Warning: filemtime(): stat failed for /home/islamp/public_html/fa/wp-content/plugins/easy-table-of-contents/assets/js/front.min.js in /home/islamp/public_html/fa/wp-content/plugins/easy-table-of-contents/easy-table-of-contents.php on line 236
searchicon

کپی شد

تألیفات ابن سینا

ابن سینا، تألیف و تصنیف را از سن 21 سالگی آغاز نمود. دکتر یحیى مهدوى در فهرست مصنفات ابن سینا 131 کتاب و رساله را از آثار مسلم شیخ شمرده، و از 111 کتاب و رساله به نام آثار مشکوک وى یاد کرده است که مجموع آنها 242 تألیف و تصنیف مى‏شود.[1] بنیاد علمی و فرهنگی بوعلی سینا، تعداد آثار شیخ در فهرست‌ها و منابع تاریخی و رجالی را حدود 456 یا 500 و بلکه بیشتر نقل می‌کند.[2] در ذیل به معرفی اجمالی بعضی از آثار مهم شیخ، پرداخته می شود.

1. «مجموع»: نام دیگر این کتاب «الحکمة العروضیة» می‌باشد.[3] ابن سینا در شرح حال خود می‌گوید: در همسایگى ما مردى بود که وى را «ابو الحسن عروضى» مى‏گفتند. این مرد از من خواهش کرد تا کتابى برایش تصنیف کنم که جامع علوم فلسفى بوده باشد. کتاب «مجموع» را برایش نوشتم و آن را به نام وى، «عروضیه» نامیدم. در این کتاب -به جز ریاضى- از همه اجزاى فلسفه یاد کرده‏ام. به هنگام نگارش این کتاب بیست و یک ساله بودم. [4]

2. «حاصل و محصول»: در سرگذشت ابن سینا به نقل از وی آمده است: مردى دیگر همسایه ما بود که خوارزمی بود، وى را «ابو بکر برقى» مى‏گفتند. هوشیار، روشنفکر، و یگانه در فقه‏، تفسیر و زهد بود. با این همه به علوم فلسفى گرایشى داشت. به خواهش او کتاب «حاصل و محصول» را -در بیست مجلد- تصنیف کردم. [5]

3. «دانشنامه علائى»:

این کتاب یگانه تصنیف فارسى شیخ است که در انتساب آن به او تردید نشده است و در جمیع نسخ قدیمى فهرست آثار شیخ با قید این که فارسى است نام آن برده شده است. این کتاب مشتمل بر جمیع اجزاى فلسفه؛ یعنى منطق و الهیات و طبیعیات و ریاضیات مى‏شود. ابن سینا این کتاب را هنگام اقامت خود در اصفهان نگاشته و به نام علاء الدّوله ابن کاکویه؛ امیر آن دیار، موسوم و به او تقدیم داشته است. ارزش این کتاب در این است که شیخ، مصطلحات فارسى را در برابر اصطلاحات عربى به کار برده و ثابت کرده است که بر خلاف عقیده برخى که مى‏گفتند زبان فارسى زبان علم نیست، با زبان فارسى نیز هرگونه علمى را مى‏توان بیان و بررسى کرد.[6]

4. «الإشارات و التّنبیهات»: این کتاب که به منزله دائرة المعارف است، به وسیله خواجه نصیرالدین طوسی  و فخر رازی شرح شده است.[7] قطب الدین رازی[8] نیز در کتاب «محاکمات»، میان ماتن (ابن سینا) و شارحان، حکومت و قضاوت نموده، گاهی حق را به ماتن و زمانی به خواجه نصیر و گاهی به فخر رازی می‌دهد.[9] این ویژگی‌ها باعث شده کتاب اشارات، کتابی متقن از کار در آید و در تربیت طالبان علوم معقول، سهم به سزایی داشته باشد. محقق طوسی در توصیف این کتاب می گوید: این کتاب مشتمل بر اشارات به مطالب مهم، پر از تنبیهات به مباحث دارای اهمیت، مملو از جواهر گران‌بها، محتوی کلماتی که اکثر آنها مانند نصوص معصومان است، متضمن بیانات معجزگونه در عبارات مختصر و دارای تلویحات جذاب به وسیله کلمات زیبا است.[10]

آنچه این كتاب را از مجموعه آثار فلسفی ابوعلی سینا متمایز می سازد سه فصل آخر آن است كه به عرفان اسلامی اختصاص داده شده است.

5. «الشفاء»: یکی از مهم‌ترین و مبسوط‌ترین کتاب های ابن سینا، کتاب شفاى او است. او در این کتاب از هیچ بحث و مطلبى در فلسفه و علوم، به سبک ارسطو و حکمای مشاء فروگذارى نکرده و آن را به گونه‏اى تدوین کرده که خوانندگان آن از کتاب‌هاى دیگر بى‏نیاز باشند.[11] این کتاب از طبیعیات، منطق، الهیات و ریاضیات تشکیل شده و در قسمت ریاضیات آن نیز از علوم هندسه، حساب، موسیقی و هیئت بحث شده است. ابن سینا این کتاب را از سن 32 تا 40 سالگی و به درخواست شاگرد دانشمندش، ابو عبید جوزجانی، در شرایط سخت وزارت و زندان و گوشه نشینی و سفر نوشته است.[12] شهرت شفاى ابن سینا بسیار زود از دامنه حوزه‏هاى علمى شرق، تجاوز کرد و در مدارس مغرب زمین گسترش یافت. هنوز یک قرن از وفات ابن سینا نگذشته بود که ترجمه‏هاى پاره‏اى از شفاى او آغاز شد و به سرعت در پایتخت‏هاى بزرگ اروپایى راه یافت… مسائلى که ابن سینا در الهیات شفا درباره ذات و صفات واجب الوجود، کیفیت صدور عالم از او، رابطه خالق با مخلوق و همچنین نحوه توفیق میان عقل و نقل بیان‏ داشته، از مهم‌ترین موضوعاتى بوده است که استادان دانشکده الهیات پاریس را مدّت‌ها به خود مشغول داشته است.[13]

6. «النّجاة» (نجات): این كتاب شامل چهار بخش است: منطق، علوم طبیعی، علوم ریاضی (هندسه، حساب، هیئت و موسیقى) و الهیات. بر خلاف تصور همگان، این كتاب خلاصه‌ای از شفا نیست، بلکه تصنیفی مستقل است.[14]

7. «اللّواحق»: ابن سینا از این کتاب فلسفی خود در مقدّمه منطق شفا و در پایان موسیقى شفا یاد کرده، ولی در حال حاضر اثرى از آن در دست نیست.[15]

8. «الفلسفة المشرقیة (الحکمة المشرقیة)»: از این کتاب نیز فقط قسمتى که درباره منطق است، به نام منطق المشرقیین به دست ما رسیده است.[16]

9. «البرّ و الإثم»: این کتاب را ابن سینا به خواهش «ابوبکر برقی» همسایه دانشمند خود، تألیف نمود.[17]

10. «رسالة فی علم الأخلاق»: ابن سینا در این رساله‏‌، به طور اختصار به اهم مسائل اخلاقی پرداخته است.[18]

11. «قانون»: کتاب قانون در علم پزشکى از مهم‌ترین آثار ابن سینا و بزرگ‌ترین هدیه او به علم و تمدّن بشرى به شمار مى‏آید. این کتاب که از نظر اشتمال آن بر بیمارى‏هاى گوناگون و کیفیت درمان آنها یک دائرة المعارف بزرگ علم پزشکى محسوب مى‏شود، بیش از هر کتاب دیگر مورد توجّه اهل علم به ویژه پزشکان قرار گرفته و شروح و تعلیقات متعدّد بر آن نوشته شده و ترجمه‏هاى گوناگون از آن صورت گرفته است. پیش از ابن سینا در یونان مى‏توانیم از بقراط و جالینوس و در جهان اسلام از على بن ربّن طبرى صاحب کتاب فردوس الحکمه و محمّد بن زکریاى رازى صاحب الحاوى و المنصورى و على بن عباس اهوازى صاحب کامل الصّناعة الطبیة به عنوان بزرگ‌ترین پزشکان نام ببریم، ولى ابن سینا در قانون همه ممیزات علمى آنان را مورد توجّه داشته‏ و می توان گفت: ظهور آن، کتاب هاى پیشین را متروک و منسوخ کرد.[19]

12. «ارجوزة فی التشریح، ارجوزة فی الطب ( فی الفصول الاربعة)، ارجوزة فی المجربات، ارجوزة فی الطب (فی حفظ الصحة)».[20]

13. «رساله‌ی نبض»: این رساله شامل بحث در کیفیت آفرینش عناصر ، مزاج‌ها و طبایع است و نیز بحثی در نقش خون در بدن و نیز نبض و انواع آن دارد. این کتاب از جمله‌ نخستین کتاب‌هایی است که در فن طب نگاشته شده و حاوی اصطلاحات علمی متعدد به پارسی است.

14. کتاب‌های ادبی:

ابو عبید جوزجانی مى‏گوید: شیخ، سه سال در زمینه لغت کار کرد تا در این دانش نیز به پایه‏اى رسید که کم‏نظیر شد. آن‌گاه سه قصیده سرود و در آنها واژه‏هاى مهجور را گنجانید، و سه کتاب نوشت: یکى به سبک «ابن عمید»،[21] دیگرى به سبک «صاحب»،[22] و سوم به سبک «صابى»،[23] و دستور داد که آنها را با جلدهاى کهنه صحافى کردند، پس از آن شیخ فرهنگى نوشت که مانندش را کسى ننوشته بود، و آن را «لسان العرب» نام نهاد، اما هنوز پاکنویس نکرده بود که درگذشت، و کسى از یادداشت‏هاى او سر در نیاورد.[24]

15. «تفسیر بعض سور القرآن»:

برخی از این تفسیرها عبارت است از : تفسیر سوره الاخلاص (التوحید الصمدیة)، تفسیر المعوذتین (سوره الفلق، سوره الناس)، تفسیر سوره الاعلی، تفسیر آیة النور و …[25]

16. «فن سماع، یا فنون سماع طبیعى»: این کتاب به همت محمد على فروغى به فارسی ترجمه شده است.[26]

17. «رسالة مخارج الحروف»: این رساله به همت دکتر پرویز ناتل خانلرى به فارسی ترجمه شده است. [27]

18. «الاجوبة عن مسائل ابي ریحان البیرونی»:

نام های دیگر این رساله: رسالة الی ابی ریحان البیرونی، جواب مسائل البیرونی، اجوبة ست عشرة مسئلة لابی ریحان البیرونی. این رساله به زبان فارسى است.[28]

 

[1]. ر.ک: مهدوی، یحیی، فهرست نسخه های مصنفات ابن سینا، دانشگاه تهران، تهران،1333 ش.

[2]. ر.ک: بنباد علمی و فرهنگی بو علی سینا، فهرست الفبایی آثار بوعلی سینا.

[3]. ر.ک: همان.

[4]. ابن سينا، حسین بن عبدالله، ترجمه رساله اضحويه، مترجم: نامعلوم، تصحيح و مقدمه و تعليق: خديو جم، حسين، ص 19 و 20.

[5]. ترجمه رساله اضحويه، مترجم: نامعلوم، تصحيح و مقدمه و تعليق: خديو جم، حسين، ص 19 و 20.

[6]. ابن سينا، حسین بن عبدالله، طبيعيات دانشنامه علائى‏، پیشگفتار: محقق، مهدی، مقدمه و حواشى و تصحيح: مشکوة، سيد محمد، ص 24؛ سایت تبیان.

[7]. ر.ک: ابن سینا، حسین بن عبدالله، الإشارات و التنبيهات مع المحاکمات، در 3 جلد.

[8]. علامه قطب الدین محمد بن محمد بن ابی جعفر رازی، مشهور به قطب الدین رازی، متوفای 776ق.

[9]. قمی، عباس، ‏مشاهير دانشمندان اسلام، ج  ٢ ، ص 173.

[10]. الإشارات و التنبيهات مع المحاکمات، ج 1، ص 1 و 2.

[11]. طبيعيات دانشنامه علائى‏، پیشگفتار: محقق، مهدی، مقدمه و حواشى و تصحيح: مشکوة، سيد محمد، ص 2 و 3 و 6 – 8.

[12]. همان، ص 5 و 6.

[13]. همان، ص 10 و 11.

[14]. ر.ک: اسفراينى نيشابورى، فخر الدين؛ شرح کتاب النجاة لابن سينا (قسم الالهيات)؛ مقدمه و تحقيق: ناجى اصفهانى، حامد، ص 61 و 62 (مقدمه).

[15]. طبيعيات دانشنامه علائى‏، پیشگفتار: محقق، مهدی، مقدمه و حواشى و تصحيح: مشکوة، سيد محمد، ص 8.

[16]. همان، ص 8 و 9.

[17]. ترجمه رساله اضحويه، مترجم: نامعلوم، تصحيح و مقدمه و تعليق: خديو جم، حسين، ص 20.

[18]. ابن سينا، حسین بن عبدالله، تسع رسائل فى الحکمة و الطبيعيات، ص 152 – 156.

[19]. طبيعيات دانشنامه علائى‏، پیشگفتار: محقق، مهدی، مقدمه و حواشى و تصحيح: مشکوة، سيد محمد، ص 2 و 15.

[21]. ابوالفضل، محمد بن حسين معروف به «ابن عميد» يکى از چهره هاى پرفروغ تاريخ علم و سياست و ادب و برجسته ترين فرد خاندان عميد مى باشد. او وزير آل‌بويه بود و در قرن چهارم هجرى مى زيست. ابن عميد اصالتا از شيعيان قم است. وى از کاتبان چهارگانه جهان و بزرگ‌ترين نويسنده ديوانى بود و نوشتارهاى او را گواه بر اين ادعا مى دانند و گفته‌اند: بهترين رساله او «اخوانيات» و نامه اى که به ابوالعلاء نوشته، مى باشد. ر.ک: دانشنامه‌ی اسلامی.

[22]. ابوالقاسم اسماعیل بن عباد فرزند عباس ملقب به صاحب و مشهور به صاحب بن عباد به سال 326 ق، در اصفهان متولد شد. وی بعد از اصفهان، در ری به حلقه درس ابن عمید، وزیر دانشمند و شهیر آل بویه پیوست و ابن عمید، وقتی توانایی صاحب را در انشای متون ادبی مشاهده کرد، او را از نویسندگی به مقام وزارت ارتقا داد. صاحب در زمینه نثر و نویسندگی، خود دارای سبک و روش بود. ثعالبی، منشاءت صاحب را از حیث زیبایی لفظ و معنی به سرحد سحر و اعجاز نزدیک می دانست. ر.ک: حوزه نت.

[23]. ابواسحاق ابراهیم بن هلال حرانی، ادیب عرب، کاتب و نویسنده و در بلاغت و شعر مشهور بود. در سال سیصد و اندی، در حران متولد شد و لقب او “صابی” است. حران از شهرهای تاریخی و معروف سوریه است. ابواسحاق کاتب دارالخلافه بغداد و منشی حکومت آل بویه در بغداد بود. نامه‌ها و پیام‌های مهم دولتی بیشتر به قلم و انشای او بود. او در سال 349 ق سرپرست دیوان رسائل (سرپرست نویسندگان امپراطوری اسلامی) بغداد شد. ر.ک: اعلام طهور.

[24]. ترجمه رساله اضحويه، مترجم: نامعلوم، تصحيح و مقدمه و تعليق: خديو جم، حسين، ص 22 و 23.

[26]. ترجمه رساله اضحويه، مترجم: نامعلوم، تصحيح و مقدمه و تعليق: خديو جم، حسين، ص 24 و 25.

[27]. همان، ص 24 و 25.

[28]. ر.ک: فهرست الفبایی آثار بوعلی سینا.؛ ‏مشاهير دانشمندان اسلام، ج  ٢ ، ص 174.