کپی شد
تدریس جهانگیرخان قشقایی
آیتالله جهانگیرخان قشقایی در علوم نقلی و عقلی، به ویژه در حکمت به مرحله کمال رسید و در مدرسه صدر اصفهان[1] به تدریس پرداخت. بزرگان از اهل علم و ادب برای استفاده از مکتب متعالی وی شتافتند. حکیم قشقایی گاه در شبستان مسجد جارچی[2] تدریس میکرد.[3]
وی در روزهای تعطیلی، ریاضیات تدریس میفرمود و شاگردان زیادی داشت.[4] و گفته شده در روزهای پنجشنبه و جمعه، به تدریس ریاضی و هیئت میپرداخت. وی گاهی به تدریس نهج البلاغه میپرداخت و آن را با حکمت، تحلیل میکرد.[5] نزدیک به ۱۳۰ نفر در درس شرح منظومه وی شرکت میکردند.[6]
وی سطوح مختلف دروس حوزوی و درس خارج را تدریس میکرد. او کتابهای اسفار، شفا و شرح منظومه را با بیانی شیوا تدریس مینمود.[7] وی حکمت را آمیخته به عرفان و ممزوج با فلسفه مشاء و اشراق درس میداد. آوازه حوزه درس او بزرگان و مشتاقان علم را برای کسب فیض به اصفهان کشاند.[8]
آیتالله سید ابوالحسن اصفهانی در درس خارج او شرکت کرده بود.[9]
آیتالله بروجردی فرمود: «ما در زمان جوانی، در حوزه علمیّه اصفهان نزد مرحوم جهانگیرخان، اسفار میخواندیم، ولی مخفیانه. چند نفر بودیم و خفیةً به درس ایشان میرفتیم.[10]
حکیم قشقایی جزو نامدارترین مدرّسان حوزه علمیّه تهران بود. «در مدرسه سپهسالار تهران شهرت بود که در مدرسه صدر اصفهان، دو نفر فاضل معمّر بینظیر ایران، آخوند ملاّمحمّد کاشی و جهانگیرخان قشقایی هستند.»[11]
چو لطف خدا با جهانگیر شد • • • جهانگیر نامش جهان گیر شد.[12]
روش او این بود که فلسفه را برای مشتاقان به این شرط تدریس میکرد که در کنار آن فقه و اصول را نیز بیاموزند و در حفظ شعائر دینی بکوشند؛[13] از اینرو، واعظ جوادی[14] وی را احیاکننده حوزه فلسفی اصفهان دانسته است.
وی حدود ۴۰ سال در مدرسه صدر اصفهان به تدریس علوم عقلی پرداخت.[15] درس حکمت او چنان رایج و مطلوب طلاب بود که درسِ شرح منظومه ملا هادی سبزواری او، به سبب کثرت شاگردان، در خارج از حجره مدرسه صدر و در شبستان مسجد چارچی تشکیل میشد.[16]
[1]. مدرسه صدر مشهورترین بنای تاریخی از دوره حکومت محمّدحسین خان صدر اصفهانی است. این بنا در بازار بزرگ اصفهان واقع شده است. درختان کهن کاج صفا و طراوت مخصوصی به این مدرسه داده است، هنرفر، لطفالله، گنجینه آثار تاریخی اصفهان، ص ۵۷، بااندکی تصرف.
[2]. مسجد جارچی در بازار بزرگ اصفهان و نزدیک مدرسه صدر واقع شده است. بانی آن، سلطان جارچیباشی، شاه عباس اول است، رفیعی مهرآبادی، ابوالقاسم، آثار اصفهان، ص ۵۲۴.
[3]. گلچین معانی، احمد، گلزار معانی، ص ۶۳۲.
[4]. احوال زنده دلان (برنامهای از صدای اصفهان، سال۱۳۶۹، مصاحبه با آقای دکتر کتابی.
[5]. هنرفر، لطفالله، اصفهان، ص ۳۲۰.
[6]. گلچین معانی، احمد، گلزار معانی، ص ۶۳۲.
[7]. قرقانی، مهدی، زندگانی حکیم جهانگیرخان قشقایی، ص ۵۸.
[8]. آقابزرگ طهرانی، محمدمحسن، طبقات اعلام الشیعه: نقباء البشر فی القرن الرابع عشر، ج۱، ص ۳۴۵؛ ایزدگشسب، اسداللّه، شمسالتواریخ: شرح احوال فقها و حکما و عرفا و شعرا و ادبا، ج۱، ص ۶۰؛ طرب اصفهانی، ابوالقاسم بن رضاقلی، دیوان طرب، با مقدمه و حواشی: همایی، جلالالدین، ج ۱، ص ۷۱.
[9]. جامعه مدرسین حوزه علمیه قم، مجله نور علم، شماره ۷، دوره سوم، شماره ۲۸، ص ۹۸.
[10]. حسینی تهرانی، سید محمد، مهر تابان، ص ۶۱.
[11]. هاشمی، محمد، تاریخ جرائد ایران، محمّدهاشمی، ج ۱، ص ۲۳۸.
[12]. قرقانی، مهدی، زندگانی حکیم جهانگیرخان قشقایی، احمد گرسیوز، ص ۱۰.
[13]. طرب اصفهانی، ابوالقاسم، دیوان طرب، با مقدمه و حواشی: همایی، جلالالدین، ج ۱، ص ۷۱ و ج ۱، ص ۷۰؛ واعظ جوادی، اسماعیل، جهانگیرخان قشقائی، ج۱، ص ۶۰.
[14]. جهانگیرخان قشقائی، ج ۱، ص ۶۰.
[15]. طبقات اعلام الشیعه، قسم ۱، ص ۳۴۵؛ شمسالتواریخ: شرح احوال فقها و حکما و عرفا و شعرا و ادبا، ص ۶۰؛ دیوان طرب، ص ۷۱.
[16]. دیوان طرب، ص ۷۰؛ شمسالتواریخ، ص ۶۰.