کپی شد
تعریف ناطق و سلسله ناطقان از ديدگاه اسماعيليان
اسماعیلیه[1] واژه «ناطق» را ویژه پیامبرانی میدانند که از بالاترین مرتبه نبوت بهرمندند. در اصطلاح آنان، ناطق اولین حد در دوره خود بوده، مردم را به خداپرستی دعوت می کند. او از کمال بی نهایت بهره برده است. افعال صالح او سبب پیروی و تبعیت مردم از او است. ناطق در دور خود عامل افاضه وجود به موجودات مُلکی است. شناخت ناطقان ضروری است؛ چرا که شناخت ائمه به شناخت ناطق و مرتبه او بستگی دارد.
در تفکر اسماعیلی قیام شریعت به دو حد استوار است: قرآن و اساس.
اساس از چند جزء تشکیل شده است و اصل وجودِ اساس از ناطق است. این دو اگر چه در ظاهر متفاوتند، اما از شیء واحدی به وجود آمدهاند. ناطق، ذات و فعلش تام است و به وسیله او است که اشیا و امورِ بالقوه به فعلیت میرسند.
در اندیشه ایشان پیامبر، ناطق و صاحب شریعت است، در حالی که امام، صامت و اساس شریعت است. به عبارت دیگر پیامبر صاحب تنزیل است و امام صاحب تأویل است. ناطق، پیامبران دارای شریعت و صامت همان امام است. اسماعیلیه به هفت ناطق و هفت صامت معتقدند. به نظر آنان شیث، سام، اسحاق، هارون، شمعون، علی و مهدی از ائمه صامت هستند.
اولین ناطق و شریعت
در این مسئله دو دیدگاه وجود دارد:
1ـ اولین ناطق دارای شریعت و عزیمت نبوده است. (دیدگاه نسفی)
2ـ اولین ناطق دارای شریعت بوده است. (دیدگاه ابوحاتم رازی)[2]
سلسله ادواری تاریخ مقدس و دور ناطقان
1ـ تعریف دور: دور عبارت است از مدت زمان قریب به هزار سال که در آن یک ناطق ظهور میکند و هفت امام بعد از او به تفسیر و تبیین شریعت او و اسرار آن میپردازند. مدبّرات هفتگانه متحرک در فلک، اصحاب هفتگانهای هستند که امور عالم را تدبیر میکنند. اصحاب دور هفت نفرند که اولین آن آدم و هفتمین آن قائم است که پیامبر اسلام به آمدن آن بشارت داده است. دور هفتم دورالانوار است؛ چرا که ارتباط مردم با صاحب الانوار به نحو حقیقی و بالفعل است، برخلاف دورهای قبلی که بالقوه بود. دارنده دور هفتم شریعتی ارائه نمیکند. پنج تن از اصحاب دور، به دلیل ناسخ بودن شرایع قبلی و آوردن شریعت جدید، اولوالعزم خوانده شدند.[3]
اقسام دور
الف) دور کبیر: مجموعه ادوار هفتگانه عالم که از آدم آغاز شده تا دور قائم (عجل الله تعالی فرجه الشریف) ادامه خواهد داشت.
ب) دور صغیر: مدت زمان بین دو ناطق که در این مدت، هفت امام مستقر[4] به راهنمایی مردم همت میگمارند.[5]
کیفیت دعوت
اساس دعوت اسماعیلی بر نظام فلکی و ادوار آن استوار است. هر سال به دوازده ماه تقسیم میشود. بر این اساس عالم مُلک به دوازده جزیره تقسیم میشود. در هر جزیره یک داعی دارد که بر اساس توضیح «فرهاد دفتری» در تاریخ و عقائد اسماعیلیه عبارتند از:
1ـ حجت (باب): بالاترین شخص در این سازمان که به عنوان رئیس کل این تشکیلات در کنار امام میباشد و در دوره ستر به دلیل این که تنها کانال ارتباطی مردم با امام، ایشان بوده از اهمیت ویژهای برخوردار بود.
2ـ داعی الدعات: اولین نماینده حجت در توزیع داعیان و انتصاب آنها است.
3ـ داعی بلاغی: به عنوان منشی داعی الدعات در امر نگارش فرامین و… میباشد.
4ـ داعی مطلق: عامل اصلی امر دعوت در هر منطقه از مناطق دوازدهگانه.
5ـ داعی مأذون: کار وی نقل و انتقال در محدوده جزیره و رساندن اخبار به داعی مطلق است.
6ـ داعی محصور: به مبلغان مهم اسماعیلی در هر شهر و روستا گفته می شود.
7ـ داعی چپ و راست: این دو، منشی داعی مطلق در سفر و حضر بودند و اوضاع و احوال منطقه را بررسی میکردند.
به کسانی که مدتی را در نزد داعی محصور و دیگران، تلمّذ عقاید اسماعیلی نمودهاند «مکالب» گفته میشود. و به کسانی که تازه به یادگیری میپرداختند «مکاسب»، و «مستجیب» به کسانی که تازه اسماعیلی شدهاند گفته میشد. كسیكه از این راه و سلسه مراتب موجود در آن بهره کامل ببرد سعادتمند خواهد بود.[6]
ضرورت تعدد رسولان (ناطقان)
اشیای طبیعی به اشکال مختلف آفریده شدهاند. لازمه اختلاف در اشیاء، اختلاف در انواع است. این اختلاف، منشأ قبول حیثیتهای مختلف از شیء واحد است. اوضاع متفاوت از نظر اختلاف موجود در نفسشان، دلیل وجود حقیقت روحانی که گواه اثبات حدود باشد، نیست. پس اختلاف اوضاع (انواع) دلیل بر وحدانیّت خدا نیست؛ از این رو، شناخت آن بر همه مؤمنان واجب نیست. پس رسول واحد، بر اساس حکم عقل نمیتواند دعوت را بر حلیت و حرمت در شیء واحد استوار کند. پس نیاز به چند رسول است تا با درک اوضاع مختلف زمان و متناسب با آن اوضاع هدایتگر جامعه باشد.
علاوه بر آن چه گفته شد، در سلسله مراتب انبیا تفاوت رتبی وجود دارد؛ زیرا در گذر زمان، معنویت خواهی مردم رشد نموده، به مسایل معنوی عالیتری نیازمندند. پس باید رسول جدیدی ارسال شود تا رهاورد تازهای متناسب با نیاز زمان ارائه دهد. بنابراین، گذر زمان و اختلاف اوضاع، دلیلی بر ارسال رسول افضل است. این مهمّ با ارسال رسولان متعدد تأمین خواهد شد.[7] البته لازمه این سخن این نیست که دو پیامبر (ناطق) در یک زمان مبعوث شود. اسماعیلیان معتقدند که دو ناطق در یک زمان به بعثت نمیرسند. مَثَل پیامبر در جامعه، مَثَل قلب در بدن انسان است. وجود دو قلب ناقص باعث نابودی بدن است. وجود دو پیامبر هم سبب اضمحلال شریعت خواهد بود.[8]
وراثت در نبوت ناطقان
به اعتقاد اسماعیلیه، نبوت در نسل واحدی استقرار یافته است و به دیگران منتقل نمیشود، و بر این ادعای خویش استدلالاتی ذکر میکنند:
- آیه شریفه: «إِنَّ اللَّهَ اصْطَفى آدَمَ وَ نُوحاً وَ آلَ إِبْراهيمَ وَ آلَ عِمْرانَ عَلَى الْعالَمينَ. ذُرِّيَّةً بَعْضُها مِنْ بَعْضٍ وَ اللَّهُ سَميعٌ عَليمٌ؛[9] خداوند، آدم و نوح و آل ابراهيم و آل عمران را بر جهانيان برترى داد. آنها فرزندان و (دودمانى) بودند كه (از نظر پاكى و تقوا و فضيلت،) بعضى از بعض ديگر گرفته شده بودند و خداوند، شنوا و دانا است (و از كوششهاى آنها در مسير رسالت خود، آگاه مىباشد).
2ـ همانگونه که نوعیت انواع به تناسل، به نوع دیگر منتقل نمیشود، نسل ناطق حیّ نیز نمیتواند این مقام را به موجودی دیگر که از سلسله ناطقان نیست، منتقل کند.
3ـ نبوت حقیقتی روحی است که با عالم عقل و نفس مرتبط است و در عالم عقل و نفس تغییر نیست.
4ـ انتقال نبوت از یک نسل به نسل دیگر موجب از بین رفتن الفت نسبت به گذشتگان است.[10]
[1]. ر.ک: مقاله «نبوت از دیدگاه اسماعیلیان» به قلم دکتر مصطفی سلطانی، از مقالات کتاب اسماعیلیه (مجموعه مقالات)، ص 95 – 109.
[2]. دفتری، فرهاد، تاریخ و عقائد اسماعیلیه، ترجمه: بدره ای، فریدون، ص 272، برای کسب اطلاعات بیشتر در این مورد و اختلافشان به کتاب اسماعیلیه (مجموعه مقالات)، ص 101 و 102 مراجعه شود.
[3]. رازی، ابو حاتم، کتاب الاصلاح، به اهتمام: مینوچهر، حسن و محقق، مهدی، ص 56؛ تاریخ و عقائد اسماعیلیه، ترجمه: بدره ای، فریدون، ص 125؛ مادلونگ، ویلفرد، مکتبها و فرقههای اسلامی در سدههای میانه، ترجمه: قاسمی، جواد، ص 242.
[4]. امامی که امامت در فرزندان او ادامه یابد و حامل نور الهی باشد. ر.ک: فرمانیان، مهدی، درسنامه تاریخ و عقاید اسماعیلیه، ص 199.
[5]. سجستانی، ابویعقوب، اثبات النبوات، به کوشش: تامر، عارف، ص 181؛ ابراهیمیدینانی، غلامحسین، ماجرای فکر فلسفی در جهان اسلام، ص 97 – 106؛ ر ک: تاریخ و عقاید اسماعیلیه، ترجمه: بدرهای، فریدون، ص 253.
[6]. ر.ک: تاریخ و عقاید اسماعیلیه، ترجمه: بدرهای، فریدون، ص 263؛ ر ک: غالب، مصطفی، اعلام اسماعیلیه، ص 263.
[7]. سجستانی، ابو یعقوب، کشف المحجوب، تصحیح: هانری کربن، ص 79؛ اثبات النبوات، به کوشش: تامر، عارف، ص 161.
[8]. ناصرخسرو (قبادیانی)، خوان الاخوان، ص 274.
[9]. آل عمران، 33 و 34.
[10]. اثبات النبوات، به کوشش: تامر، عارف، ص 156؛ برای کسب اطلاعات بیشتر در این مورد رجوع شود به مقاله «نبوت از دیدگاه اسماعیلیان» از مقالات کتاب اسماعیلیه (مجموعه مقالات)، ص 108 و 109.