searchicon

کپی شد

تحصیل و تجارب سید مرتضی علم الهدی ‏

مقام علمى سید مرتضى بى نیاز از بیان است. وى بى شک یکى از بزرگترین دانشمندان شیعه امامی محسوب مى شود. آن چنان که از تصنیفات و تألیفات متنوع او به دست مى آید، در بسیارى از علوم عصر خویش چون کلام، فقه، اصول، تفسیر، نجوم، انواع علوم ادبی؛ مانند لغت، نحو، معانى، شعر استادى ماهر، بلکه یگانه عصر خویش بوده است. او کوشش خود را بیشتر به فقه و کلام و ادب اختصاص مى داد و از این رهگذر به مذهب شیعه امامیه و استحکام آراء اصلى و فرعى ایشان خدمت مى کرد.

روش او در اصول پیروى از دلیل عقل بود؛ از این رو نه تنها با اشاعره بلکه حتّى با ظاهریان از امامیه نیز مخالفت مى کرد. در فقه به خبر واحد عمل نمى کرد و در استنباط احکام، از ادله اصولیه لفظیه و عقلیه استفاده مى کرد؛ لذا با محدّثان و اخباریان از امامیه نیز موافق نبود.[1]

سید مرتضی فقیه و متکلم امامیه و مرجع آنان پس از وفات استادش شیخ مفید بود. کتاب الشافی فی الامامة رساترین حجت و دلیل بر تعمق وی در علم کلام و مناظره در هر مذهبی است. در فقه و اصول، رسائل و کتب نادر وی دلیل تسلط او است. در ادب، لغت، تفسیر، تاریخ و تراجم، کتاب امالی وی برهانی قاطع بر گستره معرفتی وی در این علوم است.[2]

یکی از كسانى كه در جلسات درس و حلقات علمى و ادبى سيد مرتضى شركت مى كرد، ابوالعلاء معرى است. وی دو سال در بغداد به سر برد. هنگامى كه در سال 400 قمری از عراق به معرّه بازمی گشت، از او پرسيدند: سيد مرتضى را چگونه ديدى؟ وى در پاسخ گفت:

يا سائلى عنه لما جئت تسأله  *   *     *    *     *     *     *    *    *    *    ألا و هو الرجل العارى من العار

لو جئته لرأيت النّاس فی رجل‏  *     *     *     *     *     *     *     *     *     و الدّهر في ساعة و الأرض فی دار

«اى آنكه آمده ‌اى درباره او از من بپرسى، بدان و آگاه باش كه او شخصى پيراسته از هر عيب و ننگ است. اگر به نزدش روى بيگمان همه مردم را در يک شخص، و همه روزگار را در لحظه ‏اى، و جهان را در خانه‏‌اى می‌بينى».[3]

در آغاز تحصیل سید مرتضی جریانی رخ داده است که عظمت وجودی ایشان را به اثبات می رساند. گروهی از مورخان و دانشمندان از جمله ابن ابی الحدید معتزلی نقل می كند: «شبی شیخ مفید؛ (استاد سید مرتضی) در عالم خواب می بیند، حضرت فاطمه زهرا‌ (سلام الله علیها) دست دو فرزندش امام حسن و امام حسین (‌علیهما ‌السلام) را گرفته، به نزد او آورد و پس از سلام به وی فرمود: «یا شَیخُ! عَلِّمهُمَا الفِقهَ»؛ «یعنی ‌ای شیخ! به این دو، علم فقه و احكام دین بیاموز!».

شیخ بعد از بیدار شدن، از آن رؤیا متحیر و در شگفت ماند، تا این كه ساعات درس فرا رسید و او به طرف مسجد «براثا» واقع در محله شیعه نشین بغداد؛ «كَرخ» حركت كرد و تدریس خود را آغاز نمود. پس از پایان درس، زنی با وقاری خاص، در حالی كه دست دو پسرش را گرفته بود و اطرافش را زنانی احاطه كرده بودند، وارد مسجد شد و سلام كرد. وقتی شیخ مفید‌ او را شناخت، به احترام او از جا برخاست. پس از احترامات معمول، فاطمه، مادر كودكان، استاد را مخاطب قرار داد و گفت: «یا شَیخُ! عَلِّمهُمَا الفِقهَ»!

با رویداد این قضیه‌، مرجع بزرگ عالم تشیع، از خواب شب گذشته خود و این تعبیر صادق، در شگفت ماند و گریست. پس خواب خود را برای آن بانوی مخدره و كودكانش و حاضران نقل كرد و با كمال اشتیاق تعلیم و تربیت آنان را بر عهده گرفت و در ارتقاء آنان به درجات علمی و عملی همت بسیار گماشت و درهای علوم و معارف اسلامی را به روی آنان گشود، تا آن كه هر دو برادر، سید رضی‌ و سید مرتضی‌ (رحمهما ‌الله)، از نوابغ روز و عالمان دهر شدند.[4]

[1]. گرجی، ابوالقاسم، تاریخ فقه و فقها، تحقیق: مرکز تحقيق و توسعه علوم انسانی، ص 148و 149.

[2]. المحامی، رشید الصفار، ترجمة الشریف المرتضی، ص 7 و 8؛ به نقل از سایت ویکی فقه.

[3]. طبرسى، احمد بن على‏، الإحتجاج على أهل اللجاج، محقق / مصحح: خرسان، محمد باقر، ج 2، ص 506.

[4]. ابن أبي الحديد، عبد الحميد بن هبه الله،‏ شرح نهج البلاغة لابن أبي الحديد، محقق / مصحح: ابراهيم، محمد ابوالفضل‏، ج 1، ص 41.