searchicon

کپی شد

تصور و تصدیق، مبنایی معرفت‌شناختی

سخن از تصور و تصدیق ریشه در آثار ارسطو و به ویژه سه کتاب باری ارمینیاس (عبارت)، تحلیلات ثانیه و نفس او دارد، در تعالیم رواقیان نیز دربارۀ این دو مفهوم سخن به میان آمده است و معادل آنها را در فلسفۀ رواقی به ترتیب دو اصطلاح phantasia logiké  و axioma دانسته‌اند.

باید گفت اگرچه این دو مفهوم ریشه در آثار ارسطو دارند، اما شیوۀ بحث در فلسفۀ اسلامی متفاوت است، استفاده از آنها در جهت تقسیم‌بندی مجموعۀ مباحث مطرح در هر علم و بر اساس آن تفکیک مباحث هر علم در دو سطح مبادی و مسائل به تصوری و تصدیقی، از اختصاصات روش‌شناسی تحقیقی علوم اسلامی است، به این معنا که تقسیم علم به دو قسم تصور و تصدیق به صورت یک اصل موضوع در آغاز کتاب های علوم اسلامی طرح می‌شود و سامان مباحث علم بر مبنای آن صورت می‌گیرد. از آن جا که تقسیم دوگانۀ علم به تصور و تصدیق از جملۀ مسائلی است که بیشتر در کتاب های منطقی به نحو مفصل مورد بحث قرار گرفته است و استفاده از آن در تبویب مباحث این علم نقشی بارز دارد، یکی از مقاصد گنجاندن آن در آغاز کتاب های منطقی و در بحث از غایت منطق را، فراهم کردن بنیادی معرفت‌شناختی برای دو ستون اصلی منطق ارسطو یعنی تعریف و قیاس دانسته‌اند یکی از تقسیمات اولیه‌ای که برای علم ذکر می‌شود، تقسیم آن به لحاظ حضور خود معلوم نزد عالم یا صورت آن به دو قسم حضوری و حصولی است، و این تقسیمی است که طرح مشخص و روشن آن به سهروردی شیخ اشراق بازمی‌گردد. چون در علم حضوری، وجود علمی و عینی شیء عین یکدیگرند، فرض انقسام آن به دو قسم تصور و تصدیق را نمی‌توان پذیرفت، ولی در علم حصولی که در آن وجود علمی شیء غیر از وجود عینی آن است، چنین تقسیمی امکان‌پذیر می‌شود. بنابراین، مقسم در اقسام دوگانۀ تصور و تصدیق، علم حصولی ارتسامی است.[1]


[1]. ر.ک: یوسف ثانی، محمود، دایره المعارف بزرگ اسلامی، ج 15(مقاله تصور و تصدیق)؛ فنا،فاطمه ،دانشنامه جهان اسلام، ج7(مقاله تصور و تصدیق).