کپی شد
تفرقه
فهرست
مفهوم شناسی تفرقه
تفرقه در لغت به معنای جدایی، پراکندگی است.[1] علامۀ دهخدا در توضیح واژه «تفرقه» مینویسد:
تفرقه عبارت است از:«پراکنده کردن، پراکنده شدن، پراکنده و جدا جدا کردن چیزی را، جدایی، پراکندگی».[2]
فلسفۀ ایجاد تفرقه
شکی نیست که دشمنان اسلام برای ایجاد تفرقه و جدایی بین مسلمان ها از هر وسیله و ابزاری کمک می گیرند و در این راه تلاش می کنند[3]، و سرّ این تلاش دشمنان آن است که بتوانند با ایجاد تفرقه بدون هیچ مانع و مشکلی بر آنها تسلط یافته و آنها را استعمار نمایند.[4]
جایگاه تفرقه در اسلام
در این بخش به جایگاه تفرقه در قرآن و روایات اشاره میشود.
جایگاه تفرقه در قرآن
خدای سبحان در آیات فراوانی از تفرقه و جدایی نهی کرده است؛ مانند: (وَ اعْتَصِمُواْ بحِبْلِ اللَّهِ جَمِيعًا وَ لَا تَفَرَّقُو) .[5] (…أَنْ أَقِيمُواْ الدِّينَ وَ لَا تَتَفَرَّقُواْ فِيه).[6] (وَ لَا تَكُونُواْ كاَلَّذِينَ تَفَرَّقُواْ وَ اخْتَلَفُو).[7] خدای سبحان در آیات یاد شده ابتدا به اعتصام به حبل الهی و اقامه دین فرمان داده است و این نشان می دهد که راه رهایی از تفرقه پیروی از دین و صراط مستقیم خداوند یعنی بندگی اوست چنان که در آیۀ دیگر به این مطلب تصریح کرده است: (وَ أَنَّ هذا صِراطي مُسْتَقيماً فَاتَّبِعُوهُ وَ لا تَتَّبِعُوا السُّبُلَ فَتَفَرَّقَ بِكُمْ عَنْ سَبيلِهِ ذلِكُمْ وَصَّاكُمْ بِهِ لَعَلَّكُمْ تَتَّقُونَ).[8] وجود مبارک حضرت رسول (ص) در جمع اصحاب خود برای تبیین مضمون این آیه کریمه خط مستقیمی روی زمین رسم نمود و پس از آن خطوط جزئی و فرعی از طرف راست و چپ آن ترسیم فرمودند آن گاه از اصحاب پرسیدند: این نقشه چیست آن ها عرض کردند: ما نمی دانیم. رسول خدا(ص) فرمود: راهی که من آورده ام مانند همین راه وسط است و آن راه های چپ و راست راه های گمراهی است.
جایگاه تفرقه در روایات
متأسفانه بعد از رحلت هر یک از انبیای الاهی، بسیاری از پیروان آنان از مسیر اصلی که توسط پیامبرانشان تعیین شده بود، منحرف شدند. پیامبر اکرم(ص) که با علم نبوت آینده امت خود را به روشنی می دیده است، در روایات متعددی (احاديث افتراق امت) از این امر خبر داده است. احاديث «افتراق امت» را محدثان سنّى و محدثان شيعه با سندهاى مختلف نقل كردهاند.[9] این حدیث در منابع شیعی از جمله، خصال شیخ صدوق، تفسیر عیاشی و احتجاج طبرسی آمده است.[10] گفتنی است که این احادیث دارای تواتر معنوی می باشند؛ یعنی گرچه از نظر کلمات متن، تفاوت هایی است، اما معنای همه آنها یک چیز است. بر طبق این روایات ، پيامبر اسلام (ص) پيش بينى كرده است كه امتش بعد از او به هفتاد و سه فرقه تقسيم خواهند شد. صحیح ترین سند های حدیث افتراق امت، حدیثی است که کلینی در کتاب کافی از امام محمد باقر (ع) نقل کرده است.[11] در کتب حدیثی از طریق شیعه و اهل سنت روایت شده است که پیغمبر گرامی اسلام (ص) فرمودند: امت موسی پس از او به هفتاد و یک فرقه و امت عیسی پس از وی به هفتاد و دو فرقه تقسیم شدند، و پس از من امتم به هفتاد و سه فرقه تقسیم خواهد شد که تنها یک فرقه اهل نجات خواهد بود، چنانکه از فرقه های هر یک از دو امت موسی و عیسی نیز تنها یک فرقه اهل نجات بود.[12]
حضرت علی (ع) درباره استراتژی تفرقه جویان می فرماید: « إِنَّ الشَّيْطَانَ يُسَنِّي لَكُمْ طُرُقَهُ وَ يُرِيدُ أَنْ يَحُلَّ دِينَكُمْ عُقْدَةً عُقْدَةً وَ يُعْطِيَكُمْ بِالْجَمَاعَةِ الْفُرْقَةَ (وَ بِالْفُرْقَةِ «3» الْفِتْنَةَ) فَاصْدِفُوا عَنْ نَزَغَاتِهِ وَ نَفَثَاتِهِ وَ اقْبَلُوا النَّصِيحَةَ مِمَّنْ أَهْدَاهَا إِلَيْكُمْ وَ اعْقِلُوهَا عَلَى أَنْفُسِكُم ».[13]
شیطان راه های خویش را برای شما آسان جلوه می دهد و می خواهد پیمان دین شما را گره گره بگشاید و به جای جمعیت و هماهنگی تفرقه اعطا کند و با تفرقه به شما فتنه بدهد.[14] در چنین حالی باید به نصیحت خیرخواهان گوش داد و آن را به جان پذیرفت.
تفرقۀ دینی ومذهبی
استاد مطهری در رابطه با تفرقه و اختلاف می فرماید: يك وقتی شايع بود و شايد هنوز هم در ميان بعضی ها شايع است، يك وقتی ديدم يک كسی میگفت: اين فلسطينی ها ناصبی هستند. ناصبی؛ يعنی دشمن علی (ع). ناصبی غير از سنی است. سنی؛ يعنی كسی كه خليفه بلا فصل را ابوبكر میداند و علی (ع) را خليفه چهارم میداند و معتقد نيست كه پيغمبر شخصی را بعد از خود به عنوان خليفه نصب كرده است. میگويد پيغمبر كسی را به خلافت نصب نكرد و مردم هم ابوبكر را انتخاب كردند. سنی برای اميرالمؤمنين احترام قائل است چون او را خليفه چهارم و پيشوای چهارم میداند و علی را دوست دارد. ناصبی؛ يعنی كسی كه علی را دشمن میدارد. سنی مسلمان است، ولی ناصبی كافر است، نجس است. ما با ناصبی نمیتوانيم معامله مسلمان بكنيم. حال يك كسی میآيد میگويد اين فلسطينی ها ناصبی هستند. آن يكی میگويد. اين به آن میگويد، او هم يك جای ديگر تكرار میكند و همين طور. اگر ناصبی باشند كافرند و در درجه يهودی ها قرار میگيرند. هيچ فكر نمیكنند كه اين، حرفی است كه يهودی ها جعل كردهاند. در هر جايی يك حرف جعل میكنند برای اين كه احساس هم دردی نسبت به فلسطينی ها را از بين ببرند. میدانند مردم ايران شيعهاند و شيعه دوستدار علی و معتقد است هر كس دشمن علی باشد كافر است، برای اين كه احساس هم دردی را از بين ببرند، اين مطلب را جعل میكنند.[15]
از جمله تلاش های دشمنان این است که شیعه را نزد اهل سنت، رافضی و کافر و آنان را نزد شیعه، ناصبی و دشمن اهل بیت معرفی کنند.[16]
[1]. آذرنوش، آذرتاش، فرهنگ معاصر عربی ـ فارسی، نشر نی، تهران، 1379، ص 504.
[2]. دهخدا، علی اکبر، لغت نامه دهخدا، موسسه انتشارات و چاپ دانشگاه تهران، تهران، 1377، ج 5، ص 6848.
[3] شهید مطهری،آشنایی باقرآن، جلد۴، پاورقی صفحه ۳۲. این گفتار را شهید مطهری در ضمن تفسیر سوره نور درمسجد الجواد بر زبان آورده اند.
[4]. همان.
[5]. سوره آل عمران آیه 103.
[6]. سوره شوری آیه 13.
[7]. سوره آل عمران آیه 105.
[8]. سوره انعام آیه 153.
[9]. طباطبائی، محمد حسین، المیزان، ترجمه موسوی همدانی، ج3، ص 588، قم، دفتر انتشارات اسلامی، 1374ش؛ جعفری، یعقوب، تفسیر کوثر،ج3، ص 443.
.[10]مجلسی ، محمد باقر، بحارالانوار،ج 28،ص4، موسسه الوفاء، بیروت،1404.
[11]. کلینی، محمد بن یعقوب، کافی، ج 8، ص224، دار الکتب الاسلامیه، تهران،1368.
.[12]ربانی گلپایگانی،علی، فرق و مذاهب کلامی، ص 13.
[13]. نهج البلاغه، خ 121.
[14]. همان.
[15]. شهید مطهری،آشنایی باقرآن، جلد۴، پاورقی صفحه ۳۲. این گفتار را شهید مطهری در ضمن تفسیر سوره نور در مسجد الجواد بر زبان آورده اند.
[16]. شهید مطهری،آشنایی باقرآن، جلد۴، پاورقی صفحه ۳۲. این گفتار را شهید مطهری در ضمن تفسیر سوره نور درمسجد الجواد بر زبان آورده اند .