searchicon

کپی شد

تحصيلات ابوحنیفه

ابوحنیفه در ابتدا علم قرائت، حديث، نحو، ادب، شعر و ساير علوم متداول عصرش را فراگرفت، سپس به علم كلام پرداخت و زمانى را در اين علم غور كرد و به مرحله‏اى رسيد كه نظر مردم را به خود معطوف داشت و معروف شد.

شاگرد مشهورش؛ زفر بن هذيل روايت كرده ‌است كه ابو حنیفه به او گفت: «من مشغول به علم كلام شدم و در اين علم به مرحله‏اى رسيدم كه معروف و مشهور شدم.»

در روايت ديگر خود ابوحنیفه مى‏گويد: «من شخصى بودم ماهر در علم كلام، و زمانى در اين وادى گام برمى‏داشتم و به لحاظ اين‌كه صاحبان جدل بيشترشان در بصره بودند، بيست و چند بار به آن‌جا سفر كردم و بعضى سال‌ها يک سال (كمتر و بيشتر) در آن‌جا اقامت مى‏گزيدم و با گروه‌هاى مختلف خوارج (اباضية و صفريه)، و گروه‏هاى مختلف حشويه به مناظره مى‏پرداختم».

از اين سخن روشن می‌شود كه ابوحنیفه در فلسفه و منطق و در باره مذاهب آن زمان، معلومات كافى كسب كرده ‌بود؛ زيرا به جز آن، انسان نمى‏تواند در علم كلام وارد شود، بعدا استعدادى كه او با به كار بردن عقل و استدلال منطقى در فقه از خود نشان داد و شهرتى كه در حل مسائل بغرنج و عمده پيدا كرد، همه و همه، نتيجه همان تربيت نخستين عقلى وى بود. بعد از صرف مدت زياد، از جرّ و بحث‌ها و مجادله‏هاى كلامى خسته شد و به سوى فقه روى آورد. در اين‌جا طبعا توجه وى، به مدرسه فكرى اهل حديث نمى‏توانست معطوف باشد. مهد اصحاب رأى در عراق، در آن وقت كوفه بود. او به اين مركز پيوست. پس از مدتی امامت اصحاب رأی به حماد رسيد و ابو حنيفه شاگردى حماد را به عهده گرفت و تا وفات وى، 18 سال كامل از صحبت وى مستفيد بود، اما او تنها بر علمى كه از اساتيدش در كوفه آموخته بود اكتفا نكرد و بارها به حجاز سفر كرد و از محضر بزرگان فقه و حديث آن‌جا نیز استفاده برد.

طى 30 سال که ابوحنیفه ریاست مدرسه را بر عهده داشت، به قول بعضى به 60 هزار و به قول بعضى ديگر به 80 هزار مسأله فقهى، پاسخ‏هايى ارائه كرد كه در جريان زندگانى وى به عناوين مختلف مطرح شده بود.[1]

 

[1]. حلبی، علی اصغر، تاريخ علم كلام در ايران و جهان، ص 179 و 180.