کپی شد
تعریف تقیه
اهل لغت دربارۀ «تقیّه» گفتهاند: معناى آن پرهیز و خوددارى از زیان است؛ و معناى اصطلاحی آن اظهار صلح و آشتى است، هرچند در باطن بر خلاف آن عمل شود.
شيخ مفيد (ره) در تعريف تقيه مينويسد: تقيه مخفي کردن حق و پوشاندن عقيدۀ حق است و نيز مخفيکاري و ترک آشکارسازي با مخالف در مورد چيزهاي است که ضرر ديني و يا دنيايي را درپي دارد[1].
تقيه از موضوعاتي است که ريشه در کتاب و سنت دارد و دربارۀ آن بحث ها و گفتگوهاي بسيار صورت گرفته است. زيرا که تقيه افزون بر نقش کليدياش در مباحث فقهي، اهميت به سزايي در مباحث سياسي و اجتماعي، به ويژه در ارتباطات جهان اسلام دارد و بايد گفت که به اهداف مهمي چون وحدت، عزت، مودّت، قدرت و شوکت اسلامي نميتوان رسيد جز از راه به کار بستن آن.
تقیّه موافق با وظیفۀ مکلّف و حکم ثانوى است، هرچند مخالف با حکم اوّلى باشد. در حال تقیّه، وظیفه عوض مىشود و حکم خدا بر طبق تقیّه قرار مىگیرد. این وظیفۀ اخیر را، که تغییر یافته است، «حکم ثانوى» مىگوییم، در برابر حکم اوّلى که به خاطر تقیّه با آن مخالفت شده است؛ همانند دیگر احکام ثانویه از نفى ضرر، نفى حرج، اضطرار و اکراه که در تمام این حالات، وظیفه بر طبق حالت موجود تغییر مىیابد و اگر مسلمان رفتار خود را بر طبق آن قرار دهد مطابق با واقع است، نه مخالف با آن.[2]
تقیه یکی از راه های حفظ دین و یک امر عقلانی است که مورد تأیید قرآن و احادیث است و از نظر شیعه و سنی پذیرفته شده است. قرآن تقیه کردن عمار یاسر در مقابل مشرکان را بیان و مورد تأیید قرار داده است، همچنین از تقیه مؤمن آل فرعون با عظمت یاد می کند چرا كه اگر او ايمان خود را اظهار مىكرد مسلماً كشته مىشد و رسالتش بر زمین می ماند. تقیّه از مصادیق دروغ نیست؛ چرا که دروغ از اوصاف خبر است و تقیّه خبر نیست و حقیقت آن با حقیقت خبر متفاوت است. دروغ مطابق نبودن خبر با واقع است، اما تقیّه اصلا خبر نیست تا …، بلکه عملی است که موافق با وظیفه مکلّف و حکم ثانوى است.
[1] شرح عقايد صدوق، ص 246.
[2] با استفاده از مقاله تقیه سید نورالدین شریعتمدار سبزواری از سایت درگاه پاسخگویی به مسائل دینی.