searchicon

کپی شد

تأثیر احسان و نيكى در سرنوشت انسان

یک از مطالب قابل بحث در باره سرنوشت مردگان این است که اگر انسانى كه در طول زندگى خود در انحراف و گناه و… بوده ، آیا به وسيلۀ احسان و نيكى وضعيت او در آخرت بدون اين كه خودش نقشى داشته باشد عوض مى‏شود؟

برای روشن شدن جواب باید توجه شود که نوع گناه افراد و وضعیت فرد گناه کار در تأثیر اعمال دیگران در سرنوشت وی بسیار مؤثر است. به عنوان نمونه اگر گناه افراد حق الناس باشد طبعاً با احسان و نیکی نمی تواند مورد بخشش الاهی قرار گیرد و یا اگر فرد گناهکار علی رغم علم داشتن به گناه مرتکب آن شود باز هم از بخشش الاهی به دور است. بنابر این باید نوع گناه و وضعیت شخص گنهکار مورد بررسی قرار گیرد تا بتوان به تأثیر یا عدم تأثیر آن حکم کرد.

به عبارت دیگر، این که شخصی که در طول زندگی خود در گناه و انحراف بوده است چگونه به وسیلۀ احسان و نیکی مورد عفو و بخشش قرار می گیرد و سرنوشت او در آخرت عوض می شود؟ باید بگوییم که همۀ افراد غرق در گناه و انحراف این طوری نیستند و امکان ندارد که با اعمال و دعای دیگران وضعیت آنان عوض شود. بله در مورد گناهکارانی که مرتکب گناهانی شده اند که خداوند به آنها وعدۀ مغفرت و عفو داده است، این امید است که حتی با دعا و اعمال نیک دیگران مورد عفو قرار گیرند؛ زیرا قرآن می فرماید: ” حسنات[1]، سیئات (و آثار آنها) را از بین می برند.[2]

همان طوری که شخص گناهکار اگر در زندگی کارهای نیکی انجام دهد به واسطۀ انجام کارهای نیک او، طبق آیۀ قرآن خداوند گناهان و آثار گناهان او را محو می نماید، حال اگر دیگران کارهای نیک انجام دادند و ثوابش را به فرد گناهکار هدیه کردند، این اعمال نیز باعث محو گناهان و آثار گناهان او خواهد شد.

ما روایات زیادی داریم که می فرماید: وقتی شخصی از دنیا می رود اگر دیگران (فرزندان یا افراد دیگر) کارهای نیکی؛ نظیر نماز، روزه، حج، صدقه، آزادسازی بندگان و … انجام دهند و ثواب این کارها را به این فردی که از دنیا رفته است هدیه کنند، ثواب و پاداش این اعمال به او خواهد رسید.[3]

مسلماً وقتی که ثواب اعمال خیر دیگران که به فردی گناهکار هدیه می شود، به او برسد اگر در حد جبران آثار سوء گناهان فرد گناهکار باشد، گناهانش را نیز جبران خواهد کرد و اصولاً این عدالت خداوند است که با اعمال نیک دیگران در حق گناهکار، گناهانی که در حد آن کارهای نیک هستند آمرزیده شوند؛ زیرا خداوند تعالی بر لسان نبی اش این راه را باز و مفتوح گذاشته است.[4] همان طوری که در این جهان نیز اگر کسی مرتکب خلافی شد و خسارتی به دیگری وارد کرد، اگر شخص ثالثی این خسارت را از طرف او جبران نماید، قطعاً شخص خسارت دیده راضی خواهد شد و اگر راضی نشود مورد ملامت قرار می گیرد. بنابراین، هیچ جای تعجب و سؤال نیست که چطور گناه فرد گناهکار که از دنیا رفته است با اعمال و کارهای افراد دیگر جبران می شود.

بله اگر فرد آن قدر گناه و معصیت کرده که اگر تمام افراد نیکوکار هم کارهای نیک خود را به او بدهند باز جبران گناهان بزرگ و بی شمار او را نکند، در این صورت هرگز با اعمال دیگران گناهان او آمرزیده نخواهد شد، بلکه از بار گناهان او کاسته خواهد شد و خداوند متعال در عذاب او تخفیف خواهد داد.[5]

لازم به تذکر است از آن جایی که خداوند متعال عادل و حکیم است و به هیچ یک از بندگانش ذره ای ظلم نمی کند، اعمال هیچ بنده ای را نادیده نمی گیرد و اجر و پاداش هیچ نیکوکاری را ضایع نمی کند، ممکن است کسانی را ببخشد که از نظر ما گناهکار و مستحق عذاب اند (چون ما به تمام اعمال و رفتار آنان آگاهی نداریم)، لکن خداوند چون از همه چیز خبر دارد و از چیزهایی آگاهی دارد که ما آگاه نیستیم، باید مغفرت و عفو او را به حساب آن اعمال نیکی بگذاریم که خداوند می داند و ما نمی دانیم.

تفسیر نمونه در پاسخ به این سؤال که چگونه آیاتی که شفاعت را مطرح می کنند، یا آيۀ 21 سورۀ طور که می فرماید: “فرزندان بهشتيان را نيز به آنها ملحق مى‏سازيم در حالى كه ذريه تلاشى در اين راه نكرده‏اند، یا آنچه که در روايات اسلامى آمده كه هر گاه كسى اعمال خيرى انجام دهد، نتيجه او به فرزندان او مى‏رسد، با این آیه قابل جمع است که بهرۀ هر كس در قيامت تنها حاصل سعى او است.

قرآن می فرماید: انسان بيش از سعى و كوشش خود حق ندارد، ولى اين مانع از آن نخواهد بود كه از طريق لطف و تفضل پروردگار، نعمت هایى به افراد لايق داده شود. استحقاق مطلبى است و تفضل مطلبى ديگر. همان گونه كه حسنات را ده برابر و گاه صدها يا هزاران برابر پاداش مى‏دهد.

از اين گذشته شفاعت بى حساب نيست، آن هم نياز به نوعى سعى و تلاش و ايجاد رابطه‏اى معنوى با شفاعت كننده دارد.[6] همچنين در مورد الحاق فرزندان بهشتيان به آنها نيز قرآن در همان آيه مى‏گويد: “و اتبعتهم ذريتهم بايمان”. اين در صورتى است كه فرزندان آنها در ايمان از آنها پيروى كنند.[7]

علامه طباطبائی (ره) در کتاب المیزان در بحث شفاعت می گوید: اگر شخصى بخواهد به ثوابى برسد كه اسباب آن را تهيه نديده و از عقاب مخالفت تكليفى خلاص گردد بدون اين كه تكليف را انجام دهد، در اين جا متوسل به شفاعت مى‏گردد و مورد تأثير شفاعت هم همين جا است، اما نه بطور مطلق؛ براى اين كه بعضى افراد هستند كه اصلاً لياقتى براى رسيدن به كمالي كه مي خواهند ندارند؛ مانند يك فرد عامى كه مي خواهد با شفاعت اعلم علما شود، با اين كه نه سواد دارد و نه استعداد، يا رابطه‏اى كه ميان او و ديگرى واسطه و شفيع شود ندارند؛ مانند برده‏اى كه به هيچ وجه نمى‏خواهد از مولايش اطاعت كند و مي خواهد در عين ياغى‏گرى و تمرّدش به وسيلۀ شفاعت مورد عفو مولا قرار گيرد كه در اين دو فرض، شفاعت سودى ندارد؛ چون شفاعت وسيله‏اى است براى تتميم سبب، نه اين كه خودش مستقلاً سبب باشد. اوّلى را اعلم علما كند و دوّمى را در عين ياغي گريش مقرب درگاه مولا سازد.[8]



[1]. کارهای نیک

[2]. “ان الحسنات یذهبن السیئات”. هود، 114، ترجمه مکارم شیرازی.

[3]. وسائل الشیعة، ج 2، ص  445 ،ح 2603و 2605و 2606 ؛ ج 3 ، ص 200 ؛ ج6 ، ص 219 ؛ ج 11 ص204.

[4]. نک: میزان الحکمة، حرف التاء، موضوع التوبة.

[5]. البته گناه شرک حساب ویژه ای دارد. قرآن مجيد در این باره می فرماید: “مسلمانان حق ندارند براى مشركان استغفار كنند اگر چه بستگان و نزديكان آنها بوده باشند، سپس براى اين كه كسى استغفار ابراهيم را در باره آزر دستاويز قرار ندهد، چنين مى‏گويد: “و ما كان استغفار ابراهيم لابيه الا عن موعدة وعدها اياه فلما تبين له انه عدو لله تبرء منه”  توبه، 114. استغفار ابراهيم براى پدرش ( آزر ) فقط به خاطر وعده‏اى بود كه به او داده بود. مکارم، ناصر، تفسير نمونه، ج 5 ، ص  304.

[6]. برای آگاهی بیشتر از معنا و شرایط و… شفاعت، همان،  ج 13،  ص  304 ؛ ج 9 ، ص  90 ؛ ج 1 ، ص  228 ؛ ج 1 ، ص  229 ؛ ج 1، ص  235 و ترجمه الميزان، ج 1 ، ص 238- 265.

[7]. مکارم، ناصر، تفسير نمونه، ج  22 ، ص  555 – 556.

[8]. ترجمه الميزان، ج 1 ، ص 240.