کپی شد
تعارض دارالشفا بودن حرمها و ضدعفونی و تعطیلی آنها
شبهه: حرمهایی که روزی دارالشفای بیماران و پناهگاه حاجتمندان معرفی میشد، امروزه باید توسط مواد ضدعفونی، عفونتزدایی شود و مردم در آن تجمع نکنند تا مبادا به بیماری مبتلا شوند! گندزدایی و تعطیلی این مراکز برای پیشگیری از بیماری چگونه با دارالشفا بودن آنها سازگار است؟!
پاسخ:
اولاً؛ از نظر مبانی محکم و متقن دینی و انبوه تجارب شخصی مؤمنان، جای تردید نیست که ارواح پاک صالحان و اؤلیای الهی (علیهم السلام)، واسطه بسیاری فیضها و خیرهای مادی و معنوی از جانب خداوند متعالاند. دعای این انسانهای وارسته به اجابت نزدیکتر و شرافت و نیرومندی روحی آنان در دستگیری از نیازمندان و توسلجویان، بسی بلندتر است. این آثار معنوی به خواست خداوند و به واسطه قدرتی است که او به آنان در اثر بندگی عطا کردهاست. شرف بندگی و صداقت آنان، چنان به خداوند نزدیکشان کرده که موهبت واسطهگری در فیض الهی به آنان عنایت شده است. حرمها، مراقد و مقاماتی که به نام آنان برپا گشته، از آن جهت که به آن خوبان منتسب است، محترم و شریف است؛ اما یقیناً اگر اثری در توسل به آنان وجود دارد، به آن مکانها منتسب و مستند نیست؛ بلکه به ارواح پاک آنها مستند است. شرط توسل به ارواح اؤلیای الهی، حضور در حرم یا مقبره خاصی نیست و در هرزمان و هرکجا میتوان به ارواح پاک آنان توسل جست؛ از اینرو برای زیارت و توسل ارواح پاک اؤلیای خدا، زمان و مکان شرط نیست و محدودیتهای بهداشتی برای حضور در حرمها هیچگونه مانعی در زیارت و توسل ایجاد نمیکند. دارالشفا بودن حرم، به وجود صاحب حرم است، نه سنگ و آجر حرم! هرچند سنگ و آجر حرمها هم به سبب انتساب آن به صاحب حرم، محترم است؛ اما هرگز برای سنگها و چوبها به خودی خود اثری نیست!
ثانیاً؛ شرافت معنوی اؤلیا و احترام آن پاکان اقتضا میکند که همانگونه که در زمان حیات خود انسانهایی پاکیزه از نظر ظاهر و باطن بودهاند، حرمها و مراقد ایشان نیز همواره پاکیزه و پیراسته از پلیدیهای ظاهری و باطنی باشد. رعایت اصول بهداشتی در همه جا نیکو و لازم، و در هنگام حضور در مسجد یا حرمهای اؤلیای الهی نیکوتر و واجبتر است؛ زیرا بیاعتنایی به بهداشت و آراستگی، نه تنها آن محیط را برای دیگر افراد آلود میکند، بلکه نوعی بیاحترامی و قدرناشناسی به صاحب حرم نیز محسوب میشود. با مراجعه مختصر به کتابهای مفاتیحالجنان و کاملالزیارات و دیگر کتابهایی که در آداب زیارت نگاشته شده، به وضوح مشاهد میشود که برای حضور در حرمهای ائمه و دیگر اؤلیای الهی (علیهم السلام)، آداب خاصی ذکر شده است. مهمترین این آداب، غسل، وضو، پوشیدن لباس تمیز و پاکیزه، عطرزدن و آراستگی است. آلوده ساختن مساجد و حرمهای اؤلیای الهی به هرشکل ممکن، گناه کبیره شمرده شده و بر افرادی که از آلودگی اطلاع دارند، واجب است فوراً آن را برطرف سازند؛ بنابراین دارالشفا بودن مراقد و حرمهای برگزیدگان خدا به معنای این نیست که هر فرد آلودهای میتواند در آن وارد شده و آن مکانها را آلوده سازد و یا دارالشفا بودن با رعایت امور بهداشتی منافات داشته باشد.
ثالثاً؛ زیارت مراقد و حرمهای اؤلیای الهی بیش از آنکه برای رفع مشکلات مادی و برآورده شدن نیازهای دنیایی باشد، برای تقویت انگیزههای معنوی و تازهکردن ایمان و دینداری است. اساساً کار ویژه مقربان درگاه خدا در زمان حیاتشان راهبری و دستگیری طالبان حقیقت و وصال معبودِ محبوب است؛ نه رفع نیازهای مادی یا شفادادن بیماران! این نگرش که همه دردهای مادی و نیازهای دنیایی صرفاً با دعا و توسل به اؤلیای الهی برطرف میشود، نگرشی است که توسط خود دین، مردود شمرده شده است؛ بنابراین اگر چه دین خصوصاً دین اسلام به لحاظ جامعیت و کمال، ناظر بر تمامی شؤونات فردی و اجتماعی بشر است؛ یعنی راههای دستیابی به شؤونات فردی و اجتماعی را ارایه داده است؛ بدین معنا که اگر انسان بر اساس آنها عمل کند به سعادت دنیا و آخرت میرسد؛ اما اگر کسانی ادعا کنند که دین و معنویت باید همه مشکلات مادی و معنوی را حل کند، ادعایی باطل است؛ زیرا عمل بر اساس آموزههای دینی، روشی اختیاری است و پیامد عمل نکردن به راهکارهای دینی، متوجه خود انسان است و ارتباطی به دین ندارد. مرور اجمالی آیات قرآن و روایات واردشده از پیشوایان دین در موضوعات مختلف نشان میدهد که دین به صورت اساسی به علل مادی حوادث توجه داشته و برای دفع و رفع علل مادی حوادث توصیههای زیادی مطرح کرده است. نگاهی گذرا به کتاب «میزان الحکمه»[1] و مرور روایات آن در بابها و موضوعات مختلف این ادعا را اثبات میکند که دین به امور زندگی انسان نگاه جامعی دارد و در کنار توجه و اعتنا به علل معنوی، به علل مادی هم اهمیت داده است؛ البته چنانکه بیان شد، مهم این است که این جامعیت به درستی و کمال درک شده و به آن عمل شود.
رابعاً؛ قرآن کریم و پیشوایان دین، خود از پیشگامان توجه به بهداشت و آراستگی بودهاند. آیات و روایات فراوان و گزارشهای بسیار زیادی در لزوم رعایت بهداشت و نیز اهمیت عملی پیامبر و اهلبیت (علیهم السلام) درباره بهداشت در کتابهای روایی ما موجود است.[2] برای نمونه به برخی از احادیث اشاره میشود:
«اصبغ بن نُباته میگوید: امير مؤمنان على بن ابى طالب (عليهما السلام) به فرزند خود امام حسن (عليه السلام) فرمود: «پسرم! آيا تو را چهار نكته نياموزم كه به كمک آنها از طب، بىنياز شوى؟». گفت: بله، اى امير مؤمنان! فرمود: «بر سفره نمىنشينى مگر آن هنگام كه گرسنهاى؛ و از سفره بر نمىخيزى مگر در آن حال كه هنوز ميل خوردن دارى؛ خوب بجو؛ و هنگام خوابیدن قضای حاجت كن.[3] اگر اين چهار نكته را به كار بستى، از طب بىنياز شوى».[4]
امام صادق (علیه السلام) فرمود: «دستهاى خود را قبل از غذا و بعد از آن بشوييد؛ زيرا اين كار فقر را از بين مىبرد و عمر انسان را زياد مىكند».[5]
امام رضا (علیه السلام) فرمود: «كسى كه تكه سفالى را از حمّام بردارد و با آن بدنش را خارش دهد و دچار بيمارى پيسى شود، نبايد جز خودش را سرزنش كند و هركس از آبى كه دیگران در آن شستشو كردهاند (مثل آب خزینهها در قدیم و استخرها در حال حاضر)، شستشو كند و دچار مرض جذام شود، جز خودش را سرزنش نكند…».[6] این حدیث توجه امامان (علیهم السلام) به مسأله مُسریبودن برخی از بیماریها را به خوبی نشان میدهد.[7]
[1]. ر.ک: محمدی ری شهری، محمد، میزان الحکمة، مؤسسه علمى فرهنگى دار الحديث.
[2]. کتاب «دانشنامه احادیث پزشکی» از آقای محمدی ری شهری، حاوی بسیاری از این روایات است.
[3]. به دستشویی (توالت) برو.
[4]. «أصبَغ بن نُباتَة: قالَ أميرُ المُؤمِنينَ عَلِيُّ بنُ أبي طالِبٍ (عليه السلام) لِلحَسَنِ ابنِهِ (عليه السلام): يا بُنَيَّ أ لا اعَلِّمُكَ أربَعَ خِصالٍ تَستَغني بِها عَنِ الطِّبِّ؟ فَقالَ: بَلى، يا أميرَ المُؤمِنينَ. قالَ: لا تَجلِس عَلَى الطَّعامِ إلّا و أنتَ جائِعٌ، ولا تَقُم عَنِ الطَّعامِ إلّا و أنتَ تَشتَهيهِ، و جَوِّدِ المَضغَ، و إذا نِمتَ فَاعرِض نَفسَكَ عَلَى الخَلاءِ. فَإِذَا استَعمَلتَ هذَا استَغنَيتَ عَنِ الطِّبِّ». محمدى رىشهرى، محمد، دانشنامه احاديث پزشكى، ج 1، ص 88 و 89.
[5]. «قالَ أبُو عَبْدِاللّه (عليه السلام): «اِغْسِلُوا أيْدِيَكُمْ قَبْلَ الطَّعامِ وَبَعْدَهُ فَإنَّهُ يَنْفِى الْفَقْرَ وَيَزيدُ فِى الْعُمْرِ». برقى، احمد بن محمد، المحاسن، محقق/ مصحح: محدث، جلال الدین، ج 2، ص 425، ح 225.
[6]. «عَنْ أبِى الْحَسَنِ الرِّضا (عليه السلام) قالَ: «مَنْ أَخَذَ مِنَ الْحَمَّامِ خَزَفَةً فَحَكَّ بِهَا جَسَدَهُ فَأَصَابَهُ الْبَرَصُ فَلَا يَلُومَنَّ إِلَّا نَفْسَهُ وَ مَنِ اغْتَسَلَ مِنَ الْمَاءِ الَّذِي قَدِ اغْتُسِلَ فِيهِ فَأَصَابَهُ الْجُذَامُ فَلَا يَلُومَنَّ إِلَّا نَفْسَه…». کلینی، محمد بن یعقوب، الکافی، محقق/ مصحح: غفارى على اكبر و آخوندى، محمد، ج 6، ص 503، ح 38.
[7]. مرکز مطالعات و پاسخگویی به شبهات ـ حوزههای علمیه، مجموعه «اول» پاسخ به شبهات پیرامون «کرونا»، شبهه 9. با اندکی تغییر.