کپی شد
تحصیلات شیخ مرتضی انصاری
شیخ انصاری از همان دوران صباوت، عشق تحصیل و فراگیری معارف جاودانه و حیاتبخش اسلام را داشت و با جدیت بسیار تا نیمه شب به مطالعه و تألیف دروس خود همت میگمارد. و به زودی آثار نبوغ و ذکاوت در او مشاهده گردید، پس از خواندن قرآن و ادبیات عرب به خواندن فقه و اصول پرداخت و در این دو رشته، آنچنان استعداد و شایستگی نشان داد که حیرت همگان را برانگیخت و در عنفوان جوانی به درجه اجتهاد نائل آمد.
مرتضی ادبیات عرب و مقدمات را نزد پدرش و دانشوران دزفول سپری کرد و فقه و اصول و دوره سطح را خدمت شیخ حسین انصاری (عموزادهاش ) که از فقهای سپید نام دزفول بود شاگردی نمود، وی در سال ۱۲۳۲قمری در سن هجده[1] یا بیست سالگی به همراه پدر به عتبات عالیات در عراق مسافرت کرده، مورد توجّه علاّمه مجاهد قرار گرفت و به تقاضای این عالم بزرگ در کربلا ماند.[2]
بنا به سفارش شیخ حسین انصاری شیخ محمد امین در کربلا به محضر سید محمد مجاهد – که از فقهای بزرگ شیعه در آن زمان بود و ریاست حوزه کربلا را داشت رسید. پس از معرفی خود، سید مجاهد احوال استاد نخستین خود – شیخ حسین انصاری را که در زمانی با هم در درس پدرش سید علی طباطبایی – صاحب ریاض – حاضر میشدند و با یکدیگر دوست و همدرس بودند پرسید. شیخ محمد امین گفت: ایشان برادرزاده من است و اکنون مشغول تدریس فقه و اصول و تربیت طلاب است . سید مجاهد بر احترام آنها بیفزود و فرمود: به جز زیارت معصومان (علیهم السلام) مقصود دیگری نیز دارید؟ شیخ محمد امین پاسخ داد: فرزندم را برای استفاده از محضر مبارک آورده و به شیخ مرتضی که در آخر مجلس نشسته بود، اشاره کرد، سید نگاهی خاص به شیخ کرد؛ زیرا کمتر کسی در سنین 18 سالگی میتوانست از محضر درس استاد و فقیهی فرزانه چون او استفاده کند؛ لذا برای آزمایش معلومات فقهی طلبه جوان مسالهای پیش آورد و گفت : شنیدهام برادرم شیخ حسین در دزفول نماز جمعه میخواند در حالیکه بسیاری از فقهای شیعه اقامه نماز جمعه را در زمان غیبت ولی عصر (عجّل الله تعالی فرجه الشریف) جائز نمیدانند. در این موقع شیخ مرتضی دلایلی در وجوب نماز جمعه در زمان غیبت بیاورد که سید مجاهد از تقریر دلیلها و بیان مطلب او شگفتزده شد و به شیخ محمد امین رو کرد و گفت: این جوان نبوغ ذاتی دارد، او را به صاحب این قبه – اشاره کرد به بارگاه امام حسین (علیه السلام)- بسپارید.
شیخ محمد امین به دزفول بازگشت و فرزندش برای ادامه تحصیل در کربلا بماند و چهار سال از محضر دو فقیه بزرگ یعنی سید مجاهد و شریف العلماء استفاده کرد. سپس به نجف رفته و به مدت یک سال از درس شیخ موسی کاشف الغطا استفاده کرد. [3] بعد از این عدهای از مردم دزفول که به زیارت کربلا آمده بودند، به وی گفتند: پدرت شوق دیدار تو را دارد وی به شوق دیدار والدین و در اثر حمله والی بغداد به کربلا[4] به اتفاق همشهریانش به زادگاهش دزفول بازگشت، اما بیش از یکسال نتوانست در دزفول بماند شوق تحصیل او را در سال 1237 قمری بار دیگر به عتبات کشاند. وی در مجلس درس شیخ موسی فرزند شیخ جعفر کاشف الغطاء شرکت کرد و پس از دو سال مجددا به دزفول بازگشت [5].
وی در یک دوره که به ایران سفر کرده بود به مدّت سه یا چهار سال نزد عالم بزرگ ملا احمد نراقی در کاشان شاگردی کرد. شیخ در همین دوره به اصفهان رفته و با حجت الاسلام شفتی دیدار نمود. شیخ انصاری سرانجام دوباره در سال ۱۲۴۹قمری وارد نجف شد و نزد علی بن جعفر کاشفالغطاء چند سالی شاگردی کرد و به این ترتیب به مقامات بسیار بلند علمی دست یافت.[6]
شیخ انصاری بعد از نمازهای یومیه به جای تعقیبات نماز مطالب درس و اشعار الفیه – کتابی است در علم نحو شامل هزار بیت شعر است- میخواند. وقتی از وی سوال شد که شما با این همه مقام علمی، درسهای دوره نوجوانی را تکرار می کنی؟! در جواب فرمود: بله میخوانم و تکرار میکنم با فراموشم نشود.
[1]. جوانشیر، کریم، نامداران راحل، ج ۱، ص ۱۰۳.
[2]. جمعی از پژوهشگران حوزه علمیه قم، گلشن ابرار، ص ۳۳۲.
[3]. امین، سید محسن، اعیان الشیعة، ج ۱۰، ص ۱۱۷.
[4]. سبط شیخ، ضیاء الدین، زندگانی و شخصیت شیخ انصاری، ص ۸۶ ۸۴.
[5] . زندگی و شخصیت شیخ انصاری ، حاج مرتضی انصاری، ص 179؛ حوزه نت
[6]. اعیان الشیعة، ج ۱۰، ص ۱۱۷.