کپی شد
تجارب ناصر کبیر (اطروش)
در طول تاریخ سعی و تلاش انسانهای صاحب عقل و درایت، بر این بوده که با استفاده از تجربیات خود و دیگران، حرکت موفق و روبهرشد داشته باشند و با کمترین اشتباه روبهرو شوند. یکی از مهمترین تجربههای ناصر کبیر در طول حیات بابرکتش، آن بود که قبل از شروع قیام و نهضت خود بر علیه خلفای عباسی و سامانی، ابتدا کار فرهنگی و تبلیغی انجام داد. وی که از خاندانی برخاسته بود که ظلمستیز و اهل مبارزه با دشمنان دین بودند، با این حال موفقیت قیام و اقدام نظامی خود را درگرو آمادهنمودن اعتقادی و فرهنگی مردم بر علیه ظلم ظالمان میدید. ناصر بعد از کشتهشدن محمد بن زید؛ دومین حاکم علوی طبرستان در سال 287 ق، ابتدا به سوی نواحی همجوار طبرستان متواری شد و بعد به دعوت فرمانروای دیلم، بدان سو روانه گردید و به مدت چهارده سال در آن سرزمین که هنوز مردمش مسلمان نشده بودند، به تبلیغ دین اسلام پرداخت که بر اثر آن، جمع بیشماری از دیلمیان با تلاشهای وی به اسلام گرویدند. او با اقدامات فرهنگی-دینی؛ از قبیل ساختن مساجد و حتی تغییر نامهای نومسلمانان به اسامی اسلامی، در گسترش اسلام در منطقه گیلان و دیلمان گامهای اساسی برداشت.[1]
ناصر پس از نهادینهسازی اسلام در میان مردمان گیل و دیلم، به کمک آنان در سال 301 ق به سوی طبرستان لشکر کشید و حاکمان سامانی را از آن دیار بیرون کرد و آمل را پایتخت خویش قرار داد و بیش از سه سال (301 – 304 ق) به طور رسمی بر منطقه طبرستان و گیلان حکومت کرد.[2] [3]
ناصر الحق در طول اقامت خود در منطقه، از مردمان گیلان و دیلم، نسلی معتقد به اسلام و تشیع و مبارزانی سلحشور تربیت کرد که تا قرنها در تاریخ منطقه و جهان به صورت مؤثر ظاهر شدند. خاندان بویه و خاندان زیار که در قرن چهارم به عنوان خاندانهایی تأثیر گذار مطرح بودند، نمونههایی از این نسل هستند.[4]
[1]. ابوالعباس حسنی، احمد بن ابراهیم، المصابیح، تحقیق: المؤیدی، مجدالدین، ص 604.
[2]. ر.ک: همان، ص 602 – 607.
[3]. برگرفته از: موسوی نژاد، سید علی و موسوی تنیانی، سید اکبر، بررسی انتقادی دیدگاهها در باره مذهب ناصر کبیر و خاندان او، فصلنامه علمی پژوهشی تاریخ اسلام، سال شانزدهم، شماره دوم، شماره مسلسل 62، ص 57 و 58.
[4]. موسوینژاد، سید علی، مجموعه مقالات همایش بینالمللی ناصر کبیر و رسالت علمای اسلام در جهان امروز با تکیه بر آموزههای نهج البلاغه و صحیفه سجادیه، ص 32.