کپی شد
بلوغ در دختر و پسر
در بلوغ دختران و پسران توجه به نکاتی ضروری است:
1. دختر و پسر با شرایط بلوغ، عقل، قدرت و اختیار، مفتخر به عنوان «مسئول» و «مکلّف» می شوند، و در این بین، دختر زودتر از پسر به بلوغ و سنّ تکلیف می رسد و باید واجبات را انجام داده و از حرام و گناه پرهیز نماید.
2. اگر یکی از شرایط تکلیف در حقّ پسر یا دختر تحقّق پیدا نکند، نسبت به عملی تکلیف ندارد و آن عمل از عهده او ساقط است؛ مانند این که دختر یا پسری تازه به سنّ تکلیف رسیده و برخی از تکالیف شرعیه را قدرت بر انجام آن داشته باشد، اما مثلاً قدرت بر روزه گرفتن را ندارد که در این صورت روزه بر او واجب نیست، اما بعداً در صورت قدرت باید آن را قضا نماید.
3. دختر و پسر علاوه بر سنّ تکلیف، باید آمادگی برای برخی از امور فردی و اجتماعی؛ مانند ازدواج و مسائل اقتصادی داشته باشند تا از خطرات و مشکلات این امور به دور باشند.[1]
پس زیر بنای تکلیف، اموری است که در فقه به آن «شرایط تکلیف» گفته می شود. البته، تکلیف، خود نشانه هایی دارد که شریعت جهت اثباتی آن را تبیین کرده است و در بالا گفته شد.
تکلیف و مسئولیت پذیری در دختر و پسر، به اندیشه و اراده انسان ارزش داده و انسان در چنین جایگاهی، موجودی ارزشی است؛ به طوری که با نبود هر یک از امتیازات چهارگانه؛ کودک باشد یا دیوانه، ناتوان باشد یا بی اراده؛ اگر چه کژی و کاستی او نکوهیده نیست و مورد محبت و ترحم واقع می شود، صاحب مسئولیت نمی باشد و انسان، تنها با ادراک و پذیرش همین عنوان است که اولین عمل ارزشی خود را محقّق می سازد تا جایی که می تواند با قصد قربت نسبت به همین امر، نخستین عبادت خود را انجام دهد و نیز همین عنوان است که او را صاحب وظایف گسترده و تکالیف بسیاری می نماید و با دوری از هر یک از امتیازهای چهارگانه (بلوغ، عقل، قدرت و اختیار) به هر دلیل و در هر موقعیت و برای هر فردی که پیش آید، از جایگاه ارزشی تکلیف دور می شود و حکمی بر وی بار نمی شود.
در حقيقت معنای سنّ تکليف، آمادگی برای عبادت و بندگی خدای متعال و پیدایی لياقت و شايستگي در این مسیر در قالب تکلیف و مسئولیت پذیری است.
به دیگر سخن؛ تکليف دردسر و مشقت نيست، بلکه نشانۀ بلوغ فکری، کمال دختر و نشانه شرافت و افتخار او است؛ به طوری که از نظر کمال و عقل به حدّی رسيده که خداوند براي او حساب و کتابي باز کرده است، و چه افتخاری از اين والاتر که انسان بتواند به محضر پروردگار مشرف شود و زودتر از ديگران چنين مقام و منزلتی را کسب نمايد.
.[1] نک: مکارم شيرازى، ناصر، استفتاءات جديد، ج 2، ص 376، انتشارات مدرسه امام على بن ابى طالب (ع)، قم، چاپ دوم، 1427 ق.