کپی شد
تحول و تطور تاریخی صابئین
گفتهشده، اولين كسى كه در تاريخ به عنوان مدعيان نبوت، نامشان آمده، يوذاسف است، كه بعد از يک سال از سلطنت طهمورث، در سرزمين هند ظهور كرد، و دستور فارسىنويسى را آورد، و مردم را به آئین صابئيان دعوت كرد، و جمعیت بسياری اطاعتش كردند، سلاطين پيشدادى، و بعضى از كيانیها، كه در بلخ توطن كرده بودند دو نير، يعنى آفتاب و ماه و كليات عناصر را، تعظيم و تقديس مىكردند، بر همین منوال بود تا آنكه وقت ظهور زردشت رسيد، يعنى سى سال بعد از تاجگذارى بشتاسب، در آن ايام، بقيه آن صابئى مذهبها در حران بودند، و اصلا به نام شهرشان ناميده مي شدند، يعنى به ايشان مىگفتند حرانيها.[1]
يوذاسف كه مردى از اهل هند بود در سرزمين هند ظهور نموده بود، از هند به سند و از آنجا به بلاد سيستان و زابلستان كه آن روز در تحت تصرف «فيروز بن كبك» بود، سفر نمود و از آنجا مجددا به سند مراجعت كرد و از آنجا به كرمان رفت. اين مرد ادعاى نبوت داشت و مىگفت: من از طرف خداى تعالى رسول و واسطه بين او و بندگان او هستم.[2]
در كتاب” التنبيه و الاشراف” به نقل” امثال و حكم” صفحه 1666 آمده:
كنستانتيوس پسر هلنا به دين مسيح گرويد و كيش صابئان را کنار گذاشت و شهر بيزانس را بنا نهاد و سپس، از باب تعظيم، آنجا را به نام خود قسطنطنيه ناميد. و خود بدانجا منتقل شد.[3]
پادشاهان يونان و روميانى كه پس از آنها به پادشاهى رسيدند آئینهاى مختلف داشتند، طايفهاى بر دين صابئان بودند و حنفا گفته مي شدند، اينها كسانى هستند كه به خدا و پيغمبرانى اعتراف داشتهاند مانند” اورانى” و” عابيديمون” و” هرمس(ادريس پيغمبر)” و اوست” مثلث بنعمت”.[4]
بعد يوليانوس، برادرزاده قسطنطين دوم، روى كار آمد و امپراطورى او دو سال طول كشيد.
او به دين صابيان در آمده بود و اين را پنهان مىداشت. هنگامى كه به فرمانروائى رسيد كيش خود را آشكار كرد و كليساها را ويران ساخت و مسيحيان را كشت.[5]
[1]. طباطبایی، سید محمد حسین، ترجمه تفسیر الميزان، موسوی همدانی، سید محمد باقر، ج 1، ص 294 – 297.
[2] . ترجمه تفسیر الميزان، ج 7، ص 330 – 332.
[3]. ابن العبرى، مختصر تاريخ الدول، ترجمه: آيتى، عبد المحمد، ص 85.
[4]. يعقوبى، احمد بن ابى يعقوب، تاريخ يعقوبى، ترجمه: آيتى، محمد ابراهيم، ج 1، ص 180.
[5]. ابن اثير، عز الدين على،كامل تاريخ بزرگ اسلام و ايران، ترجمه: حالت، ابو القاسم و خليلى، عباس، ج 4، ص 62 و 63.