Warning: filemtime(): stat failed for /home/islamp/public_html/fa/wp-content/plugins/easy-table-of-contents/assets/js/front.min.js in /home/islamp/public_html/fa/wp-content/plugins/easy-table-of-contents/easy-table-of-contents.php on line 236
searchicon

کپی شد

تعریف دین

دین از مقولاتی است که توجه بسیاری از متفکران و متخصصان در رشته‌های مختلف دین‌پژوهی را به خود جلب کرده است. متکلمان، مفسران، فیلسوفان، جامعه شناسان، روان‌شناسان و مورخان دین هر یک با انگیزه‌ و به شیوه‌ای خاص به بحث درباره دین پرداخته و از منظر ویژه‌ای آن را تعریف کرده‌اند؛ بدین جهت برای دین تعریف ‌های بسیاری ارائه شده است که با یکدیگر متفاوت و گاهی متعارض می‌باشند؛ از این رو برخی بر این عقیده‌اند که ارائه تعریفی جامع و مانع از دین ممکن نیست و شباهت‌ های ادیان با یکدیگر را از قبیل شباهت خانوادگی؛ یعنی شباهتی که میان اعضای یک خانواده وجود دارد، دانسته‌اند. برای روشن شدن این مطلب که آیا می توان تعریف جامعی از دین ارائه داد که شامل همه ادیان بشود یا نه؟ باید دید آیا میان ادیان مختلف، عنصر مشترکی وجود دارد یا خیر؟ هرگاه عنصر مشترکی وجود داشته باشد، می‌توان آن را به عنوان تعریف دین به طور عام (تعریف عام دین) برگزید. بسیاری از دین پژوهان بر این عقیده‌اند که میان ادیان مختلف می‌توان به عنصر مشترکی دست یافت. در این که آن عنصر مشترک چیست؟ دیدگاه‌های متفاوتی اظهار شده است که مهم‌ترین آنها سه دیدگاه زیر است:

الف. امر مقدس

به اعتقاد برخی از دین‌پژوهان، اعتقاد به امر مقدس، عنصر مشترک ادیان است. چنین اعتقادی حتی در ادیان بدوی و طبیعت‌پرست هم وجود دارد. «سودر بلوم»[1] گفته است: «مفهوم قدسی، مفهوم کلیدی دین است و حتی از مفهوم خدا نیز شمول بیش‌تری دارد؛ زیرا ممکن است دینی بدون مفهوم خدا وجود داشته باشد، ولی هیچ دینی بدون تمایز بین قدسی و دنیوی وجود ندارد».[2]

ب. نجات و رستگاری

برخی دیگر، اصل نجات و رستگاری را عنصر مشترک ادیان بزرگ دانسته‌اند؛ ادیانی که به حیات پس از مرگ و زندگی اخروی اعتقاد دارند، اعم از این که وحیانی باشند یا نباشند. «جان هیک»[3] از طرفداران این نظریه است. وی احتمال داده است که در ادیان ابتدایی عقیده به نجات و رستگاری وجود ندارد، ولی در کلیه ادیان بزرگ، نوعی اعتقاد به رستگاری وجود دارد. در این ادیان، عقیده به انتقال از یک جهان معصیت بار به وضعیتی کاملا امید بخش و بهتر وجود دارد. این ادیان اعلان می‌کنند که هستی غایی، حقیقت مطلق و الوهیت که هستی کنونی ما پیوند خود را با آن از دست داده است، خیر مطلق و بخشایش‌گر است. بنابراین، باید به جست و جوی او برآمد و به ندایش پاسخ مثبت داد؛ زیرا آن چه دارای حقیقت غایی است، دارای ارج و اعتبار غایی است.[4]

ج. جهان بینی و ایدئولوژی

به اعتقاد علامه طباطبایی، عنصر مشترک ادیان، مجموعه‌ای از بایدها و نبایدهای رفتاری است که بر نوعی جهان بینی استوار است. مبنای این نظریه این است که انسان به زندگی اجتماعی نیازمند است، و این زندگی اجتماعی به دستور العمل‌ های ویژه‌ای نیاز دارد که مبنای نظام اجتماعی بشر باشد، خواه این دستور العمل‌ ها را خود وضع کنند یا از دیگری بپذیرند. از سوی دیگر، بایدها و نبایدهای رفتاری، از نوع شناخت و اعتقاد انسان درباره واقعیت خود و جهان سرچشمه می‌گیرد. بنابراین، مجموع شناخت و اعتقاد انسان درباره جهان و دستور العمل های متناسب با آن «دین» نامیده می‌شود. تفاوت میان ادیان به تفاوت ‌های اعتقادی و دستور العمل ‌های مبتنی بر آن باز می‌گردد.[5]

با توجه به هر یک از دیدگاه ‌های سه گانه که درباره عنصر مشترک ادیان بیان شد می‌توان، تعریف جامعی از دین ارائه داد. البته چنین تعریفی نسبت به هر یک از ادیان ناتمام خواهد بود؛ زیرا عنصر مشترک ادیان به منزله جنس است و تعریف به جنس، تعریف ناقص است. تعریف تام هر یک از ادیان در گرو آن است که آن چه از مختصات آن دین به شمار ‌می‌رود نیز بیان شود. در آن صورت تعریف دین، خاص خواهد بود نه عام. بنابراین اگر غرض از تعریف، ارائه تعریفی عام از دین باشد به گونه‌ای که دین را از امور دیگر جدا سازد می‌توان از «عنصر مشترک ادیان» بهره گرفت و دین را با آن تعریف کرد، ولی اگر غرض، ارائه تعریف برای دینی خاص باشد، ذکر عنصر مشترک ادیان در تعریف کافی نخواهد بود، بلکه باید ویژگی های آن دین را در تعریف به کار گرفت.

[1]. متکلم و دین شناس سوئدی (1866 – 1931 م).

[2]. ربانی گلپایگانی، علی، درآمدی بر کلام جدید، ص 66 و 67 به نقل از دین پژوهی، ج 1، ص 99 – 102.

[3]. جان هاروود هیک (۱۹۲۲ – ۲۰۱۲ م)؛ فیلسوف دین و نظریه پرداز تکثرگرایی دینی است. او در اسفندماه ۱۳۸۳ سفری به ایران داشته است.

[4]. درآمدی بر کلام جدید، ص 67 و 68، به نقل از فلسفه دین، ص 25 و 26.

[5]. طباطبایى، سید محمد حسین، شیعه در اسلام‏، ص 19 – 22.