کپی شد
تحصیلات شیخ بهایی
منطقه جبل عامل؛ شامل شهرها و روستاهای متعددی؛ مانند روستای میس، شهرهای جِزّین، عَیناتا، جُبَع، مَشْغَرَه و کَرَک در لبنان کنونی در عصری که شیخ بهائی بهدنیا آمد، مهدِ فرهنگ تشیع بود. شیخ بهایی دوران کودکی و نوجوانی را در آن سرزمین سپری کرد. خواندن و نوشتن، قرآن، احکام شرعی و نماز را نزد مادر، پدر، معلّمان جبع و بعلبک فرا گرفت و با مِهر امیرالمؤمنین علی (علیهالسّلام) و اولاد ایشان رشد یافت.
شیخ بهائی بخشی از تحصیلات خود را در وطن فرا گرفت و با هجرت پدر به ایران در زمان شاه طهماسب اول، به اصفهان وارد شد و در آنجا نیز با تحصیل علوم مختلف ظرف مدت کوتاهی به مقبولیتی عام دست یافت و از سوی شاهعباس صفوی نهایت احترام را بهخود اختصاص داد.[1]
شیخ بهایی علوم اسلامی را در حوزههای علمیه قزوین و اصفهان فرا گرفت. او سالیان دراز به کشورهای اسلامی مسافرت و از محضر بسیاری از علما کسب فیض نمود.
جامعیت در علوم و فنون یکی از خصایص شیخ بهایی است. او در زمینههای گوناگون؛ نظیر: تفسیر، حدیث، فقه، اصول، رجال، فلسفه، دعا، لغت، ریاضی، نجوم، شعر و ادب فارسی و چندین دانش دیگر بیش از ۸۰ تألیف دارد. تا آنجا که شاگردش (شیخ محمد تقی مجلسی) در مورد او میگوید: من کسی را مانند او در کثرت علوم و وفور فضل و علوّ مرتبه ندیدهام.[2]
برای شیخ بهایی که یكی از بزرگان، مفاخر و نوابغ در جامعیت و تنوع علوم و دانش است، كمتر نظیری میتوان پیدا نمود. او یكی از جامعترین افراد روزگار خویش در وسعت معلومات و تنوع اطلاعات بودهاست؛ لذا از این نظر، برجستگی مشخصی در میان فقها و دانشمندان پیدا كردهاست و اگر او را نادرهای از نوادر و نابغهای از نوابغ بنامیم، مبالغه نکردهایم، البته وی با تواضع و فروتنی خاصی، به این حقیقت اعتراف دارد، آنجا كه میگوید: من در مباحثه و جدل، بر هر ذوفنونی چیره شدم، ولی هرگز نتوانستم با كسی كه در یک فن استاد بود، حریف شوم. او آنچنان بزرگوار بود که اهل تسنن او را سنی شمرده و صوفیه او را از بزرگان تصوف میپنداشتند.[3]
اطلاعات، آگاهی و وسعت معلومات او زمینههای مختلف، نوعی جذابیت به آثار او بخشیده است كه از میان انبوه آثار گذشتگان، كتابها و تألیفات او را بهصورت كتاب روز و مورد علاقه درآوردهاست؛ بهعنوان مثال: در كتاب اربعین كه یک كتاب حدیثی و فـقهی است، از مسائل ریاضی و هیئت نیز استفاده كرده و مسائل آنها را بهصورت روشن و ملموسی در اختیار خواننده قرار دادهاست. گفته شده وی مشرب عرفانی داشت و از برجستهترین عرفای زمان خود بود؛ لذا با میرداماد و میرفندرسکی (از علما و دانشمندان شیعه معاصر او)، مناسباتی داشت. دیوان اشعار مثنوی وی به سبک مولوی است و غزلیاتش شباهت بسیاری با غزلیات حافظ دارد.[4]
[1]. امين، سيد محسن، أعيان الشيعة، ج 9، ص 234.
[2]. صدر، سیدحسن، تکمله امل الآمل، تصحيح و تنظيم: حسینی اشکوری، احمد، به اهتمام: مرعشی، سید محمود، ج 1، ص 312.
[3]. قمی، عباس، الكنى و الالقاب، ج 2، ص 100 و 101.
[4]. گزی، عبدالکریم، تذکرة القبور، ثقفی، چاپ اول، اصفهان، ۱۴۰۵ ش؛ آقا بزرگ تهرانی، محمدمحسن، الذریعه الی تصانیف الشیعه، ج ۴، ص۱۵۳؛ برگرفته از سایت ویکی فقه.