کپی شد
تحریف سخن مولوی در مثال فیل در تاریکی
مدعای كثرت گرایان دینی مبنی بر كثرت عرضی ادیان یا مدعای برخی[1] مبنی بر عصری بودن معرفت دینی است. یکی از دلایلی که آنها بیان کرده اند این است كه طرفداران مشرب عرفانی وحدت وجود همچون؛ ابن عربی و مولانا به گواه آثارشان نظر مساعدی نسبت به كثرت دینی دارند، از جمله داستان فیل در تاریکی مولوی است که برخلاف مقصود مولوی آن را شاهدی بر پلورالیسم گرفته اند و با توجه به آن چنین نتیجه گیری می کنند: “تصویر ما از شریعت و طبیعت هم در این عصر (و در هر عصر) تصویری بنا شده بر اجزایی اندک و ناتمام و در گرو و اسارت اجزای ناتمام دیگر است كه هنوز نیامدهاند و مكشوف ما نیفتادهاند و لذا فهم ما هم از عناصر مكشوف امروزین ناقص است”.[2]
داستان فیل در تاریکی در دفتر سوم «مثنوی معنوی» با عنوان «اختلاف كردن در چگونگی و شكل پیل» آمده است. خلاصه داستان به این شرح است كه: “هندیها پیلی آوردند و در خانهای تاریك قرار دادند و مردم آن دیار كه تاكنون پیل ندیده بودند، برای تماشا گرد آمدند. از آن جا كه تاریكی سراسر خانه را پوشانده بود، كسی نمیتوانست آن را ببیند؛ از این رو هر یک از آنان دست بر اندام پیل میسود و چیزی تجسم میكرد؛ مثلا آن كه دست به خرطوم پیل میكشید، پیل را به صورت یک ناودان تصور میكرد، آن دیگری كه دست بر گوش آن حیوان می کشید، خیال میكرد كه پیل شبیه بادبزن است. همین طور كسی كه دست به پای پیل میكشید، آن را به صورت یک ستون تجسم میكرد و بالاخره كسی كه دست به كمر پیل میكشید میگفت: پیل مانند تخت است. حال آن كه همه اینان در اشتباه بودند.
در واقع حكایت تمثیلی پیل، بیانگر سرشت حقیقت ستیز و افسانه پوی تعصبات مذهبی و «جنگ هفتاد و دو ملت» است. مایۀ اصلی این داستان تمثیلی را مولوی در داستانی دیگر تحت عنوان «منازعت چهاركس جهت انگور» در ابیات (3681-3712) دفتر دوم مثنوی آورده است.[3]
[1] . از جمله: عبدالکریم سروش، قبض و بسط تئوریک شریعت.
[2] . سروش، عبدالكریم، قبض و بسط تئوریک شریعت: نظریۀ تكامل معرفت دینی، ص 251، تهران: صراط، چاپ ششم، 1377ش.
[3]. حسینی اصفهانی، سید مرتضی، پلورالیسم دینی: نقدی بر صراط های مستقیم، ص 166، نشر فرهنگ قرآن، قم، 1380ش.