کپی شد
تاریخچه تسبیحات حضرت زهرا (سلام الله علیها)
فاطمه زهرا (سلام الله علیها) دختر رسول خدا (صلی الله علیه و آله) در منزل خود کار میکرد و از سختی کارهای خانه در زحمت بود. او با آسیاب دستی کار میکرد، بهحدّی که آثار آن در دستهای مبارکش پیدا بود. همچنین بهعلت کشیدن مشک آب بر دوش، روی شانه و بدن مبارکش آزرده شدهبود و آنقدر خانه را رُفته و روبيده بود كه جامهاش خاکآلود و كثيف شدهبود، و چندان آتش در زير ديگ روشن كردهبود كه لباسهايش چركين گشته بود؛ برهمین اساس، روزی امیرمؤمنان (علیهالسلام) بههمسر گرامیاش فرمود: «بهحضور پدر بزرگوارت شرفیاب شو و از ایشان بخواه تا از میان اسیران جنگی برای ما خادمی قرار دهد». آنحضرت شرفیاب محضر رسول خدا (صلی الله علیه و آله) شد، سلام کرد و بدون هیچ درخواستی بازگشت. حضرت علی (علیهالسلام) از او پرسید: چه کردی؟ عرض کرد: بهخدا هیبت رسول خدا (صلی الله علیه و آله) نگذاشت (در این مورد) با او سخنی بگویم. امیرمؤمنان (علیهالسلام) خود بههمراه فاطمه (سلام الله علیها) خدمت حضرت رسول اکرم (صلی الله علیه و آله) مشرف شد. رسول خدا (صلی الله علیه و آله) پرسید: برای چه درخواستی اینجا آمدهاید؟ علی (علیه السلام) عرض کرد: خادمی برای کمک در کارهای زندگی میخواهیم. آنحضرت فرمود: من این اسیران را میفروشم و پول آن را در راه رفع نیازمندیهای مستمندان اهل صفّه[1] بهمصرف میرسانم (که در شرایط خیلی بدی زندگی میکنند). سپس رسول خدا (صلی الله علیه و آله) (بهپاداش زحمات فاطمه (سلام الله علیها) در خانه و برای آنکه آن حضرت بتواند سختیهای کار در منزل را تحمل کند)، تسبیح معروف آنحضرت را بهآن بزرگوار آموخت.[2]
[1]. «اصحاب صفه» یا «اهل صفه»، گروهی از مهاجران بودند که به دلیل نداشتن خانه و زندگی و یا فامیل در شهر مدینه، ناگزیر ابتدا بخشی از مسجد النبى (صلی الله علیه و آله و سلم) را برای جا و مکان برگزیدند و در آنجا استراحت میکردند و سپس صفّهای (سایبانی) برای آنان در کنار مسجد آماده شده و به آنجا منتقل شدند. تعدادی از افراد معروف اهل صفه عبارت بودند از: بلال، ابو عبیده، ابو یقظان، عمار بن یاسر، عبد اللّه بن مسعود، عتبة بن مسعود، مقداد بن اسود، عتبة بن غزوان، زید بن خطاب، ابو کبشه.
[2]. ابن شهر آشوب مازندرانى، محمد بن على، مناقب آل أبي طالب (عليهم السلام)، ج 3، ص 341؛ صدوق، محمد بن على، من لا يحضره الفقيه، محقق/ مصحح: غفارى، على اكبر، ج 1، ص 320.