searchicon

کپی شد

بنی اسرائیل از پيدايش صهيونيسم‌ تا امروز

«صهيونيسم‌« يا «صهيونيزم»، گرفته شده از واژه «صهيون» به معناى کوه خشک يا پر آفتاب، نام تپّه‌اى بلند در جنوب شرقى شهر قدس است که در کتاب تورات به عنوان شهر داود تعريف شده است و داراى آثار و اماکن مذهبى و تاريخى گوناگونى بوده است. در بعضى از افسانه ‌هاى يهوديان آمده که منجى قوم يهود، پس از ظهور از اين کوه، قدرت مطلقه آنان را بر تمام اقوام و ملل جهان گسترش داده، و مستقر خواهد ساخت. پديده صهيونيسم به رغم ادّعاى برخى از منابع با تشکيل نخستين کنگره علنى و رسمى صهيونيست‌ ها در شهر «بال» سوئيس در سال 1897 م (1276 هـ. ش) به وجود نيامده است، بلکه بذرهاى عملى و اوّليّه آن، مدّت‌ها پيش از ورود اين واژه به جهان سياست، پاشيده شده بود،؛ اما کنگره بال، زمان آغاز علنى شدن فعّاليّت صهيونيسم به شمار مى ‌رود؛ از اين رو، گرچه بعضى از نمودها و مظاهر صهيونيسم را در اواخر قرن نوزدهم مى‌ توان يافت، ولى ريشه فعّاليّت ‌آنان به چندين قرن پيش از آن و بلکه به تاريخ کهن و پيشين يهود، بر مى‌ گردد. توضيح آن که بنا به نقل برخى منابع تاريخى، آن گاه که حضرت داود قلعه ‌اى را که بر تپّه صهيون بود فتح کرد، بنايى را براى صندوق عهد (الواح تورات) در آن برپا کرد. ولى پس از ويرانى بيت المقدّس در سال 70 ميلادى و انقراض دولت و ملّت يهود، يهوديان آواره شهرها و نقاط مختلف دنيا – که همواره در آرزوى استقرار مجدّد در سرزمين فلسطين بوده ‌اند – نام «صهيون» را شعار خود قرار داده، براى احياى مجد و عظمت ديرينه يهود، خود را «صهيونى» خوانده ‌اند، اما پس از ظهور اسلام در قرن هفتم و پذيرش اسلام از سوى ساکنان فلسطين، شهر قدس، چهره اسلامى به خود گرفت و پس از مدّتى، در دوران خليفه دوم (عمر) به تصرّف کامل مسلمانان در آمد. شهر قدس يا بيت المقدّس در اسلام و نزد پيامبر گرامى اسلام (صلّی الله علیه و آله) از چنان اهمّيّت ‌و قداستى برخوردار است که در سال‌ هاى نخستين رسالت و بعثت نبى اکرم (صلّی الله علیه و آله) به عنوان قبله گاه مسلمانان مطرح بود و مسلمانان به سوى «مسجد الاقصى» در شهر قدس نماز مى گزاردند. گرچه از آن تاريخ به بعد اين شهر، ميان مسلمانان، مسيحيان و يهوديان از احترام خاصى برخوردار است، ولى در بيشتر دوران تاريخ اسلام تا اين اواخر (به جز سال‌هاى ميان 478 – 670 هـ. ش (1099- 1291 م) که دوران جنگ های صليبى ميان مسلمانان و مسيحيان بر سر تصرف آن بوده است)، مسلمانان فلسطينى که عمدتا از اعراب بوده و مى ‌باشند، بر اين شهر تسلط کامل داشتند و اين شهر پس از مکه و مدينه و با عنوان اوّلين قبله گاه مسلمانان، مهم‌ترين شهرهاى اسلامى به حساب مى‌ آيد و داراى قداست و شرافت بالايى نزد عموم مسلمانان دنيا است. چنان که اشاره شد هر چند يهوديان، طىّ چند مرحله جنگ و کشتار که عليه آنان صورت گرفته، ناگزير شدند در نقاط ديگر دنيا، پراکنده شوند، ولى هرگز از آن آرمان قومى و دينى خود؛ که بازگشت به موطن اصلى مورد ادّعاى خود؛ يعنى «سرزمين فلسطين» به عنوان «ارض موعود»، باشد، دست نکشيدند. اضافه بر آن، آنان با روحيه عصيان گرى و نژاد پرستى که داشته و دارند، هرگز حاضر نمى‌ شدند از لحاظ قومى و دينى با ديگران به ويژه مسيحيان که دشمنى ديرينه‌ اى با آنها داشتند، کنار آمده و تفاهم همه جانبه ‌اى را ايجاد کنند؛ از اين رو، پيوسته مورد آزار و اذيّت مسيحيان و غير آنان قرار داشتند. اين عوامل، موجب شده است که آنها بر آرمان صهيونيستى و نژاد پرستى خود بيشتر پافشارند و براى بازگشت به ارض موعود به هر وسيله‌ اى به ويژه حربه «مظلوم نمايى» متوسّل شوند. يهوديان صهيونيست در مناطقى مانند اروپا و آمريکاى شمالى، حضور چشمگيرى داشته، و توانستند در فعاليت ‌هاى سياسى- اجتماعى و از آن مهم ‌تر، در امور اقتصادى آن نقاط، نقش فعالى ايفا کنند. آنان همچنين کوشيدند تا در دستگاه‌ هاى دولتى، نفوذ کرده، مراکز مهمّ تصميم ‌گيرى ‌هاى سياسى – اقتصادى را در دست گيرند. نفوذ رجال يهودى و صهيونيست در دستگاه‌ هاى سياسى – اقتصادى اروپا و آمريکا به حدّى گسترده و آشکار است که موجب شده است موجى از بغض و نفرت در اروپاى غربى، عليه آنان به وجود آيد. با اين حال، يهوديان افراطى (صهيونيست) کسانى نبودند که از تلاش و مبارزه براى رسيدن به اهداف خود که در رأس آنها همان ايجاد زمينه براى بازگشت به فلسطين باشد دست بردارند؛ از اين رو، پس از مدّت زمانى نسبتاً طولانى، کارهاى پنهان و آشکار فرهنگى، اقتصادى و سياسى و ايجاد زمينه ‌هاى لازم براى تحقق آرمان خويش، سرانجام در سال 1897 ميلادى، نخستين کنگره جهانى صهيونيسم را در شهر «بال» سوئيس تشکيل دادند. در اين کنگره مقرّر شد در کشورهايى که شمار يهوديان در آنها بيشتر از يهوديان ساير کشورها است، سازمان ‌هاى صهيونى، تشکيل گردد. در سال 1905 ميلادى بيشتر نمايندگان صهيونى بر اين مسئله، اتّفاق نظر داشتند که وقت آن فرا رسيده تا در پى تشکيل دولت صهيونيستى در فلسطين برآيند. به همين منظور، ضرورت تشکيل دولت صهيونيستى يهود را در فلسطين، تصويب کردند و پيشنهاد بريتانيا را که حاضر شد سرزمين اوگاندا در آفريقا را – که از مستعمرات او بود – به عنوان ميهن يهود به آنان اعطا کند، نپذيرفتند. سرانجام در سال (1917 م) که بريتانيا درگير جنگ با دولت عثمانى بود، صهيونيست‌ ها فرصت را مغتنم شمرده، زمينه صدور اعلاميه «لردبالفور»[1] وزير خارجه‌ وقت انگلستان را فراهم ساختند. اين اعلاميه به طور اکيد، تأسيس کشور «اسرائيل» در سرزمين فلسطينيان را براى يهوديان به رسميّت شناخت! پس از شکست دولت عثمانى در سال 1923 ميلادى، فلسطين تحت قيوميت دولت بريتانيا قرار گرفت. هدف عمده اين کار، اجراى مفاد اعلاميه «بالفور» بود. جنگ جهانى دوم، زمينه تأسيس يک دولت مستقلّ اسرائيلى را هموار ساخت. در ظرف مدّت 20 سال، شمار افراد يهودى که از اقصى نقاط جهان به فلسطين آورده شده بودند به يک ميليون نفر رسيد. سرانجام، سازمان ملل متحد در تاريخ 14 ماه مه 1948 ميلادى بر تجزيه خاک فلسطين، رأى داد و اين سرزمين به دو قسمت «اسلامى عربى» و «يهودى صهيونيستى» تقسيم گرديد. به اين ترتيب، حکومت «اسرائيلى» و صهيونيستى در همين تاريخ، همزمان با خروج آخرين سربازان انگليسى از فلسطين شکل گرفت. مسلمانان جهان از جمله ملل عرب مسلمان با اين تقسيم ظالمانه به مخالفت جدّى برخاستند و جنگ ‌هايى ميان اعراب به ويژه مصر و سوريه با اسرائيل، روى داد، که از مهم ‌ترين آنها جنگ 11 ژوئن 1967 ميلادى است که به جنگ شش روزه اعراب و اسرائيل، شهرت دارد. در این جنگ، اعراب شکست سختى خوردند. پس از اين شکست ‌ها، ملت مسلمان فلسطين از مبارزات آزادى بخش خويش دست نکشيده و با حمايت ‌هاى همه جانبه – سياسى، نظامى، مادّى و معنوى – دولت ‌هاى انقلابى و امت ‌هاى مسلمان در سراسر جهان اسلام، مبارزات خود را ادامه دادند. هم اکنون نيز اين جهاد مردمى، تحت عنوان قيام «انتفاضه»[2] يا قيام سنگ پرانى که از هيجدهم آذرماه 1366 هـ. ش (هشتم دسامبر 1987 م) آغاز شده است به شدت‌ ادامه دارد.[3]


[1]. بیانیه بالفور (Balfour Declaration)، نامه ‌ای تاریخی بود که در تاریخ ۲ نوامبر ۱۹۱۷ میلادی، توسط آرتور جیمز بالفور، وزیر خارجه وقت بریتانیا، خطاب به والتر روتشیلد، سیاست‌ مدار یهودی تبار و عضو مجلس عوام بریتانیا نوشته شد و در آن از «موضع مثبت» دولت بریتانیا برای «ایجاد خانه ملی برای یهودیان در فلسطین» خبر داده‌شد. بیانیه بالفور، سرآغاز تلاش در عرصه بین ‌المللی برای تأسیس کشور اسرائیل بشمار می ‌رود. پیش‌ زمینه تاریخی جامعه ملل، در پایان جنگ جهانی اول و پس از سقوط امپراتوری عثمانی، قیمومیت بریتانیا بر فلسطین را به پادشاهی متحده اعطا کرد، با این هدف که قیمومیت بریتانیا «پیش ‌زمینه ‌های مطلوب سیاسی، اقتصادی و امنیتی برای تأسیس خانه ملی یهودیان را عهده ‌دار شود و هم‌چنین برای حفاظت از حقوق مدنی و حقوق مذهبی از همه ساکنان سرزمین فلسطین، صرف‌نظر از نژاد و مذهب» بکوشد. بیانیه بالفور، مدیون تلاش ولابی‌ گری حییم وایزمن، رئیس وقت سازمان جهانی صهیونیسم، والتر روتشیلد، عضو مجلس عوام بریتانیا و بانکدار بریتانیایی و هم‌چنین ناحوم سوکولوف روزنامه‌نگار و زبان‌شناس لهستانی بود که در مذاکراتی که منجر به صدور بیانیه بالفور شد، نقشی کلیدی داشت؛ به نقل از دانشنامه آزاد ویکی پدیا.

[2]. انتفاضه در لغت به معنای: حرکت تند و ناگهانی (بدن)، جست و خيز، چين دار کردن حاشيه لباس، پرت کردن، تقلا کردن، جولا ن، شورش، طغيان، قيام، برخاستن، بلوا و برخيزش، و از نظر سياسی و اجتماعی، انتفاضه يا قيام عبارت است از: رفتار و عملكرد معترضانه، شجاعانه و مستمر مردم غير مسلح فلسطين در قبال رژيم صهيونيستی.

[3]. به نقل از: سایت کتابخانه مدرسه فقاهت، جمعی از نویسندگان، کتاب: اديان شناسى، ج 1، ص 8.