کپی شد
تطابق عقل با شرع
عقل و فطرت انسان، مانند مخزنی است كه تمام حقایق و واقعیتها در آن وجود دارد، لذا پیامبران هرآنچه را كه میگویند مطابق عقل و منطق است. در اصول فقه اصطلاحی (قاعده ملازمه) است كه میگوید: “كل ما حكم به العقل حكم به الشرع”،[1] هر چیزی را كه عقل حكم میكند، شرع هم به آن حكم میكند. عكس آن هم صحیح است؛ یعنی “كل ما حكم به الشرع حكم به العقل” هر چه را شرع حكم میكند، عقل هم حكم میكند. لذا یكی از مبانی احكام شرع عقل است.
بنابراین، احكام پیامبران و شارع بر خلاف عقل نیست، آنچه را كه آنان میگویند همان مرتكزات عقل است كه در اثر القائات شیاطین، انسانها از آنها غفلت كردهاند. پیامبران آمدند تا مرتكزات و دفائن عقول مردم را به آنان یادآوری كنند.
نتیجه آن كه شرع و عقل با هم هماهنگ و توأمند و در شرع حكمی كه واقعاً مخالف فطرت باشد وجود ندارد. به همین جهت است كه انسان برای قبول هر چیزی به دنبال دلیل میرود كه وجدان و ارتكازش را قانع سازد و زمانی كه با دلیل حقیقتی روشن شد میپذیرد. تا این جا؛ یعنی شناخت جهان و پدیدههای آن، قوانین حاکم بر هستی و احكام شرع در حیطه و توان عقل است كه درباره ی آنها تفكر و داوری كند، اما در شناخت ذات خداوند و حقیقت آن، كارآیی عقل محدود است و توان شناخت آن را ندارد.
امام علی (ع) در این باره میفرماید: “… لم یطلع العقول علی تحدید صفته…”،[2] عقلها را اشراف بر صفات خدا نیست… .
علامه طباطبائی در جواب پرسش “هانری کاربن” فرانسوی كه پرسید در صورت پیدایش اختلاف و تعارض میان عقل و كتاب و سنت و شرع چه میكنید؟ فرمود: در صورتی كه كتاب (قرآن) صریحاً نظر عقل را امضا و تصدیق نمود و به آن حجیت داده است، هرگز اختلاف نظر میان آنها پیدا نخواهد شد.[3]
علاوه بر این، از كلام امام علی (ع) در نهج البلاغه دربارهی رسالت پیامبران چنین استفاده میشود كه عقل و شرع نه تنها تعارض با هم ندارند، بلكه هماهنگ و مؤید یكدیگرند: “… و یثیروا لهم دفائن العقول…”[4]، “و دفینههای عقلها را برای آنان برانگیزاند”.
حضرت در این بیان، در فلسفه بعثت پیامبران میفرماید خداوند پیامبران را به سوی مردم فرستاد تا خردهای به گور خفته آنان را بیدار كنند.[5]
[1] سبزواري، سيد عبدالاعلي، تهذيب الاصول، ج 1، ص 145؛ مظفر، محمد رضا، اصول الفقه، ج 1، ص 217.
[2] نهج البلاغه، خطبه 49.
[3] كديور، محسن، دفتر عقل، ص 115.
[4] نهج البلاغه، خطبه 1.
[5] . اقتباس از سؤال شماره 227 (سایت اسلام کوئست: 1866).
فرم ثبت پیشنهادات و انتقادات
شما می توانید پیشنهادات و انتقادات خود را درباره این مدخل با ما درمیان بگذارید