searchicon

کپی شد

تفکر در قرآن

یکی از اصول تعلیمات قرآن کریم دعوت به تفکر و تدبر است. انسان متفکر از راه مشخصی مجهول خود را معلوم می‌کند؛ یعنی در گام نخست، مطلوب خود را بررسی می‌کند و می‌بیند برای او مجهول است، سپس سراغ مقدماتش می‌رود و آنها را از نظر ماده و صورت تنظیم می‌کند و از راه مقدمات تنظیم شده به مقصد می‌رسد. پس تفکر عبارت است از: سیر درونی یا حرکت از مقدمات به نتیجه و از معلوم برای به دست آوردن و شناخت مجهول، و اساس آن علم است. به بیان دیگر؛ تفکر نیرویی است که کارش استنباط و استنتاج براساس معلومات موجود است که به شناخت انسان منجر می شود.

قرآن كریم به شكل های مختلف جایگاه بلند متفكران و دانشمندان را تذكر داده است: بگو: “آیا كسانى كه مى‏دانند با كسانى كه نمى‏دانند یكسانند؟! تنها خردمندان متذكّر مى‏شوند”![1] “همان كسانى كه سخنان را مى‏شنوند و از نیكوترین آنها پیروى مى‏كنند آنان كسانى هستند كه خدا هدایتشان كرده، و آنها خردمندانند”.[2]

قرآن انسان ها را از پیروی چیزی که دانشی نسبت به آن ندارند منع نموده است و می فرماید : “وَ لا تَقفُ ما لَیسَ لَکَ بِهِ عِلمٌ”؛[3] از چیزی که دانشی درباره آن نداری پیروی مکن.

قرآن کریم حتی موضوعات تفکر را مبهم نگذاشته، بلکه انسان ها را از دو راه به تفکر و اندیشیدن فرا می‌خواند. قرآن گاه با بیان تفکر و تعقل؛ انسان را به اندیشه و تفکر دعوت می کند؛ مانند این آیه: “إنّ فی خَلقِ السَّمواتِ وَ الارضِ وَ اختِلافِ اللَّیلِِ و النَّهارِ و الفُلکِ الَّتی تَجری فِی البَحرِ لَایاتٍ لقومٍ یَعقِلون”؛[4] در همه اینها آیات و نشانه‌هایی از حکمت وجود دارد، البته برای کسانی که تعقل کنند. و گاه بدون ذکر تعقل و تفکر، یعنی گاهی در یک آیه از عنوان تفکر و تعقل سخنی به میان نمی‌آید، ولی در آن برهان عقلی و فکری مطرح می‌شود که خود استدلال، نوعی تشویق به تفکر است. بنابراین لازم نیست از عبارت “اِنَّ فی ذلِکَ لَایاتٍ لِقَومٍ یَتفَکَّرون”،استفاده نماید؛ مانند: اگر در آسمان و زمین، جز «اللَّه» خدایان دیگرى بود، فاسد مى‏شدند (و نظام جهان به هم مى‏خورد)! منزه است خداوند پروردگار عرش، از توصیفى كه آنها مى‏كنند.[5]

در روایات هم این گونه است؛ یعنی مانند قرآن انسان ها فراوان دعوت به تفکر شده اند؛ مانند: “تفکر ساعة خیر من عبادة سنة”؛[6] یک ساعت فکر کردن بالاتر از یک سال عبادت است.

تأکیدی که قرآن به پرورش نیروی عقل کرده است، نیز نشان می‌دهد که از نظر قرآن، یک انسان رشد یافته کسی است که اهل فکر و تشخیص باشد. از نگاه قرآن اگر کسی فکر و اندیشه خود را به طرز صحیحی به کار گیرد و هدف او تنها درک حقیقت باشد، می‌تواند رستگاری را از گمراهی تشخیص دهد[7] و بر این اساس است که مشاهده می کنیم؛ پذیرش اصول دین، نتیجۀ تفکر صحیح است: “لا اِکراهَ فی الدّینِ قَد تَبیَّنَ الرُّشدُ مِنَ الغَیِّ “؛ [8]در دین هیچ اجباری نیست، هدایت از گمراهی مشخص شده است. از این آیه بر می‌آید که عامل اصلی انحراف و گمراهی انسان ها به کار نگرفتن صحیح فکر و اندیشه است.



[1]. زمر، 9.

[2]. زمر، 18.

[3]. اسراء، 36.

[4]. بقره،164.

[5]. انبیاء، 22.

[6]. مجلسی، محمد باقر، بحارالانوار، ج 18، ص 327، مؤسسه الوفاء، بیروت، 1410ق.

[7]. عنکبوت، 69″وَ الَّذينَ جاهَدُوا فينا لَنَهْدِيَنَّهُمْ سُبُلَنا”.

[8]. بقره، 256.