searchicon

کپی شد

تجرد ملائکه

براى تجرّد ملائکه ادله ای ذكر شده كه بعضى از آنها به شرح ذيل است:

الف. در كتب كلامى در بحث نبوت اين مسئله مطرح است كه آيا مقام انبيا افضل از ملائکه است و يا مقام ملائکه از انبيا برتر است؟ كسانى كه قايل به برترى مقام انبيا شده اند به اين دليل تمسك كرده اند كه انبيا، علاوه بر جنبه روحانى و عقل، داراى قوه شهوت و غضب هستند و با كمك عقل و ايمان بر آنها غلبه پيدا مى كنند، اما در ملائکه، قوه اى كه ضد عقل باشد وجود ندارد و در عبادت خود مزاحمى ندارند و روشن است موجودى كه قوه غضب و شهوت ندارد، بايد مجرد باشد، چون موجود زنده و داراى شعور و اختيار، اگر مادى باشد حتماً داراى قوه غضب و شهوت نيز هست.[1]

ب. خلقت فرشتگان و ملايك بدون تغيير و تحوّل بوده و موجوداتى ثابت هستند، چنان كه در بعضى روايات به آن اشاره شده و موجودى كه چنين است مجرد و غير مادى است؛ زيرا يكى از خواص ماده تغيير و دگرگونى است.

ج. از روايات و آيات استفاده مى شود كه ملائکه دايماً در حال عبادت و انجام فرامين الاهى هستند، بدون اين كه خستگى بر آنها عارض شود و معلوم است كه وجود مادى بر اثر انجام كار، دچار خستگى و ناتوانى مى شود.

د. براى ملائکه مقام معلوم و مشخصى است و تكاملى در آنها نيست؛ يعنى همه كمالات را در ابتدا از مبدأ فيض گرفته اند، در حالى كه موجود مادى مثل انسان پيوسته در حال به كمال رسيدن است و انتهايى براى آن نيست.[2] و كمالات را در ابتدا بالقوه دارد كه با مجاهده نفس به فعليت مى رسد، ولى كمالات ملائکه تماماً بالفعل از ابتدا موجود هستند و اين از ويژگى هاى تجرد است.

هـ. ملائکه قابل اشاره حسى نيستند؛ يعنى به ملائکه با حس نمى شود اشاره كرد چه اشاره حسى بالذات، چنان كه در مورد جسم است و چه بالعرض، چنان كه در مورد جسمانيات مانند قوه باصره يا هاضمه است. بنابراين، اشاره حسى از خواص جسم است، پس هر موجودى كه قابل اشاره حسى نباشد مادى نیست.

و. وجودى كه جسمانى باشد، فضا اشغال مى كند و وجود ديگرى نمى تواند در آن جا قرار گيرد، در حالی كه ملائکه، مكان اشغال نمى كنند و دريك مكان محدود، ملائکه بى شمار قرار مى گيرند.

ز. خداوند متعال انبيا را براى استكمال بشر فرستاد، نه براى ملائکه، پس معلوم مى شود كه ملائکه، بر خلاف انسان، كمالات جديدى را به دست نمى آورند، بلكه همه كمالات لايق را از ابتدا دارند، پس حركت و از قوه به فعل رسيدن در آنها وجود ندارد و طبق قاعده فلسفى نتيجه مى گيريم كه ملائکه بايد مجرد باشند؛ زيرا عدم تغيير و تحول با مادى بودن منافات دارد.




.[1] علامه حلّى، شرح تجريد، مقصد سوم، مسأله چهارم، ص387، بیروت.

.[2] صافات، 164.