کپی شد
تحرکات استعمار روسیه بعد از اعدام باب
با اوج گیری فعالیتهای فرقه بابیه و ایجاد آشوبهایی در کشور، امیرکبیر؛ صدر اعظم و نخست وزیر ناصرالدین شاه، که مردی بیدار و شجاع و استعمار شکن بود، و از همه جا اطلاع داشت، ناصرالدین شاه را واداشت تا ریشه این فتنهها و آشوبها؛ یعنی محمد علی باب را در تبریز اعدام نمایند. بعد از اعدام باب، استعمار به تلاش خود ادامه داد، و برای آن که اسلحه برنده و تیزی به دست هواخواهان باب بدهد و آنها را برای آشوبهای بعدی، تحریک نماید، کنسول روس را با عکاس چیرهدستی فرستاد تا از جسد به ظاهر تأثربرانگیز و مهیج (البته به نظر بابیان) علیمحمد باب و دستیارش محمدعلی زنوزی که پس از اعدام، در کنار خندقی افتاده بودند، عکس برداشتند، چنان که در مقاله سیاح، نوشته شده: «روز ثانی، قنسول روس با نقاش حاضر شد و نقش آن دو جسد را به وضعی که در خندق افتاده بود، برداشت».[1] در کتاب تاریخ نبیل زرندی نیز به این مطلب تصریح شده است!.[2]
در اینجا این سؤال مطرح میشود که عکسبرداری از جسد باب، آن هم از ناحیه مأموران دولت خارجی برای چه بود؟ جز این که این مطلب نشان میدهد که استعمار روس با این کار میخواست نغمه استعماری دیگری را ساز کند؟… مدرک زنده دیگر در مورد ارتباط روس با بابیان، این که روس تماسهای مرموز با سید حسین یزدی؛ منشی مخصوص باب داشته است، سید حسین کسی است که وقتی او را با باب به طرف اعدام روانه میکردند، از باب بیزاری جست و حتی آب دهان به روی باب انداخت، و در نتیجه آزاد شد، ولی بعدا به حزب بهائی پیوست، یکی از دلایل روابط مرموز این شخص با سفارت روسیه، نوشته میرزا جانی در کتاب نقطة الکاف است. وی مینویسد: «پادشاه روس فرستاده بود به نزد ایلچی تبریز[3] که شرح احوالات حضرت (باب) را معلوم نما و به جهت من ارسال دار. همین که این خبر رسید، (موقعی بود که) آن حضرت را شهید نموده بودند. جناب آقا سید حسین؛ محرر حضرت را که در تبریز حبس بود، به مجلس خود خواستند و از احوالات آن حضرت و علامات ایشان مستفسر (جویا) بودند».[4]
[1]. محمدی اشتهاردی، محمد، بابی گری و بهایی گری، ص 99، به نقل از: مقاله شخصی سیاح، ص 63
[2]. مطالع الانوار (تاريخ نبيل زرندى)، ترجمه و تلخيص: اشراق خاورى، عبدالحميد، ص 431 و 432.
[3]. سفیر روس در تبریز.
[4]. میرزا جانی کاشانی، نقطة الکاف (نسخه الکترونیکی)، به کوشش: ادوارد برون، ص 172 (ص 267).