کپی شد
تحصیل سید رضی
سید رضی از همان اوایل كودكی با اشتیاق فراوان به تحصیل و فراگیری علوم رو آورد. وی علاوه بر جدّیت و پشتكار، از نبوغی ذاتی و خدادادی برخوردار بود كه پیشرفت علمی و ادبی او را سرعت میبخشید. در حقیقت در قرن چهارم و پنجم هجری تفرقهها و تنشهای مذهبی تا حدودی از بین رفته بود. از این رو دو فرقه بزرگ و نیرومند تشیع و تسنن در جوّی مسالمت آمیز زندگی میكردند و روح تفاهم و همبستگی باعث شده بود كه دانشمندان هر دو فرقه بهطور آزاد به ارائه افكار و اشاعه مذهب بپردازند. سید رضی از این فرصت استثنایی بهرههای فراوان برد و علوم مختلف مانند قرائت قرآن، صرف و نحو، حدیث، كلام، بلاغت، فقه، اصول، تفسیر و فنون شعر و غیره را آموخت تا اینكه در بیست سالگی از تحصیل بینیاز گشت و خود در صف استادان و محققان نامدار قرار گرفت.[1]
در آغاز تحصیل سید رضی جریانی رخ دادهاست که عظمت وجودی ایشان را به اثبات میرساند. گروهی از مورخان و دانشمندان از جمله ابن ابی الحدید معتزلی نقل میكند: «شبی شیخ مفید؛ (استاد سید رضی و سید مرتضی) در عالم خواب میبیند، حضرت فاطمه زهرا (سلام الله علیها) دست دو فرزندش امام حسن و امام حسین (علیهما السلام) را گرفته، نزد او آورد و پس از سلام، بهوی فرمود: «یا شَیخُ! عَلِّمهُمَا الفِقهَ»؛ «ای شیخ! به این دو، علم فقه بیاموز!».
شیخ بعد از بیدار شدن، از آن رؤیا متحیر و در شگفت ماند، تا اینكه ساعت درس فرا رسید و او بهطرف مسجد «براثا» واقع در محله شیعهنشین بغداد؛ «كَرخ» حركت كرد و تدریس خود را آغاز نمود. پس از پایان درس، بانویی با وقاری خاص، در حالیكه دست دو پسرش را گرفته بود و اطرافش را زنانی احاطه كردهبودند، وارد مسجد شد و سلام كرد. وقتی شیخ مفید او را شناخت، به احترام او از جا برخاست. پس از احترامات معمول، فاطمه، مادر كودكان، استاد را مخاطب قرار داد و گفت: «یا شَیخُ! عَلِّمهُمَا الفِقهَ»!
با رویداد این قضیه، مرجع بزرگ عالم تشیع، از خواب شب گذشته خود و این تعبیر صادق، در شگفت ماند و گریست. پس خواب خود را برای آن بانوی مخدره و كودكانش و حاضران نقل كرد و با كمال اشتیاق تعلیم و تربیت آنان را بر عهده گرفت و در ارتقای آنان به درجات علمی و عملی همت بسیار گماشت و درهای علوم و معارف اسلامی را بهروی آنان گشود، تا آنكه هر دو برادر، سید رضی و سید مرتضی (رحمهما الله)، از نوابغ روز و عالمان دهر شدند.[2]
[2]. ابن أبي الحديد، عبد الحميد بن هبه الله، شرح نهج البلاغة لابن أبي الحديد، محقق / مصحح: ابراهيم، محمد ابوالفضل، ج 1، ص 41.