کپی شد
بورس اوراق بهادار
بورس اوراق بهادار، بازاری برای معامله اسناد مالی است که شرکتها و مؤسسات در صورت دارا بودن شرایط قانونی معین میتوانند تحت حمایت قانون، پساندازها و سرمایههای راکد را در قالبهای معین جذب نموده و بخشی از سرمایه مورد نیاز خود را تأمین کنند.[1]
در اکثر کشورها بازار بورس اوراقبهادار، هسته مرکزی بازار سرمایه است و سالانه مبلغ هنگفتی سرمایههای سرگردان بهسمت واحدهای مولد و فعال جامعه هدایت میشود. این بازارها ضمن سهیم کردن عموم مردم در مالکیت شرکتها، باعث کاهش نقدینگی و قدرت خرید آنها شده و در نتیجه تورم را کاهش میدهد. در حال حاضر، حجم زیادی از مبادلات در بورس اتفاق میافتد؛ بهگونهای که مهمترین و اساسیترین فعالیتهای دولت بر آن متمرکز است.[2]
ارکان بورس اوراق بهادار
در قانون بورس اوراق بهادار، چهار رکن اصلی در نظر گرفته شده است که عبارتند از: شورای بورس، هیئت پذیرش اوراق بهادار، سازمان کارگزاران بورس و هیئت داوری.[3]
ابزارهای مورد استفاده در بورس اوراق بهادار
این ابزارها بسیار متنوع هستند؛ عمده آنها عبارتند از:
اسناد خزانه؛ اوراق بهادار کوتاهمدتی هستند که توسط دولت و بهمنظور تأمین احتیاجات مالی خزانهداری کل در سال مالی صادر میشوند.
اوراق قرضه؛ برگه بهاداری است که دولت یا مقام عمومی یا یک شرکت صادر میکند و دارای بهره ثابت و معین است. این اوراق، دارای اقسامی هستند، مانند: اوراق قرضه کوتاهمدت، اوراق قرضه میانمدت و اوراق قرضه بلندمدت.
اوراق سهام؛ سندی است که از سوی یک شرکت صادر میشود و بیانگر قسمتی از داراییهای شرکت است. خریدار ورقه سهام در سرمایه و منافع شرکت بهنسبت قیمت آن ورقه و سود حاصله شریک است.[4]
بازارهای اولیه و ثانویه
بازار اولیه (عرضه اولیه)، بازاری است که معامله بر کالای واقعی انجام میگیرد، سهام و اوراق بهادار جدید برای نخستین بار عرضه میشود و یا کالای واقعی، مورد نخستین معامله قرار میگیرد.
بازار ثانویه (عرضه ثانویه)، بازاری است که در آن بر اسناد و حوالهها و اوراق معامله اوّل، معامله جدید صورت میگیرد. بیشتر معاملات بازار بورس از نوع معاملات ثانویه است و گاه بیش از 90 درصد معاملات، در بازار ثانوی رخ میدهد. بخش اندکی از معاملات به تحویل کالا میانجامد و بهطور عمده واسطهها در سررسید معامله و پیش از آن با تبدیل ارزش کالا به نقد یا با انجام معاملات معکوس و جبرانی از بازار خارج میشوند.[5]
تأثیر بازار بورس اوراق بهادار بر اقتصاد
1. تجهیز منابع مالی؛
امروزه یکی از راههای مطمئن جمعآوری وجوه لازم برای سرمایهگذاری، انتشار اوراق بهادار، جهت تأمین مالی است. دولتها، شهرداریها و واحدهای تولیدی و تجاری بهجای دریافت تسهیلات از بانکها، میتوانند تحت ضوابطی از طریق انتشار و واگذاری اوراق قرضه، سهام عادی، سهام ممتاز، اوراق مشارکت و سایر اوراق مالی، نیازهای مالی خود را تأمین کنند. بهطور معمول، این روش تأمین مالی، ارزانتر و مطمئنتر است.[6]
2. رقابتی شدن بازار پول و سرمایه؛
وجود بازار کارای اوراق بهادار با ابزارهای متنوع، موجب شفافیت متغیرهای اصلی اقتصاد؛ چون قیمتها، نرخهای سود و هزینه میشود، در نتیجه زمینه سوء استفاده انحصاری مؤسسات پولی و بانکی را از بین میبرد و نرخهای سود بانکی را بهنرخهای بازده واقعی اقتصاد نزدیک میکند.[7]
3. کنترل تورّم؛
یکی از نقشهای مهم بورس، کنترل تورّم است. اگر بورس درست کار کند، میتواند با جمعآوری نقدینگی مازاد و بهکارگیری آن در جهت تولید، درصد رشد قیمتها را کاهش دهد؛ زیرا یکی از عوامل مهم تورم، عدم تعادل بین تولیدات و حجم نقدینگی است. جمعآوری نقدینگی مازاد بر تولید، در صورتیکه در مسیر سرمایهگذاریهای جدید و در نتیجه تولیدات جدید بهکار گرفته شود، موجب کنترل تورم خواهد شد.[8]
4. کمک به عادلانه شدن توزیع درآمد؛
فروش سهام واحدهای بزرگ اقتصادی در بازار بورس اوراق بهادار به عادلانه شدن توزیع درآمد کمک میکند. همچنین موجب میشود آحاد جامعه، خود را در فعالیتهای تولیدی و تجاری سهیم بدانند. ایندو موجب جلوگیری از تشدید اختلاف طبقاتی و ایجاد نشاط در فعالیتهای اقتصادی میشود.[9]
5. جلوگیری از فرار سرمایه؛
گسترش بورس اوراق بهادار در کشورهایی که از نظر اقتصادی پیشرفته نیستند، موجب جلوگیری از فرار سرمایهها به خارج از کشور خواهد شد، زیرا بسیاری از صاحبان سرمایههای کوچک، محل امنی برای سرمایهگذاری مستقیم خود نمییابند و یا ریسکگزیر هستند. البته این نقش، وقتی حاصل میشود که فروشندگان سهام، سرمایههای بهدست آمده را صرف فعالیتهای صحیح تولیدی کنند و امنیت سیاسی و اقتصادی نیز در جامعه وجود داشته باشد. جلوگیری از فرار سرمایهها و بهکارگیری آنها در مسیر تولید، صادرات را افزایش میدهد؛ که نتیجه آن، وارد شدن سرمایههای پولی جدید به اقتصاد ملی و در پی آن، بهبود تَراز پرداختها و بهبود رابطه مبادله خواهد بود. اگر بازار بورس اوراق بهادار بتواند نظر سرمایهگذاران خارجی را جلب نماید، میتواند سرمایههای آنان را نیز به داخل کشور سرازیر کند.[10]
6. نقدشوندگی اوراق بهادار در بازار بورس؛
خرید داراییهای غیرمنقول؛ مانند زمین و ساختمان ممکن است در برخی از موقعیتها سود بیشتری نصیب سرمایهگذار کند؛ ولی قابلیت نقدینگی پایین اینگونه داراییها، محدودیت بزرگی است. اوراق بهادار از این نظر پس از اسکناس، طلا و ارزهای قابل تبدیل، عموما نزدیکترین دارایی به وجه نقد هستند.[11]
7. اطمینان از محل سرمایهگذاری؛
شرکتهایی که متقاضی عضویت در بازار بورس اوراق بهادار هستند، بایستی شرایط و ضوابط ورود به بورس را دارا باشند. حسن شهرت مدیران، صحت صورتهای مالی شرکت و …، از جمله مواردی است که در صورت تأیید شایستگی توسط هیأت پذیرش، وارد بورس شده و خریداران سهام، آسوده خاطر میتوانند در بورس معامله کنند.[12]
[1]. معصومینیا، غلامعلی، ابزارهای مشتقه، بررسی فقهی و اقتصادی، ص 28.
[2]. نمازی، محمد، بررسی عملکرد اقتصادی بازار بورس اوراق بهادار در ایران، ص 17 – 19.
[3]. جهانخانی، علی و پارسائیان، علی، بورس اوراق بهادار، ص 106.
[4]. ابزارهای مشتقه، بررسی فقهی و اقتصادی، ص 29.
[5]. رضایی، مجید، معاملات بازار بورس فلزات و محصولات کشاورزی در آیینه فقه اسلامی، مجله علمی-پژوهشی اقتصاد اسلامی، شماره 20، ص 14؛ درخشان، مسعود، مشتقات و مدیریت ریسک در بازارهای نفت، ص 149 – 152.
[6]. موسویان، سید عباس، ابزارهای مالی اسلامی، تهران، ص 35 و 36.
[7]. همان.
[8]. ابزارهای مشتقه، بررسی فقهی و اقتصادی، ص 34 و 35.
[9]. همان.
[10]. همان.
[11]. بورس اوراق بهادار، ص 32 و 33.
[12]. همان؛ برگرفته از سایت پژوهه، «بورس اوراق بهادار»،