Warning: filemtime(): stat failed for /home/islamp/public_html/fa/wp-content/plugins/easy-table-of-contents/assets/js/front.min.js in /home/islamp/public_html/fa/wp-content/plugins/easy-table-of-contents/easy-table-of-contents.php on line 236
searchicon

کپی شد

تحصیلات جهانگیرخان قشقایی

جهانگیرخان تا حدود ۴۰ سالگی‌، همانند پدرش‌، به زندگی عشایری، دامداری و کشاورزی مشغول بود. در سواری و تیراندازی مهارتی چشمگیر داشت و به موسیقی علاقه‌مند بود.[1]

وی‌ خواندن‌ و نوشتن‌ را در زادگاهش‌ فراگرفت‌.[2]

او از هنگام تولد، در کنار مادرش می‌زیست و در اوایل کودکی خود از کوچ کردنِ با ایل، ممنوع بود. شوق بسیاری به تحصیل داشت. چندی که از عمرش گذشت و بزرگ شد، با ایل در کوچ کردن ییلاق و قشلاق، همراه شد، شوق‌ تحصیل‌ در وی‌ موجب‌ شد تا پدرش‌ معلمی‌ برای‌ او بگیرد[3] تا در سفر به آموزش وی بپردازد. استعداد و قابلیّت وی در کسب علم تا حدی بود که احساس کرد ماندن در ایل و حرکت با آن‌ها در کوچ زمستانی و تابستانی، با تحصیل او سازگاری ندارد؛ بنابراین تصمیم گرفت از آن‌ها جدا شود و در اصفهان بماند و به تحصیل بپردازد.[4]

حکیم قشقایی در قسمت شرقی مدرسه صدر بازار اصفهان، حجره شماره دوم بعد از ایوان سکونت داشت.[5]

او با آخوند کاشی هم‌مباحثه بود. آنان ارتباط قلبی خاصی با هم داشتند. هر دو از شاگردان آقا محمّدرضا قمشه‌ای بودند. بعد از رحلت حکیم قشقایی، حکیم خراسانی و سپس آیت‌الله صادقی در این حجره تدریس می‌کردند.[6]

جهانگیرخان که سال‌ها شاگرد علاّمه آقا محمّدرضا قمشه‌ای بود، پس از هجرت استادش از اصفهان، به شوق استفاده از محضر وی به تهران می‌رود. او در این باره می‌گوید: همان شب اول خود را به محضر او رساندم. وضع لباس‌های او علمایی نبود، به کرباس فروش‌های سِدِهْ می‌ماند. حاجت خود را به او گفتم. گفت: میعاد من و تو فردا در خرابات. خرابات محلی بود در خارج خندق قدیم تهران. در آن‌جا قهوه‌خانه‌ای بود که درویشی آن را اداره می‌کرد. روز بعد اسفار ملاّصدرا را با خود بردم. او را در خلوتگاهی دیدم که بر حصیری نشسته بود. اسفار را گشودم. او آن‌را از بر می‌خواند. سپس به تحقیق مطلب پرداخت. مرا آن‌چنان به وجد آورد که از خود بی‌خود شدم، می‌خواستم دیوانه شوم. حالت مرا دریافت. گفت: آری! قوت می، بشکند ابریق را».[7]

 

[1] . عبرت نائینی‌، محمدعلی، تذکره مدینه الادب‌، ج ۳، ص  ۲۴۵؛ آقابزرگ‌ طهرانی‌، محمدمحسن‌، طبقات اعلام الشیعه‌: نقباء البشر فی‌ القرن‌ الرابع‌ عشر ، قسم ۱، ص ۳۴۵.

[2] . طبقات‌ اعلام‌ الشیعه‌: نقباء البشر فی‌ القرن‌ الرابع‌ عشر، ج ۱، ص ‌ ۳۴۵.

[3]. دیوان بیگی، سید احمد، ‌حدیقة الشعراء، ج‌ ۱، ص‌ ۳۸۷ ؛ رکن‌زاده‌ آدمیت‌، محمدحسین‌، دانشمندان‌ و سخن ‌سرایان‌ فارس‌، ج‌ ۲، ص‌ ۱۶۱.

[4]. حدیقة الشعرا، ج ۱، ص ۳۸۸؛ ویکی فقه.

[5] .  انجمن فلسفه تعلیم و تربیت ایران، نشریه انجمن فلسفه، سال اول، شماره ۲، ص ۵۷-۶۳.

[6]. قرقانی، مهدی، زندگانی حکیم جهانگیرخان قشقایی، ص ۴۵-۵۴؛ حوزه نت.

[7] . مطهری، مرتضی، خدمات متقابل اسلام و ایران، ص ۶۰۷-۶۰۸؛ ویکی فقه.