبى، احمد بن أبى یعقوب، تاریخ یعقوبى، ج 2، ص 197.