کپی شد
تاریخ تحول و تطور تاریخی فرقه شیخیه
فرقه شیخیه (کشفیه – پشت سرى)، بر اساس تعالیم عالم شیعی، شیخ احمد احسائی (١١٦٦ ـ ١٢٤١ق)، در نیمه اول قرن سیزدهم به وجود آمد. آموزه های این فرقه، غیر از آن كه مایه انشعاب داخلی فرقه شد، زمینهساز پیدایش دو فرقه منحرف «بابیت» و «بهائیت» نیز گردید.[1]
شیخ احمد احسائی که در اصطلاح شیخیه، «شیخ جلیل» خوانده میشود،[2] مسافرت هایی به خراسان، یزد، تهران، کرمانشاه، قزوین، عراق و مدینه داشته، ولی در قزوین به دلیل آشکار شدن برخى از عقایدش در باب معاد جسمانی، از طرف ملا محمد تقى برغانى؛ از علماى بزرگ قزوین و معروف به شهید ثالث، تكفیر شد و حكم او مورد قبول علماى شیعه در ایران، عراق و سایر مراكز شیعه قرار گرفت.[3]
بعد از مرگ شیخ احمد، شاگرد او سید كاظم رشتى (١٢٠٣ ـ ١٢٥٩ ق) که از نظر شیخیه، «شیخ نبیل» خوانده شده، و در نظر آنان شیعه كامل و واسطه فیض بود، به ترویج افكار شیخ احمد پرداخت.[4]
شیخیه كرمان
پس از سید كاظم رشتى، ابتدا جانشین او معلوم نبود، ولى طولى نكشید كه مدّعیانی براى این مقام پیدا شد؛ از جمله: حاج محمد كریمخان كرمانى كه رئیس شیخیه متأخران گردید، و دیگرى میرزا علىمحمد شیرازى كه خود را به لقب «باب» مىخواند. حاج محمد كریمخان (١٢٢٥ ـ ١٢٨٨ ق)؛ فرزند ظهیرالدوله، پسرعمو و داماد فتحعلىشاه و حكمران كرمان و بلوچستان بود. كریمخان از شاگردان سید كاظم رشتى و مریدان او بود. وى موقعیت اجتماعى، سیاسى و مالى ممتازى داشت و از طرف استاد خود براى تعلیم و تربیت مردم كرمان روانه آن سامان شد. وى در كرمان به نشر عقاید شیخ احمد احسایى و ترویج شیخی گرى پرداخت و شیخیه کرمان یا «کریمخانیه» را تشکیل داد.
شیخیه كرمان در مسایل فقهى روش اخباری گرى را برگزیده و با اجتهاد به شدت مخالفت ورزیدهاند، و یكى از رهبران آنان، به نام ابوالقاسم خان، كتابى را به نام «اجتهاد و تقلید» در همین باره تألیف كردهاست.[5]
شیخیه همدان
پس از درگذشت حاج محمد كریمخان، طبق وصیت وى، اكثریت شیخیه به فرزند وى حاجمحمدخان گرویدند، ولى عدّهاى از آنان كه گویا از ارثى شدن ریاست شیخیه ناخشنود بودند، توقف نموده و برخى نیز به قصد اعتراض از كرمان مهاجرت كردند. یكى از آنان ـ كه حاج میرزا محمدباقر همدانى نام داشت ـ براى خود پیروان و مریدانى پیدا كرد كه از شاخههاى شیخیه و به نام او به «باقریه» معروفند. [6]
شیخیه آذربایجان
در آذربایجان (ایران)، عالمان چندی به تبلیغ و ترویج آرای شیخ احمد احسایی پرداختند. سه طایفه مهم از آنان، عبارتند از:
1- خانواده «حجة الاسلام»
بزرگ این خاندان، میرزا محمد مامقانی، معروف به حجة الاسلام (م 1269 ق) است. او، نخستین عالم و مجتهد شیخی آذربایجان است. وی، مدتی شاگرد شیخ احمد احسایی بود و از او اجازه روایت و اجتهاد دریافت کرد و نماینده وی در تبریز گشت.
2- خاندان «ثقة الاسلام»
دومین طایفه شیخیه آذربایجان، خانواده «ثقة الاسلام» اند. میرزاشفیع تبریزی (در گذشته 1301 ق)، معروف به «ثقة الاسلام»، بزرگ این خاندان است. وی از شاگردان شیخ احمد احسایی بود.
3- خاندان «احقاقی»
سومین طایفه شیخیه آذربایجان، خاندان «احقاقی» اند. بزرگ این خانواده، میرزا محمد باقر اسکویی (1230- 1301 ق) از مراجع تقلید و دارای رساله عملیه، بود. او، شاگرد میرزا حسن، مشهور به «گوهر» (م 1266 ق)، از شاگردان شیخ احمد احسایی و سید کاظم رشتی، بود. پسران سید کاظم رشتی، در کربلا، نزد او درس می خواندند. او، پس از درگذشت سید، دعوی جانشینی او را کرد.[7]
راه و رسم شیخیه آذربایجان با مشرب و مرام شیخیه كرمان تفاوت دارد. مشرب شیخیه آذربایجان این است كه در اصول عقاید، پیرو مدرسه شیخ احمد و سید كاظم بوده و هستند، و در فروع و احكام مذهبى، از مراجع بزرگ مذهب جعفرى پیروى مىكنند.[8] البته شیخیه آذربایجان در عقاید نیز به اجتهاد می پردازند و آرای شیخ احمد و شاگرد او سید كاظم را بر اساس تلقی خویش از احادیث تفسیر می کنند. از دیگر اختلافات شیخیه آذزبایجان و کرمان، این است که شیخیه آذربایجان به شدت مخالف «رکن رابع» هستند، در حالی که شیخیه کرمان معتقد به این مسئله هستند.[9]
فرقه های شیخیه
در مجموع شیخیه به فرقه هایی تقسیم شده است که عبارتند از:
الف) کریمخانیه؛ پیروان حاج محمد کریم خان قاجار.
ب) باقریه؛ پیروان محمد باقر خندق آبادی؛ معروف به حاج میرزا محمد همدانی.
ج) ثقة الاسلامیه؛ پیروان حاج میرزا شفیع ثقة الاسلام تبریزی.
د) حجة الاسلامی؛ پیروان میرزا محمد مامقانی معروف به حجة الاسلام.
هـ) احقاقیه؛ پیروان آخوند ملا باقر اسکوئی.[10]
و) عمید الاسلامى؛ پیروان میرزا جواد عماد الاسلام.[11]
رکنیه و کشفیه
آیت الله سبحانی می نویسد: فرقه شیخیه بعد از وفات شیخ احمد احسایی گسترش یافته، پیروان آن زیاد شدند، و پیشوای بزرگ آنها بعد از شیخ، جانشین او سید کاظم فرزند سید قاسم حسینی رشتی بود که مقر زعامتش در کربلا بود تا این که در سال 1259 ق، وفات نمود. شیخیه در زمان حیات سید، بر مرجعیت و رهبری وی متفق بودند، ولی بعد از وفات او به دو گروه تقسیم شدند، گروهی از حاج محمد کریم خان کرمانی (متوفای 1288ق) تبعیت کردند که به نام «رکنیه» شناخته شدند، و گروهی از میرزا حسن گوهر حائری، و بعد از او از آل اسکویی تبعیت کردند که به نام «کشفیه» شناخته شدند.[12]
[1]. رضانژاد، عزالدين، شيخيه بستر پيدايش بابيت و بهائيت؛ عابدی، احمد، مهدویت و فرقه های انحرافی (2)، فرقه شيخيه
[2]. مشکور، محمد جواد، فرهنگ فرق اسلامى، ص 266.
[3]. از جمله كسانى كه به كفر او حكم كردند: شيخ محمد حسن؛ صاحب جواهرالكلام، سيد ابراهيم قزوينى؛ صاحب ضوابط الاصول و شريف العلماء مازندرانى، مىباشند. ر.ک: نورى، یحیی، خاتميت پيامبر اسلام و ابطال تحلیلی بابیگری، بهائیگری و قادیانیگری، ص 41.
[4]. ربانى گلپايگانى، علی، فرق و مذاهب كلامى، درس چهل و هشتم؛ مجله انتظار، شماره اول، سال 1380، ص 240 – 250؛
[5]. فرق و مذاهب كلامى، درس چهل و هشتم.
[6]. همان.
[8]. همان.
[9]. برنجکار، رضا، آشنایی با فرق و مذاهب اسلامی، بخش چهارم: غلات، درس 17: شیخیه.
[10]. مرکز دائرة المعارف الاسلامیة، دائرة المعارف الاسلامیة، ج 14، ص 12 – 14؛ فرهنگ فرق اسلامی، ص 266 – 270.
[11]. فرهنگ فرق اسلامى، ص 269؛ سایت اندیشه قم.
[12]. سبحانی، جعفر، المذاهب الاسلامية، ص 356. منابع، جهت مطالعه بيشتر فرقه شیخیه: 1. حيات شيخ احمد احسائی، نوشته فرزند شيخ احمد. 2. ارشاد العوام، كريم خان كرمانى. 3. تاريخ نبيل، زرندى. 4. ردّ شيخيه، محمد بن سيد صالح، قزوينى موسوى. 5. اسرار پيدايش شيخيه، بابيه، بهاييه، محمد كاظم خالصى.