searchicon

کپی شد

بهترین راه انتخاب ولی فقیه

یکی از ضروریات همه جوامع انسانی داشتن رهبری شایسته و لایق و اطاعت و فرمانبرداری از او است که همۀ عقلا بر آن اتفاق و اعتراف دارند؛ زیرا بدون رهبر نه تنها هیچ گونه نظم، اتحاد و یک رنگی در جامعه برقرار نخواهد شد که هر گونه پیشرفت و سعادت نیز از جامعه رخت برخواهد بست. از دیدگاه شیعه رهبری جامعه در درجه اول بر عهدۀ رهبران الهی (پیامبر و امامان معصوم) است که از طرف خداوند برای این مسئولیت مهم برگزیده شده اند، اما در عصر غیبت که دست مردم از دامان امام معصوم کوتاه است این مسئولیت بر عهده فقیهان عادل جامع الشرایط گذاشته شده است. امام صادق (ع) فرمودند: هر گاه (فقیه) بر اساس حکم ما حکم نماید هرکس از او پیروی نکند حکم خدا را سبک شمرده است و مخالفت با ما کرده است و مخالفت با ما، مخالفت با خدا است که در حد شرک است.[1] شیخ صدوق، با سند معتبر از اسحاق بن یعقوب روایت کرده که می گوید: از محمد بن عثمان عمری (دومین نائب خاص امام عصر (عج) در غیبت صغری) خواستم تا نامه ای را که در آن برخی مسائل مشکل را پرسیده بودم به امام عصر (عج) برساند در پاسخ من این توقیع با خط مولای ما امام زمان(عج) آمده بود که از جمله در آن آمده است: “…و اما الحوادث الواقعة فارجعوا فیها الی رواة حدیثنا، فانهم حجتی علیکم و انا حجة الله علیکم…”،[2] اما در باره رویدادهایی که پیش می آید، به راویان حدیث ما مراجعه کنید که ایشان حجت من بر شما هستند و من حجت خداوند بر شما هستم.[3]

بنابراین با عدم دست رسی به رهبر معصوم این فقیه جامع الشرایط است که به عنوان ولی فقیه در عصر غیبت عهده دار منصب ولایت و رهبری و ادارۀ امور جامعه اسلامی است . از آن جا که کثرت مراکز تصمیم گیری در آن موجب اغتشاش در امور می شود و مسئلۀ رهبری و ادارۀ جامعه اسلامی بر پایه نظم و انضباط است عقل  اقتضا می کند که یک نفر رهبر باشد بر این اساس اطاعت از ولی فقیه بر همگان، حتی سایر فقها واجب است.[4] و زمانی که یکی از آنان اقدام به تشکیل حکومت کرد و رهبری را بر عهده گرفت فقیهان دیگر، ملزم به اطاعت از او هستند و دیگر جایز نیست که در امور مربوط به حکومت مداخله کنند.[5] اما باید این نکته را مد نظر داشت که چنین رهبری بالاخره یک انسان عادی است و احتمال اشتباه و خطا و انحراف و سوء استفاده از قدرت و منصب و … در باره او وجود دارد لذا  اسلام تمهیدات حکیمانه ای اندیشیده است تا ضرر ناشی از این خطرات را به حداقل برساند مثل این که برای تصدی این مقام شرایط ویژه ای قرار داده است مانند این که 1. مؤمن، عادل، متقی باشد. 2. فقیه اسلام شناس و آگاه به مسائل زمان باشد. 3. توانایی و حسن تدبیر داشته باشد. 3. از صفات زشتی چون: حرص، بخل، طمع، جاه دوستی، سازشکاری و سست رأیی منزه باشد و…،[6] که از بین واجدین  شرایط  باید بهترین و قوی ترین رهبر انتخاب شود. حال برای انتخاب چه باید کرد و بهترین راه برای این کار چیست؟

با توجه به این که بنا نیست در زمان غیبت امام زمان (ع) مستقیماً کسی را به این مقام نصب کنند به نظر می رسد که بهترین راه برای رسیدن انتخاب صحیح انتخاب توسط اکثریت مردم است؛ زیرا اگر چه تک تک مردم مصون از اشتباه و خطا نیستند و نیز اکثریت ممکن است اشتباه کنند، اما وقتی اکثریت مردم آگاهانه و آزادانه چیزی را انتخاب کنند، خطایشان کمتر است. این روش امروزه در جوامع پیشرفته دنیا مورد توجه و عمل است. در قانون اساسی جمهوری اسلامی ایران نیز برای انتخاب رهبر و لی فقیه این روش تعیین شده است. در قانون اساسی است: “پس از مرجع عالی قدر تقلید و رهبر کبیر انقلاب جهانی اسلام و بنیان گذار جمهوری اسلامی ایران حضرت امام خمینی «ره» که از طرف اکثریت قاطع مردم به مرجعیت و رهبری شناخته و پذیرفته شدند، تعیین رهبر به عهده خبرگان است که با رأی اکثریت مردم انتخاب می شوند. خبرگان رهبری درباره همه فقهاء واجد شرایط مذکور در اصول پنجم و یکصد و نهم بررسی و مشورت می‌کنند هر گاه یکی از آنان را اعلم به احکام و موضوعات فقهی یا مسائل سیاسی و اجتماعی یا دارای مقبولیت عامه یا واجد برجستگی خاص در یکی از صفات مذکور در اصل یک صد و نهم تشخیص دهند او را به رهبری انتخاب می‌کنند”.[7]

اعضاء مجلس خبرگان رهبری نیز از بین افراد کارشناس، متخصّص، با تقوا و مورد اعتماد مردم، با رأی مستقیم اکثریت ملت انتخاب می شوند. پس با توجه به این که رهبر و ولی فقیه منتخب خبرگان ملت و خبرگان نیز منتخب مردم هستند این انتخاب بسیار به واقع نزدیک و از ضریب اطمینان بالایی برخوردار است تا زمام امور جامعه اسلامی به دست بهترین فردی که واجد همه شرایط در حد اعلا برای این منصب خطیر باشد سپرده شود. علاوه بر این وظیفه، خبرگان وظیفه نظارت بر دارا بودن شرایط رهبری، عملکرد و انجام وظیفه صحیح رهبر و ولی فقیه را نیز بر عهده دارند و هر زمان تشخیص دهند که رهبر شرایط خود را از دست داده است باید او را عزل کنند و فرد مناسب دیگری را جایگزین نمایند.


[1]. وسایل الشیعه، ج 1، ص 67.

[2]. وسائل ‏الشيعة، ج 27، ص 140.

[3]. برای اطلاع از مباحث پیرامون این روایت نگاه کنید: هادوی تهرانی، مهدی، ولایت و دیانت، ص 94 – 102.

[4]. هادوی تهرانی، مهدی، ولایت و دیانت، ص 142.

[7] قانون اساسی جمهوری اسلامی ایران، اصل ۱۰۷.