Warning: filemtime(): stat failed for /home/islamp/public_html/fa/wp-content/plugins/easy-table-of-contents/assets/js/front.min.js in /home/islamp/public_html/fa/wp-content/plugins/easy-table-of-contents/easy-table-of-contents.php on line 236
searchicon

کپی شد

تفاوت تقیه با توریه

در باب معنای لغوی توریه گفته شده: توریه، در لغت به معنای پنهان کردن، پوشانیدن و افشا نکردن راز است.[1] «توریه» (بر وزن توصیه) که گاهى از آن تعبیر به «معاریض» نیز مى شود، این است: سخنى بگویند که ظاهرى دارد، اما منظورِ گوینده، چیز دیگرى غیر از ظاهر آن است، هر چند شنونده نظرش متوجه همان ظاهر مى شود. به عنوان مثال کسى از شخصى سؤال مى کند: کى از سفر آمدى؟ او پاسخ مى دهد: پیش از غروب، در حالى که پیش از ظهر آمده است، شنونده از ظاهر این کلام، کمى قبل از غروب را مى فهمد، در حالى که گوینده، قبل از ظهر را اراده کرده، چرا که آن هم قبل از غروب است!.

یا کسى از دیگرى سؤال مى کند، غذا خورده‌اى؟ مى‌گوید: آرى، شنونده از این سخن، چنین مى فهمد که امروز غذا خورده، در صورتى که منظورش این است، دیروز غذا خورده است.

این نکته در کتب فقهى مطرح است که: آیا توریه دروغ محسوب مى شود یا نه؟ جمعى از فقیهان بزرگ؛ از جمله «شیخ انصارى» معتقد است: توریه جزء دروغ نیست، نه عرفاً کذب بر آن صادق است و نه از روایات اسلامى الحاق آن به کذب استفاده مى شود، بلکه در پاره اى از روایات، عنوان کذب رسماً از آن نفى شده است.

در حدیثى از امام صادق (علیه السلام) آمده که از ایشان سؤل شد: «الرَّجُل یُسْتَاْذَنُ عَلَیْهِ فَیَقُولُ لِلْجَارِیَهِ قُولِی لَیْسَ هُوَ هَاهُنَا قَالَ (علیه السلام) لَا بَاْسَ لَیْسَ بِکَذِب»؛ «کسى دم در مى آید و اجازه ورود به خانه مى طلبد، صاحب خانه (که مانعى از پذیرش او دارد) به کنیز مى گوید: بگو: او اینجا نیست (و منظور از آن مثلاً همان پشت در خانه است). امام (علیه السلام) فرمود: این دروغ نیست».[2]

اما، حق این است که در اینجا باید تفصیلى داد، و به عنوان یک ضابطه کلى گفت: هر گاه لفظ از نظر مفهوم لغوى و عرفى قابلیت دو معنا دارد، ولى ذهنیات مخاطب آن را بر معناى خاصى تطبیق مى کند، در حالى که گوینده اراده معناى دیگرى را دارد، این چنین توریه اى دروغ نیست؛ مثل این که لفظ مشترک را به کار برند، ذهن شنونده متوجه یک معنا شود، در حالى که گوینده نظرش معناى دیگرى باشد.

در حالات «سعید بن جبیر» آمده است: «حجاج» از او پرسید: نظر تو درباره من چگونه است؟ گفت: به عقیده من تو «عادل» هستى! اطرافیان، شاد شدند، «حجاج» گفت: او با این سخن حکم کفر مرا صادر کرد؛ زیرا یک معناى عادل عدول کننده از حق به باطل است! قرآن مجید مى فرماید: «ثُمَّ الَّذِیْنَ کَفَرُوا بِرَبِّهِمْ یَعْدِلُونَ».[3]

از آنچه بیان شد بر می آید که خوف و ترس در توریه کردن آن چنان تأثیری ندارد. در حالی که در بسیاری از موارد شخص تقیه کننده از خوف جان، دین و اعتقاد، مال و عِرض خود و دیگران،تقیه می کند. پس در واقع مقصود از تقیه، حفظ نمودن خود از ضرر دیگران است از طریق همراهى نمودن با او در سخن یا عملى که با حق، مخالف است. در حالی که در توریه می تواند جای هیچ گونه ترسی نباشد.

به طور کلی می توان گفت: رابطه تقیه با توریه از نظر منطقی، عموم و خصوص من وجه است. به این صورت که بگوییم توریه از ابزارهای تقیه است؛ یعنی در برخی از موارد در موضع تقیه بنا بر حسب شرایط می توان از توریه و یا از تقیه استفاده نمود. البته تقیه بنا بر موقعیت های مختلف، دارای ابزار مختلفی است؛ مثل اینکه در مواقع مقتضی دروغ هم می تواند از ابزار تقیه محسوب شود.

[1]. فراهيدى، خليل بن احمد، كتاب العين‏، ج 8، ص 300؛ ابن منظور، محمد بن مكرم‏، لسان العرب‏، ج 15، ص 389.

[2]. شيخ حر عاملى، محمد بن حسن‏، وسائل الشيعة، محقق / مصحح: مؤسسة آل البيت (عليهم السلام)، ج 12، ص 254‏؛ مكارم شیرازى، ناصر، تفسیر نمونه، ج 19، ص 95.

[3]. انعام، 1؛ تفسیر نمونه، ج 19، ص 96.