کپی شد
بنیان گذار یا بنیانگذاران فرقه دروزیه
برخی از شخصیت ها در فرقه دروزیه تأثیر گذار بودند که در این جا به معرفی آنها پرداخته می شود:
الف) حسن بن حیدره اخرم
از شواهد تاریخی چنین بر می آید که نخستین داعی اسماعیلی که در سال 408 هـ (سال آغازین دوره دروز) نهضتی را به قصد اعلام الوهیت حاکم (خلیفه فاطمی) سازمان داد، «حسن بن حیدره اخرم» بود. دعوت فاطمی در هماهنگی با اصول اساسی عقیده امامت شیعه، حاکم را پیشوا، فرد تأیید شده از جانب خدا، معصوم و لغزش ناپذیر، حافظ و نگهبان حقیقی اسلام و مفسّر مورد اعتماد مفاهیم باطنی شریعت اسلامی میدانست؛ امّا اسماعیلیان فاطمی بر پایه معتقدات خود نمی توانستند او یا هیچ خلیفه فاطمی دیگری را موجودی الهی بشناسند. گسترش برخی اندیشه های تندروانه در میان برخی داعیان فاطمی پیرامون قدرت فوق العاده و سجایای اخلاقی حاکم، ریشه در انتظارات مَعادی[1] اسماعیلیان و مهم تر از آن در تفکرات شیعیان غالی دوره های قدیم تر مخصوصا در عقاید خطابیه دارد.
به هر حال، دعوت رسمی فاطمیان با این جنبش جدید، که پیروان روزافزونی در میان اسماعیلیان مصری پیدا می کرد، قاطعانه به مخالفت برخاست و اخرم که قصد داشت با فرستادن نامه ای به رجال و امرای برجسته، آنان را به جنبش خود فرابخواند در رمضان 408 ق، هنگامی که حاکم او را همراهی می کرد، کشته شد و جنبش جدید متوقف گشت و از گسترش باز ماند.[2]
ب) حمزة بن علي (375- 433 هـ)
یک سال و اندی بعد در محرم 410 ق، جنبش به زعامت حمزة بن علی بن احمد فارسی؛ حاكم درزی که از یاران پیشین اخرم و از نژاد ایرانی بود، از نو آغاز شد. حمزه پایگاه اصلی خود را در مسجد «ریدان» خارج از برج و باروی قاهره قرار داد و در آن جا به تبلیغ مذهب جدید پرداخت. دیری نگذشت که حمزه با رقیبی مواجه شد و او محمد بن اسماعیل درزی، معروف به نشتکین و از ترک های بخارا بود. هرچند ممکن است او در آغاز یکی از شاگردان و پیروان حمزه بوده باشد، ولی پس از آن به طور مستقل عمل می کرد و برای رسیدن به مقام پیشوایی نهضت جدید با حمزه رقابت می ورزید.
حمزة بن علي که فارسی الأصل، از نواحی زوزن و شغلش پیله وری بود، پس از آموختن زبان عربی به قاهره رفت و با افراد سرّی پیروان حاکم بامر الله فاطمی ارتباط برقرار نمود، کم کم جزء ارکان آن شمرده شد و در پنهان برای آنها کار می کرد و نامه شان را به حاکم می رساند تا در سال 408 هـ که دعوت را آشکار نمود و الوهیت حاکم را اعلام نمود و خودش را فرستاده و رسول او معرفی نمود و حاکم نیز او را داعی الدعاة قرار داد تا وقتی که حاکم هلاک شد و پسرش الظاهر لإعزاز دين اللَّه در سال 411 هـ جای او نشست. در این هنگام او از دعوت دست برداشت ظاهر نیز از او تبری جست. پس از آن وی در سال 414 هـ مجبور به هجرت شد و در سرزمین شام اقامت نمود. برخی از پیروانش نیز به وی پیوستند و بیشترشان در ناحیه ای که بعدا به «جبل الدروز» نامیده شد در سوريه مستقر شدند و خودشان به دروز نامیده شدند و حمزة نزد آنان اوّلین از معصومان پنج گانه، و مکنای به عقل شد. برای او کتاب های متعددی پیرامون مذهب، دعوت حاکم و ردّ مخالفانش گزارش شده است:
1- «الواقعة» في الرد على الفاسق النصيري.
2- «الرضا و التسليم» و فيها ذكر الدرزي محمد بن إسماعيل و عصيانه.
3- «التنزيه» لإظهار تنزيه الإله عن كلّ وصف و إدراك، و فيها ذكر وزراء الدين و مضاديهم (أبالستهم) الخمسة.
4- «رسالة النساء».
5- «الصبحة الكائنة».
6- «نسخة سجل المجتبى».
7- «تقليد الرضى سفير القدرة».
8- «تقليد المقتنى».
9- «مكاتبة أهل الكدية البيضاء».
10- «شرط الإمام صاحب الكشف».
11- «التحذير و التنبيه».
12- «البلاغ و النهاية».
13- «سبب الأسباب و الكنز لمن أيقن و استجاب».
حمزة زمانی که به شام کوچ کرد و رابطه وی با شیعیان حاکم در مصر منقطع شد، از نوشتن دست کشید. وی در سال 433 هـ از دنیا رفت.[3]
در دائرة المعارف تشیع آمده : «نکته شگفت آور این که حمزه در یکی از رسالههای خود، محمد بن اسماعیل درزی را متهم می کند که حاکم بامرالله را تنها یک انسان می داند و مقام الوهیت را برای وی قائل نیست. در بیشتر منابع تاریخی نوشته اند که درزی نخستین کسی است که قائل به الوهیت الحاکم خلیفه فاطمی شد و اعتقاد داشت که عقل کلی در آدم ابوالبشر حلول کرده و به صورت او تجسّد یافته و از وی به دیگر انبیاء انتقال می یابد، تا به حضرت محمد (صلی الله علیه و آله) و ائمه (علیهم السلام) و خلفای فاطمی رسیده است.
او مِی خواری و ازدواج با محارم را روا می داشت و قائل به تناسخ ارواح بود؛ از این رو مردم مصر بر او شوریدند. او از بیم رسوایی ناچار به ترک مصر گردید و به شام مهاجرت کرد، تا این که به دست غلامان ترک کشته شد. برخی نوشته اند که مرگ وی به تحریک رقیبش حمزة بن علی زوزنی صورت گرفت».[4]
ج) محمد بن اسماعیل
سومین داعی دروزیان محمد بن اسماعیل است. وی اصالتا از مردم بخارا بود، در سال 407 یا 408 به مصر آمد و با حاکم ارتباط برقرار نمود و این اندیشه را برای حاکم خوب جلوه داد که ادعای خدایی کند. احتمالا حاکم نیز به صورت پنهانی با این اندیشه وی موافقت کرد و بی آن که خود بدین امر دامن زند، به او اجازه داد به گسترش این اندیشه بپردازد.
سرنوشت محمد درزی کاملا مشخص نیست، برخی اعتقاد دارند که او در سال 410 هجری درگذشت، آنان بدین اشاره دارند که قتل او نتیجه توطئه های حمزه بن علی نزد حاکم بود که او را وا داشت، فرمان قتل وی را صادر کند.[5]
د) اسماعیل بن حامد تمیمی
یکی دیگر از بنیانگذاران مذهب دروزی «اسماعیل بن حامد تمیمی» داماد حمزه است که در رتبه بعد از او قرار دارد و به القاب نَفس و ادریس زمان مشهور است، گویا حمزه بر داماد خود اعتماد کامل داشت و مأموریت های مهم را به عهده او می گذاشت.[6]
[1]. یعنی انتظاراتی که بر اساس اعتقاد به معاد دارند. ر.ک: گروه مذاهب اسلامی، اسماعیلیه (مجموعه مقالات)، ص 544.
[2]. همان، ص 543 و 544.
[3]. سبحانی، جعفر، بحوث في الملل و النحل، ج 8، ص 358 و 359.
[5]. ربانی گلپایگانی، علی، فرق و مذاهب کلامی، ص 312.
[6]. غالب، مصطفی، الحرکات الباطنیة فی الاسلام، ص 251.