کپی شد
تخریب مسجد
یکی از اموری که از احکام مسجد شمرده می شود، بحث تخریب مسجد است. اگر در جریان توسعه مسجد لازم باشد مسجدی را که در معرض انهدام و ویرانی قرار دارد، به کلی تخریب کنند، مانعی ندارد. همچنین در موردی که بخشهای خاصی از مسجد که چنین حالتی را داشته و محتاج به تعمیر اساسی باشد، می توان آن قسمت را به کلی ویران و مجدّداً بازسازی نمود، اما در صورتی که توسعه و یا تغییر بنای مسجد، همراه با ویران نمودن قسمتهای آباد آن باشد، این مسئله میان فقیهان محل اختلاف است. ظاهراً آن دسته از فقیهان که در این فرض، تخریب مسجد را جایز ندانسته یا توقف کردهاند، نظرشان به این آیه شریفه است که می فرماید: «و چه کسی ظالمتر است از آن که مانع ذکر نام خداوند در مساجد شده و در جهت خرابی آن تلاش می کند؟…».[1]
برخی دیگر از فقیهان، ویران نمودن مسجد در این فرض را در صورتی جایز شمردهاند که ظنّ غالب بر امکان عمارت مسجد موجود باشد؛ یعنی کسانی که مسجد را خراب می کنند، گمان قوی داشته باشند که بتواند مجدّداً آن را بنا کنند.[2]
ولی برخی از فقیهان ویران نمودن مسجد به قصد توسعهدادن و حتی به قصد تغییر نقشه را، هر چند که مسجد مستحکم بوده و در معرض ویرانی و انهدام نباشد، در صورتی که به صلاح مسجد باشد و یا نقشه و بنای قبلی در بردارنده مفسدهای برای مسجد باشد، جایز شمرده اند.[3]
نویسنده کتاب عروه الوثقی جواز تخریب مسجد را تنها به منظور توسعه در صورتی که مورد نیاز نمازگزاران باشد، جایز دانسته و می گوید: «تعمیر مسجد، هنگامی که مشرف به خرابی باشد، مستحب است و چنانچه تعمیر آن بی فایده باشد، (محتاج به بازسازی اساسی باشد)، تخریب و تجدید بنای آن جایز؛ بلکه اقوی آن است که در صورت استحکام مسجد نیز اگر برای رفع احتیاج مردم نیاز به توسعه باشد، می توان مسجد را تخریب نمود».[4]
در رساله امام خمینی آمده است که: «ساختن مسجد و تعمیر مسجدی که نزدیک به خرابی می باشد، مستحب است و اگر مسجد طوری خراب شود که تعمیر آن ممکن نباشد، می توانند آن را خراب کنند و دوباره بسازند؛ بلکه مىتوانند مسجدی را که خراب نشده، برای احتیاج مردم خراب کنند و بزرگتر بسازند».[5]
[1]. بقره، 114.
[2]. نجفى، محمد حسن، جواهر الكلام في شرح شرائع الإسلام، محقق و مصحح: قوچانى، عباس و آخوندى، على، ج 14، ص 84 و 85.
[3]. همان.
[4]. طباطبايى يزدى، سيد محمد كاظم، العروة الوثقى فيما تعم به البلوى، ج 1، ص 598 و 599.
[5]. موسوى خمينى، سيد روح اللّٰه، توضيح المسائل (محشّٰى)، محقق و مصحح: بنی هاشمی خمینی، سید محمد حسن، ج 1، ص 507، م 911.