کپی شد
تاریخ ایران پس از اسلام از مغولان تا صفویه
چنگیز در اوایل قرن سیزدهم میلادی (هفتم هجری قمری)، اتحاد قبیله ای خود را تكمیل و امنیت راه های تجاری قلمرو خود را تأمین نمود. سپس برای تأمین اقتصاد قبایل زیر فرمان خود حركت را آغاز كرد. حملات اولیه چنگیز به كشور چین بود كه با سقوط پكن (خانبالیق) پایان یافت. وی ادامه تسخیر چین را به عهده امراء و جانشینان خود گذاشت و متوجه غرب گردید. چنگیز برای گشودن راه ارتباط تجاری غرب كه برای اقوام آسیای مركزی نقش حیاتی داشت با ایجاد روابط با خوارزمشاهیان در صدد گشودن این راه ها برآمد. ولی، عملكرد نادرست خوارزمشاهیان باعث حملات زودرس مغول به دنیای غرب گردید.
حملات مغول (همانند سایر اقوام آسیای مركزی) در دو سوی شمال و جنوب خزر دنبال شد. در حملات اولیه مغول، خراسان ویران گردید. حملات بعدی مغول در زمان جانشینان چنگیز دنبال شد. پس از نابودی آخرین مقاومت خوارزمشاهیان و تصرف نواحی قفقاز، ارمنستان و گرجستان، به آناتولی توجه شد. مغولان در نبرد مشهور “كوسه داغ” در 14 محرم سال 641 قمری، پس از شكست دادن سلجوقیان آناتولی به استقلال آنان خاتمه دادند. سلجوقیان آناتولی، از این تاریخ تا متلاشی شدن كامل آنان در اوایل قرن هشتم هجری، تنها توانستند به صورت یک حكومت تابع به موجودیت خود ادامه دهند.
حمله به روسیه نیز به فرماندهی باتو، فرزند جوجی، از سال 627 تا 640 قمری، ادامه یافت. بدین ترتیب، از رودخانه ایرتیش تا كوه های كارپات، زیر نفوذ اولوس جوجی در آمد. امرای مغول در رأس قوای نظامی خود، دشت های مغان و آران را در مسیر پائین رودخانه ارس و كورا اقامت گاه قرار دادند؛ زیرا تأمین علوفه در این قلمرو از سایر نقاط مناسب تر بود. به همین سبب، ایلخانان نیز پس از مستقر شدن در ایران در این منطقه اقامت گزیدند و از همین مرغزاران شمال شرقی آذربایجان بود كه مدت یک قرن بر ایران حكمرانی نمودند.
با مرگ اوگتای، جانشین چنگیز، كشور گشایی مغول عملا متوقف شد. با بركناری فرزندان اوگتای و قدرت یافتن فرزندان تولی به كمک فرزندان جوجی، منكو فرزند تولی به مقام خانی برگزیده شد. منكو در قوریلتای (مجلس مشورتی) سال 651 قمری، در كنار “اونون” تصمیم گرفت كه یكی از برادرانش (موسوم به قوییلای) را مأمور فتح بقیه چین كند و برادر دیگرش، هولاكو، را به ایران بفرستد تا پس از فتح مراكز اسماعیلیه و بغداد، كه دو كانون سیاسی و مذهبی خطرساز برای حاكمیت مغولان بودند، به خصوص اسماعیلیه كه به علت در دست داشتن قلعه های مستحكم در مسیر راه های تجاری، امنیت راه ها را مختل كرده بودند، فتوحات مغول را در بین النهرین و سوریه دنبال كند. خان های آسیای مركزی تا استقرار ایلخانان در ایران (طوس)، مركزی برای اداره امور خراسان و مازندران دایر نموده بودند. از این كانون بود كه دولتمردان ایرانی نظیر خاندان جوینی با استفاده از عدم آگاهی مغولان به مملكت داری، وارد دستگاه مغولان شدند.
هولاكو با ورود به ایران، در سال 654 هـ . ق (1256 م)، مراكز اسماعیلیه و در سال 656 هـ . ق (1258 م)، بغداد را تصرف نمود و در ادامه پیشروی خود به سوی غرب، وارد سوریه شد. پس از تصرف شهرهای حلب و دمشق در سال 658 هـ . ق، در محلی به نام “عین جالوت”، از سلاطین ممالیک مصر، كه پس از سقوط بغداد به بزرگ ترین كانون سیاسی مذهبی مسلمانان تبدیل شده بودند، شكست خورد. پس از این نبرد، حدود قلمرو هلاكو با ممالیک روشن شد. سوریه و فلسطین در دست ممالیک باقی ماند و ساحل غربی رود خانه فرات مرز طرفین را تشكیل داد. در حمله هلاکو خان بغداد تصرف شد، دولت عباسی سقوط کرد و خلیفه آن کشته شد.
مغولان ایران به علت تابعیت خود نسبت به خان بزرگ مغول، نام ایلخان (تابع خان) بر خود گذاشتند. عدم موفقیت مغولان در مقابل ممالیک، نزدیكی آنان را به دنیای مسیحیت كه از قرن ها قبل در میان مغولان نفوذ كرده بودند (چنانكه بسیاری از زنان خان ها از قبایل مسیحی مغول و ترک بودند)، مهیا ساخت. دنیای مسیحیت نیز به علت شكست در مقابل ممالیک و از دست دادن شهرهای شرق مدیترانه در جنگ های صلیبی، (به علت وجود دشمن مشترک)، به مغولان نزدیک شد. مكاتبات دنیای غرب با مغولان و اعزام مداوم سفرا به دربار یك دیگر در ادامه این سیاست بود كه در زمان جانشینان هولاكو نیز (حتی پس از قبول اسلام)، همواره ادامه یافت، اما به علت نبودن اتحاد میان دول اروپایی و ضعیف شدن ایلخانان همكاری فرزندان جوجی با ممالیک و حملات فرزندان جغتای از شرق (به خصوص پس از اسلام آوردن فرزندان جوجی و جغتای)، سیاست ایلخانان با شكست مواجه شد.
احاطه شدن ایلخانان به وسیله دنیای اسلام، متوقف شدن حركت آنان و بروز مشكلات اقتصادی، ایشان را مجبور به قبول اسلام و انجام بعضی از اصلاحات اقتصادی، اجتماعی و تجاری نمود. این دگرگونی باعث برچیده شدن رسوم قبلی مغولان گردید. حتی غازان خان نیز پس از قبول اسلام، نام “محمود” را انتخاب كرد و عناوین خانهای بزرگ را از سكه ها حذف و خود را از تابعیت آنان رها ساخت. ضعیف شدن حاكمیت مغول و شورش امرای ترک و مغول در آناتولی و سركوبی آنان، همچنین مهاجرت بی وقفه تركان به آناتولی كه پس از نبرد ملازگرد در سال 1071 قمری، آغاز شده بود و همواره ادامه داشت و زمینه حملات بعدی آنان را به دنیای مسیحیت فراهم ساخت. حاكمیت نیرومند ایلخانان با آمدن هولاكو به ایران آغاز شد و با مرگ ابو سعید، فرزند اولجایتو در سال 736 قمری، به پایان رسید.
در سال 736 قمری، كه ابو سعید (ایلخان جوان و نیرومند مغول) درگذشت، حكومت ایلخانان دچار هرج و مرج گردید در همین زمان ها، خاندانی از ایل “برلاس” در شهر “كش” واقع در جنوب سمرقند، فرزندی زاده شد كه تیمور نام گرفت.[1] وی بنیانگذار سلسله ای شد كه از حدود سال 772 تا 911 قمری، دوام آورد و در تاریخ ایران به نام “سلسله سلاطین تیموری ” یا “گوركانیان” یا “تیموریان”، شهرت یافت. وی در سیستان، در حین كشمكش و جنگ و جدال، از ناحیه پا و شانه راست زخمی توان فرسا برداشت كه آثار آن تا پایان عمر باقی ماند. به همین علت او را “لَنگ” خواندند و هم اكنون نیز در اروپا به نام “تامرلان” (تیمور لنگ) شهرت دارد.
تیمور پس از پیروزی بر رقیب، قوریلتایی[2] مركب از علما و امرا و وجوه و اعیان ماوراء النهر تشكیل داد كه در این قوریلتا، تیمور به سلطنت انتخاب شد. سال 771 قمری را میتوان سال آغاز سلطنت مستقل و مبدأ تأسیس سلسله تیموریان دانست. وی زمانی که در صدد تهیه سپاه عظیمی برای فتح چین برآمد و با دویست هزار سپاه عازم فتح آن مملكت شد، در اترار به سبب برف و سرمای سخت متوقف شد و برای دفع سرما دست به شرابخوری زد. از آن جا كه شراب نتوانست در بدن آن مرد كه سال عمرش به 71 رسیده بود حرارتی پدید آورد، دست به نوشیدن عرق[3] زد و در این كار چندان افراط كرد كه بیمار شد و در آن بیماری (17 شعبان سال 807 قمری) در گذشت. جسد او را به سمرقند بردند و اكنون قبر وی به نام “گور امیر” شهرت دارد.[4]
[1]. تیمور یا “تمر” یا “دمر” در تركی به معنای آهن است.
[2]. شورا.
[3]. لازم به ذکر است که ماهیت عرق با شراب کاملا متفاوت است.
[4]. مهرآبادی، میترا، تاریخ ایران، تاریخ سلسله زیاری؛ تاریخ ایران و جهان (۱)، سال دوم آموزش متوسطه، رشتهٔ علوم انسانی، دفتر برنامهریزی و تألیف کتابهای درسی ایران، ۱۳۸۱.