Warning: filemtime(): stat failed for /home/islamp/public_html/fa/wp-content/plugins/easy-table-of-contents/assets/js/front.min.js in /home/islamp/public_html/fa/wp-content/plugins/easy-table-of-contents/easy-table-of-contents.php on line 236
searchicon

کپی شد

تشیع در یمن از عصر پیامبر (صلّی الله علیه و آله) تا دوران معاویه

یمن تنها کشوری است که مردمانش بدون جنگ و خونریزی و با آمدن حضرت علی (علیه السلام) به عنوان فرستاده ویژه پیامبر اکرم (صلّی الله علیه و آله) به آن کشور، به اسلام گرویدند. البته قبل از آن، «باذان»؛ حاکم ایرانی یمن و بسیاری از ابناء (ایرانیان ساکن یمن) در ماجرای نامه نوشتن پیامبر (صلّی الله علیه و آله) به خسرو پرویز، اسلام آورده بودند. پیامبر اکرم (صلّی الله علیه و آله) قبل از امیر المؤمنین (علیه السلام)، «خالد بن ولید» و «معاذ بن جبل» را به یمن فرستاده بود، اما این دو موفق نشدند مردم را به اسلام جذب کنند؛ به همین دلیل پیامبر (صلّی الله علیه و آله)، علی (علیه السلام) را به یمن فرستاد. آن حضرت افراد قبیله «حمدان» را که از بزرگ‌ترین قبایل یمن بودند، برای شنیدن نامه پیامبر اکرم (صلّی الله علیه و آله) دعوت نمود. عظمت گفتار پیامبر آن چنان قبیله حمدان را تحت تأثیر قرار داد، که همه آنها در مدّت یک روز اسلام آوردند.[1] پس از حمدان، قبایل «مذحج» و «نخع» نیز به دست حضرت علی (علیه السلام) اسلام آوردند. پس از ورود حضرت علی (علیه السلام) به یمن، اوّلین کسی که به واسطه آن حضرت اسلام آورد، زنی به نام‌ «ام سعید برزخیه» است. این زن منزل خود را به صورت مسجد در آورد و آن را «مسجد علی» نامید که اکنون نیز مشهور و پابرجا است.

دوستی میان یمنی ها و حضرت علی (علیه‌السلام) به حدی بود که از تعداد ۲۳ نفری که هستۀ اولیۀ تشیع بعد از ماجرای سقفیه را تشکیل دادند، ده نفر از انصار یمنی بودند. در گزارش دیگری آمده است که وقتی «زیاد بن لَبید أنصاری»، نمایندۀ خلیفه در «حضر موت» بود، «حارث بن معاویه تمیمی»، «حارثه بن سُراقه کندی»، «اشعث بن قیس کندی» از سران قبایل یمنی، به او گفتند: ما از اهل بیت پیامبر (علیهم السلام) اطاعت خواهیم کرد، چرا شما آنان را از خلافت باز داشتید.[2]

بعد از شکل گیری دوران خلافت، متصرفات اسلامی گسترش یافت و به منظور حمایت های ستادی و پشتیبانی از ارتش مسلمانان، به فرمان خلیفۀ دوم شهرهای نظامی «کوفه» و «بصره» در سال ۱۶ ق ایجاد شده و برخی از قبایل یمنی برای سکونت به این مناطق کوچ کردند. بعد از مدتی چهرهٔ اجتماعی شهر به نفع یمنی ها تغییر پیدا کرد. «طایفهٔ حمدان» جزو گروه هایی بودند که در «کوفه» ساکن شده و در تحولات سیاسی جهان اسلام در قرن نخست نقش مهمی را ایفا کردند.

زمانی که بحث خلافت علی بن ابی طالب (علیهما السلام) مطرح شد، به رغم مخالفت های آن حضرت، قبایل یمنی بیش از دیگران در ترغیب امیرالمؤمنین (علیه السلام) برای پذیرش مسئلهٔ خلافت نقش داشتند. بنابر نقلی، اولین کسی که با امام علی (علیه السلام) بیعت کرد، «مالک اشتر» بود. مالک اشتر از اهالی قبیله نخع و قبيله نخع شاخه اي از قبيله مذحج است. محل سکونت نخستين اين قبيله، منطقه بين جران تا صنعا در یمن بوده است.[3] از جمله اقدامات اولیهٔ حضرت علی (علیه السلام) در اوایل خلافت، انتخاب والیانی برای سرزمین های اسلامی بود. ایشان «عبیدالله بن عباس» را برای منطقهٔ یمن انتخاب کرده و او را روانهٔ این منطقه کردد.

هنگامی که امام علی (علیه السلام) زمامداری امور را به عهده گرفت، از همان ابتدا کارشکنی هم پیمانان گذشته شروع شد و واقعهٔ «جنگ جمل» پیش آمد. در جریان واقعهٔ جمل، نیروهای یمنی سپاه امیرمؤمنان (علیه السلام) بسیار فعال در جنگ شرکت داشته و از جمله عوامل اصلی پیروزی امام (علیه السلام) در جنگ بودند. در نبرد صفین نیز برخی از چهره های سیاسی یمنی تلاشی به سزا از خود نشان دادند که از جملهٔ آنان؛ «مالک اشتر»، «عدی بن حاتم طایی»، «زُحَرْ بن قیس» و «هانی بن عُروه» بودند. از دیگر قبایل یمنی که در ماجرای «صفین» حضور داشتند، «بَنو أحمس» از تیرۀ «بُجیله بن اَنمار بن نزار» بودند که به گفتۀ مؤلف کتاب «پیکار صفین»، هفتصد نفر از این طایفه در این نبرد حاضر بودند.[4]

وفاداری یمنی ها به حضرت علی (علیه السلام) سبب شد که معاویه در صدد انتقام گرفتن از آنان بر آید. وی «بسر بن ارطاة» را به یمن فرستاد. او پس از ورود به یمن مرتکب جنایات زیادی شد؛ از جمله، سی هزار نفر را کشت؛ گروهی را در آتش سوزاند و زنان حمدان را اسیر کرده، در بازار به فروش رساند. وقتی اخبار جنایات این شخص به حضرت علی (علیه السلام) رسید، وی را نفرین کرد و فرمود، خدایا، این آیین و عقل و خودسری را از او بگیر. بسر بن ارطاه دچار وسواس شده، دیوانه شد و در همین حال مرد.[5]

[1]. طبرى، محمد بن جرير، تاريخ طبری، ترجمه: پاينده، ابو القاسم، ج ۴، ص ۱۲۶0.

[2]. منتظر قائم، اصغر، نقش قبایل یمنی در حمایت از اهل بیت، ص ۸۶ ـ ۹۴.

[3]. يعقوبى، احمد بن ابى يعقوب، تاريخ يعقوبى، ترجمه: آيتى، محمد ابراهيم، ج 1، ص 247، انتشارات علمى و فرهنگى، چاپ ششم، تهران، 1371 ش.

[4]. منقرى، نصر بن مزاحم، وقعه صفين (پيكار صفين)، ترجمه: اتابكى‏، پرویز، ص 92، انتشارات و آموزش انقلاب اسلامى، چاپ دوم، تهران، 1370ش.

[5]. همه مطالب بر گرفته از سایت ویکی شیعه.