کپی شد
تأثیرات سایر علوم در علم كلام
علومی كه بر علم كلام تأثیر میگذارند دو گونهاند: دسته نخست علومیاند كه از مبادی علم كلام به شمار میروند؛ مانند منطق و معرفتشناسی، و دسته دوم علومیاند كه از مبادی آن نیستند، ولی از طریق تأیید یا تعارضی، بر علم كلام تأثیر میگذارند. در ذیل به چند مورد اشاره می شود:
الف: منطق و علم كلام
از آن جا كه علم منطق، قوانین تفكر صحیح و روش های استدلال را میآموزد، و علم كلام نیز علمی است نظری و استدلالی، طبعاً علم منطق از مبادی ضروری علم كلام خواهد بود؛ از این رو، متكلمان اسلامی، در آغاز رساله ها و بحث های كلامی خود، به طور مختصر یا مفصل، درباره منطق بحث كردهاند.[1] در علم «منطق»، نحوه صحیح فکر کردن، بررسی قیاس های نتیجه بخش، شیوه درست مناظره، تشخیص مغالطات و…، تعلیم داده می شود تا در علم کلام در فهم مسائل کلامی و مناظره با مخالفان به کار برده شود.
ب: معرفت شناسی و علم كلام
در معرفت شناسی (ایستمولوژی)، خود علم و معرفت، موضوع بحث واقع میشود و مسایلی؛ چون: حقیقت شناخت، واقع نمایی علم، ابزار معرفت، توانایی انسان برشناخت واقعیت و … مورد بررسی قرار میگیرد. گرچه این دانش، به عنوان شاخهای ممتاز از معرفت، در دو سه قرن اخیر ظاهر گردیده است، ولی تأمل در بحث های فیلسوفان و متكلمان اسلامی نشان میدهد كه آنان از این بحث مهم غافل نبوده و در مناسبت های گوناگون پیرامون آن بحث و بررسی نمودهاند.
اگر به كتب كلامی مراجعه كنیم مییابیم كه آنان قبل از ورود در مباحث كلامی، بحث هایی پیرامون فكر، نظر، دلیل و علم را به عنوان مقدمه مورد بحث قرار داده اند كه از مسائل معرفت شناسی است. قدیمی ترین متن كلامی شیعه، كتاب «الیاقوت» تألیف ابواسحاق ابراهیم بن نوبخت است. وی در آغاز كتاب خود به بحث پیرامون مسائل زیر پرداخته است: ماهیت فكر و نظر، تعریف و اقسام علم، آیا نظر مفید علم است؟، دلیل چیست؟، آیا دلیل سمعی مفید علم است؟.[2]
همچنین فخرالدین رازی، در كتاب «المحصل» مباحث گستردهای را پیرامون علم، فكر و نظر مطرح نموده است كه بسیاری از آنها از مسایل خاص معرفتشناسی میباشد.[3]
ج: فلسفه اولی و علم كلام
بسیاری از مسایل فلسفی از مبادی استدلال های كلامی بوده و نقش تعیین كنندهای در بحثهای كلامی ایفا میكنند، این اصل در مورد حكمت متعالیه صدرایی عمیقتر و فراگیرتر است.
فلسفه (امور عامه) نیز ـ همانند منطق ـ از مبادی لازم علم كلام به شمار میرود، و درست به همین دلیل است كه میبینیم متكلمان، قبل از ورود به بحث های كلامی (مباحث مبدأ و معاد) و پس از طرح مباحث منطقی، متعرض بحث های فلسفی شده و پیرامون مسائلی؛ چون: وجوب و امكان، علت و معلول، حدوث و قدم، و جوهر و عرض بحث نمودهاند. مشهور است كه محقق طوسی اولین كسی است كه مباحث فلسفی را در كلام وارد نمود، و به عبارت درستتر قواعد فلسفی را در خدمت بحث های كلامی قرار داد، ولی باید گفت: این كار، قرن ها قبل از وی توسط اساتید علم كلام انجام گرفت، از آن جمله میتوان كتاب «الیاقوت» تألیف ابراهیم بن نوبخت را نام برد، وی قبل از آن كه به اثبات صانع و توحید و صفات الهی بپردازد، پیرامون مسائلی چون: خواص قدیم و حادث، ممكن و واجب، جوهر و عرض، و امتناع تسلسل، بحث نموده است.[4]
د: علوم تجربی و علم كلام
مقصود از علوم تجربی، صرفاً علوم طبیعی؛ از قبیل زیست شناسی، فیزیولوژی، فیزیک، و شیمی نیست، بلكه همه دانش هایی است كه شیوه بحث آنها بر پایه مشاهده، تجربه و آزمایش استوار است، كه در نتیجه پارهای از علوم انسانی؛ از قبیل جامعه شناسی، روانشناسی و غیره را نیز در بر میگیرد، صوری از رابطه كلام با این نوع علوم را میتوان به گونه زیر ترسیم كرد:
گاهی متكلم، مسئلهای كلامی را گذشته از این كه میتواند با استفاده از مبادی مستقل عقلی، تحقیق و بررسی كند، از دانش تجربی نیز بهره میگیرد؛ مثلاً یكی از راه هایی كه برای اثبات علم پیشین خداوند نسبت به موجودات پیشنهاد شده است، «اتقان» و «اِحكام» افعال خداوند است، عالم آفرینش بر پایه اتقان و نظم دقیق و شگفتآوری استوار است. بخشی از این مطلب، اگر چه با مشاهده معمولی نیز به دست میآید، ولی شكی نیست كه دانش هایی؛ چون زیستشناسی، هیئت، فیزیولوژی و مانند آن، نقش مؤثری در پرده برداری از این واقعیت دارد و متكلم این اصل علمی را صغرای قیاس خود قرار داده و با انضمام یک اصل بدیهی عقلی: «اتقان و نظم در فعل، بدون علم و آگاهی فاعل، معقول نیست»، دلیل كلامی خود را استوار میسازد.
یكی از براهین اثبات صانع نیز «برهان نظم» است كه در قرآن و روایات اسلامی بدان توجه بسیار شده است. در این باره نیز علوم تجربی كار ساز بوده، كلام را یاری میدهند و متكلمان (اسلامی و غیر اسلامی) از این روش استفاده نمودهاند. كتابهایی؛ نظیر «اثبات وجود خدا»[5] به قلم چهل تن از دانشمندان، «دو هزار دانشمند در جستجوی خدا»،[6] «راز آفرینش»[7] و «حیات و هدف داری»،[8] گامهایی در این مسیر به شمار میروند.
در بحث های مربوط به «فلسفه و غایت احكام دینی» كه از مباحث كلامی است، نیز علوم تجربی در بسیاری از قسمت ها كلام را یاری نموده و پرده از حكیمانه، عالمانه و عادلانه بودن دستورات دینی (افعال الهی) برداشتهاند. از آن جمله: فریضه روزه را میتوان نام برد كه یكی از اسرار تشریع آن، آثار سودمند جسمانی و درمانی آن است. از پیامبر گرامی اسلام (صلّی الله علیه و آله) روایت شده است كه فرمودند: «صوموا تصحوا؛[9] روزه بگیرید تا صحیح و سالم گردید». این واقعیت را دانش تجربی با صراحت و قاطیعت ابراز داشته و روزهداری (آن هم به شیوهای كه اسلام مقرر داشته است) را در برخی موارد موفقترین و در پارهای موارد، یگانه راه معالجه امراض خاصی میشناسد.[10]
[1]. ربانی گلپایگانی، علی، درآمدی بر علم کلام، ص 77 و 78.
[2]. ر.ک: ابو اسحاق، ابراهيم بن نوبخت، الياقوت في علم الكلام، تحقيق: ضيائى، على اكبر، ص 27 – 29.
[3]. ر.ک: رازى، فخر الدين، المحصل، مقدمه و تحقيق: دكتر اتاى، ص 81 – 146.
[4]. ر.ک: الياقوت في علم الكلام، تحقيق: ضيائى، على اكبر، ص 30 – 37.
[5]. تألیف جان کلور مونسما، ترجمه احمد آرام.
[6]. تألیف رایموند روایه، ترجمه فرامرز برزگر.
[7]. تألیف کریسی موریسن، ترجمه سید غلامرضا سعیدی.
[8]. تألیف روویر، ترجمه دکتر عباس شیبانی.
[9]. ابن أبي جمهور، محمد بن زين الدين، عوالي اللئالي العزيزية في الأحاديث الدينية، محقق و مصحح: عراقى، مجتبى، ج 1، ص 268، ح 70.
[10]. برگرفته از: درآمدی بر علم کلام، ص 77 – 83.