کپی شد
تبیین هاوکینگ و دیگران از جهان
اگر بخواهیم جهان را تبیین کنیم، تبیینهای مختلفی ممکن است. یک تبیین تبیین خداباورانه است که از سوی ما ارائه میشود و تبیین دیگر تبیین خداناباورانه است که از سوی هاوکینگ ارائه شدهاست. بنابر نگرۀ هاوکینگ، ما هستیم و تبیینهای مختلف که هریک از آنها به نوبۀ خود میتوانند واقعیّت داشته باشند. آیا دلیلی وجود دارد که تبیین هاوکینگ بهتر از تبیین من باشد یا نه؟
هاوکینگ مقدّمۀ مطلب را میپذیرد، چون میگوید وقتی به جهان نگاه میکنیم ذهن ما مفهومسازی میکند و با مفاهیمی که میسازد به جهان نگاه میکند و آن را میشناسد، البتّه همین بیان که میگوییم “ذهن جهان را میشناسد” مبتنی بر این فرض دوئالیستی است که یک جهان واقعی وجود دارد و یک جهان ذهنی. امّا هاوکینگ به دنبال آن است که همین دوئالیزم را از میان بردارد.
امّا فارغ از این نگاه، در رئالیزم مدلمحور اصلاً بحث بر سر این نیست که حرف من درست است و حرف شما غلط. هاوکینگ میگوید: یک تبیین از جهان این است که آن را ساخته و پرداختۀ خدا بدانیم (تبیین کتاب مقدّس) و تبیین دیگر هم این است که من میگویم (تبیین فیزیک جدید). اینها دو مدل هستند و اینطور نیست که یکی دیگری را ابطال کند و نادرستی آن را اثبات کند. مثال دیگری که ارائه میکند نسبت میان هیئت بطلمیوس و هیئت کوپرنیک است. او میگوید: اینطور نیست که هیئت کوپرنیک، هیئت بطلمیوس را ابطال کردهباشد، امّا وجه امتیاز آن این است که طبق این مدل حرکت سیّارات به نحو بهتری قابل توضیح است.
از نظر او فقط میتوان داوری کرد که کدام مدل بر دیگری برتری دارد نه اینکه بگوییم کدام مدل درست است و کدامیک غلط. وی برای این منظور امتیازاتی را ذکر میکند از جمله اینکه با مشاهدات ما سازگاری بیشتری داشته باشد، مفروضات نظری کمتری داشته باشد. ادّعای او این است که مدلی که ارائه میدهد به لحاظ عملی بهتر میتواند روابط طبیعی را توضیح دهد، مفروضات نظری کمتری دارد، با مشاهدات سازگارتر است و …. اینها وجه امتیاز هستند، امّا نمیتوان گفت که کدام مدل درست است و کدامیک غلط.[1]
[1]. نشست علمی « بررسی و نقد ادلّۀ جدید الحاد » ، پنج شنبه ۱۴ آذر ۱۳۹۸ شمسی، دکتر شاکرین دانشیار پژوهشگاه فرهنگ و اندیشه.