Warning: filemtime(): stat failed for /home/islamp/public_html/fa/wp-content/plugins/easy-table-of-contents/assets/js/front.min.js in /home/islamp/public_html/fa/wp-content/plugins/easy-table-of-contents/easy-table-of-contents.php on line 236
searchicon

کپی شد

بلوغ

تعریف بلوغ

بلوغ از “بَلغ” در لغت به معنای رسيدن به انتهای مقصد است. اعمّ از آن كه مقصد مكان باشد يا زمان يا امرى معيّن و البته گاهى نزديك شدن به مقصد مراد است هر چند به آخر آن نرسد.[1]

مراد از بلوغ، رسيدن فرد به سنين اوان ازدواج و رشد است و رشد هم به معناى پختگى و رسيده شدن ميوۀ عقل است، به خلاف غى كه‏  معناى خلاف آن را دارد.[2]

اما در اصطلاح عرف و شرع وقتی گفته می شود بچه بالغ شد؛ یعنی علائم بلوغ در او پیدا شد و تکلیف بر عهده اش آمد پس او بالغ است.[3]

پايان دوران كودكى فرد و رسيدن وى به سنّى كه انجام تکالیف دینی و قوانين شرعى بر او لازم شده را بلوغ گویند.

بلوغ یک حالت طبیعی و تکوینی است که انسان ها اعم از زن و مرد در مرحله ای از زندگی شان به آن می رسند. در این مرحله در بدن انسان، تغییرات محسوسی اتفاق می افتد. این تغییرات جسمی، نسبت به افراد، محیط های آب و هوایی، نوع تغذیه و … فرق می کند. از جملۀ این تغییرات، بم شدن صدا، روئیدن موی خشن در زير شكم (بالاى عورت)، خروج منی (مخصوص پسران)، حائض شدن (مخصوص دختران) و … است. سن تکلیف در اسلام بر اساس بلوغ تعیین شده است؛ یعنی وقتی نشانه های بلوغ (حداقل این علامت ها، احتلام برای پسران و حیض برای دختران است) حاصل شود، شخص به سن تکلیف می رسد، اما در دین اسلام، غیر از نشانه های طبیعی، معیار سنی برای بلوغ پسران و دختران، در نظر گرفته شده است. پس اگر دختر یا پسر نشانه های طبیعی بلوغ را نداشتند و به سنی که در شرع برای تکلیف آنان مشخص شده است، برسند، باید همانند یک مکلف، به وظایف شرعی خود عمل کنند.

علائم بلوغ

بلوغ در دختر و پسر به شرح زیر است:

الف: روييدن موى خشن و زبر در زير شكم (بالاى عورت)؛

ب: خروج منى چه در خواب و چه در بيدارى؛

ج: كامل شدن 15 سال قمرى در پسر[4] كه 163 روز و 6 ساعت از 15 سال شمسى كمتر است،[5] و تمام شدن 9 سال قمرى در دختر[6] كه 97 روز و 22 ساعت و 48 دقيقه از 9 سال شمسى كمتر است.[7]

بنابر این هر کدام ار این نشانه ها زودتر ظاهر شود در همان زمان رعایت مسائل شرعی بر او واجب می شود.

بلوغ در مذاهب اسلامی

اهل سنت با شیعه در سن بلوغ اختلاف دارند، همان طور که در میان مذاهب اهل سنت نیز این اختلافات به وضوح دیده می شود.[8]

تمام مذاهب اهل سنت و شیعه اتفاق نظر دارند[9] در صورتی که دختر حائض شود[10] به سن بلوغ می رسد. غیر از این نشانه، برخی نشانه های دیگر نیز ذکر شده است که به علت عدم اتفاق همه مذاهب، از ذکر آن خودداری می کنیم.

بنابراین؛ چنین نیست که اهل سنت، سن تکلیف دختران را از شروع بلوغ طبیعی بدانند در حالی که بگوییم شیعه فقط اکتفا به 9 سالگی دختران دارد، (البته در برخی از محیط ها، دختران در همان سن 9 سالگی به بلوغ طبیعی هم می رسند) بلکه اگر دختر حیض ببیند یا حامله شود بنا بر همۀ مذاهب بالغ شده است، اگرچه مثلاً به سنی که اهل سنت برای شروع تکلیف دختر ذکر کرده اند نرسیده باشد.[11] پس از نظر نشانه های بلوغ فرقی بین اهل تسنن و شیعه نیست. تنها فرقی که وجود دارد این است که شیعه با اهل سنت در سن بلوغ دختران، اختلاف دارد.

قول مشهور فقهاء شیعه در سن بلوغ دختران، 9سال قمری و سن بلوغ پسران، 15 سال قمری است.[12]

نظر مذاهب اهل سنت درباره سن بلوغ دختران:[13]

حنفیه: سن بلوغ دختر و پسر را 15 سال قمری می دانند اگرچه ابو حنیفه سن بلوغ پسر را 18 سال و دختر را 17 سال می داند.

مالکیه: اتمام 18 سال برای پسر و دختر

شافعیه: اتمام 15 سال قمری برای پسر و دختر

حنابله: اتمام 15 سال قمری برای پسر و دختر

حنفیه: اتمام 15 سال قمری برای پسر و دختر.

بلوغ در دختر و پسر

در بلوغ دختران و پسران توجه به نکاتی ضروری است:

1. دختر و پسر با شرایط بلوغ، عقل، قدرت و اختیار، مفتخر به عنوان «مسئول» و «مکلّف» می شوند، و در این بین، دختر زودتر از پسر به بلوغ و سنّ تکلیف می رسد و باید واجبات را انجام داده و از حرام و گناه پرهیز نماید.

2. اگر یکی از شرایط تکلیف در حقّ پسر یا دختر تحقّق پیدا نکند، نسبت به عملی تکلیف ندارد و آن عمل از عهده او ساقط است؛ مانند این که دختر یا پسری تازه به سنّ تکلیف رسیده و برخی از تکالیف شرعیه را قدرت بر انجام آن داشته باشد، اما مثلاً قدرت بر روزه گرفتن را ندارد که در این صورت روزه بر او واجب نیست، اما بعداً در صورت قدرت باید آن را قضا نماید.

3. دختر و پسر علاوه بر سنّ تکلیف، باید آمادگی برای برخی از امور فردی و اجتماعی؛ مانند ازدواج و مسائل اقتصادی داشته باشند تا از خطرات و مشکلات این امور به دور باشند.[14]

پس زیر بنای تکلیف، اموری است که در فقه به آن «شرایط تکلیف» گفته می شود. البته، تکلیف، خود نشانه هایی دارد که شریعت جهت اثباتی آن را تبیین کرده است و در بالا گفته شد.

تکلیف و مسئولیت پذیری در دختر و پسر، به اندیشه و اراده انسان ارزش داده و انسان در چنین جایگاهی، موجودی ارزشی است؛ به طوری که با نبود هر یک از امتیازات چهارگانه؛ کودک باشد یا دیوانه، ناتوان باشد یا بی اراده؛ اگر چه کژی و کاستی او نکوهیده نیست و مورد محبت و ترحم واقع می شود، صاحب مسئولیت نمی باشد و انسان، تنها با ادراک و پذیرش همین عنوان است که اولین عمل ارزشی خود را محقّق می سازد تا جایی که می تواند با قصد قربت نسبت به همین امر، نخستین عبادت خود را انجام دهد و نیز همین عنوان است که او را صاحب وظایف گسترده و تکالیف بسیاری می نماید و با دوری از هر یک از امتیازهای چهارگانه (بلوغ، عقل، قدرت و اختیار) به هر دلیل و در هر موقعیت و برای هر فردی که پیش آید، از جایگاه ارزشی تکلیف دور می شود و حکمی بر وی بار نمی شود.

در حقيقت معنای سنّ تکليف، آمادگی برای عبادت و بندگی خدای متعال و پیدایی لياقت و شايستگي در این مسیر در قالب تکلیف و مسئولیت پذیری است.

به دیگر سخن؛ تکليف دردسر و مشقت نيست، بلکه نشانۀ بلوغ فکری، کمال دختر و نشانه شرافت و افتخار او است؛ به طوری که از نظر کمال و عقل به حدّی رسيده که خداوند براي او حساب و کتابي باز کرده است، و چه افتخاری از اين والاتر که انسان بتواند به محضر پروردگار مشرف شود و زودتر از ديگران چنين مقام و منزلتی را کسب نمايد.

احکام بلوغ

هر مسلمانى پس از رسيدن به حدّ بلوغ در دايرۀ مكلَّفين قرار مى‏گيرد، و موظّف است همۀ واجبات الاهى را انجام داده و نواهى او را ترك كند.[15]

در این جا به پاره ای از احکام بلوغ، در قالب دوازده سؤال، و پاسخ از حضرت آیت الله هادوی تهرانی (مدظله العالی) می پردازیم.

مجموع سؤالات همراه با پاسخ آن پیرامون بلوغ و احکام آن:

1. در ابتدای تکليف به علت سهل انگاری و اطلاعات کم از مسائل احکام دينی، چند سال روزه نگرفته ام حال آيا فقط قضای روزه ها کافی است يا بايد کفاره هم بپردازم؟

ج 1. اگر شخص نسبت به بلوغ خود یا وجوب روزه در آن سن جاهل باشد، یا گمان می کرده که توان روزه گرفتن را ندارد و لو این گمان در اثر تلقین اطرافیان حاصل شده باشد، افطار عمدی او جز قضا را بر او واجب نمی کند. البته اگر در تمام موارد احتمال در نزد وی وجود داشته که بلوغ شده یا روزه بر او واجب است یا توان آن را دارد و امکان دستیابی به علم یا اطمینان برای وی بوده است، احتیاط آن است که کفاره بدهد.

2. کسی که بعد از بلوغ نمی دانسته غسل جنابت واجب است، نمازهائی که با حال جنابت خوانده چه حکمی دارد؟

ج 2. باید نمازها را قضا کند.

3. آيا عرق و لباس جنب از حلال يا حرام نجس است و نماز خواندن با آن لباس که در آن عرق کرده از جنابت چه حکمی دارد؟

ج 3. عرق جنب مطلقاً پاک است.

4. نشانه های بلوغ پسران چيست و اگر اينها محقق نشد در چه سنی مسائل شرعيه رعايتش بر ما واجب می شود؟

ج 4. بلوغ شرعی از دو طریق تحقق پیدا می کند: 1. بلوغ طبیعی که روئیدن موی خشن در عانه یا احتلام از علائم آن است 2. پانزده سال قمری که حتی اگر هیچ یک از علائم بلوغ طبیعی نیز ظاهر نشود، پسر پس از اتمام پانزده سال قمری بالغ شرعی محسوب می شود.

5. مايع سفيد رنگی که بعد از ادرار از انسان خارج می شود چه حکمی دارد؟

ج 5. پاک است و وضو یا غسل را باطل نمی کند.

6. کسی که قبل از 15 سالگی يقين به خروج منی پيدا کرده، ولی از روی نادانی نماز نخوانده و روزه هم نگرفته و يا در همان حال بدون غسل جنابت نماز خوانده و روزه هم گرفته است، اکنون نسبت به عبادات آن زمان چه وظيفه ای دارد؟

ج 6. قبلاً در پاسخ به سؤال اول و دوم توضیح داده شد که نماز و روزه قضا دارد و اگر جاهل مقصر بوده است احتیاط ادای کفاره برای روزه ها است.

7. آيا شخصی که قبل از 15 سالگی بر اثر استمناء منی از او خارج شده باشد بالغ محسوب می شود و آيا نماز و روزه فوت شده او قضا دارد؟

ج 7. ظاهراً بالغ است و باید نماز و روزه های فوت شده را طبق آن چه در پاسخ به سؤال اول و دوم بیان شد، قضا کند.

8. در سن 19 سالگی متوجه شدم که، پسر ممکن است قبل از 15 سالگی به وسيله احتلام يا روئيدن زهار مکلف شده باشد، حال تکليف نمازهائی که در آن مدت نخوانده ام چيست. با اين که دقيقاً نمی دانم از چه وقت مکلف شده ام و نمی دانم چه قدر نماز قضا دارم؟

ج 8. آن مقدار از نمازها که یقین به فوت آن بعد از بلوغ دارید، قضا کنید.

9. علائمی که برای تشخيص منی در رساله های عمليه ذکر شده آيا به هنگام خواب نيز بودن اين علائم شرط است يا نه؟

ج 9. بله، البته مراجعه به علائم در صورتی است که نسبت به منی شک وجود داشته باشد و الا در صورت علم به خروج منی، جنب است و اگر می داند که آن چه خارج شده، منی نیست، جنب نمی باشد.

10. اگر فردی جنب شود و خجالت بکشد غسل کند، آيا می تواند با تيمم نماز بخواند؟

ج 10. خیر، جنابت خجالت ندارد باید غسل کند.

11. آيا احتلام مسئله ای غير طبيعی است؟

ج 11. خیر، کاملاً طبیعی است.

12. چرا اسلام دستور می دهد به هنگام جنب شدن تمام بدن را بشوئيم در حال که فقط عضو معينی آلوده می شود و آيا ميان ادرار کردن و خارج شدن منی تفاوتی است که در يکی فقط محل را بايد شست و در ديگری تمام بدن را؟ تمامی اعضاء و مقلدين حضرت عالی عاجزانه التماس دعا دارند.[16]

ج 12. وجوب غسل پس از خروج منی و وجوب وضو پس از ادرار، ربطی به نجاست عضو ندارد. از این رو، در مورد ادرار با آن که آلت نجس شده است، شخص باید برای نماز وضو بگیرد که در آن هیچ شستشویی نسبت به آلت صورت نمی گیرد. این امور تعبدی است. برای نماز باید بدن و لباس پاک باشد و شخص با طهارت حدثی، یعنی غسل یا وضو، می تواند نماز بخواند. البته در برخی روایات وارد شده است که علت غسل و شستشوی تمام بدن این است که تمام بدن در هنگام خروج منی لذت می برد که این نکته حکمت است از این رو، اگر شخص در خواب محتلم شود و پس از بیداری یقین به خروج منی داشته باشد، باید برای نماز غسل کند ولو لذت خاصی را به یاد نیاورد.

اقسام بلوغ

برای اثبات تکلیف و بعضی از امور حقوقی، اقتصادی و اجتماعی بلوغ و رشد مطرح است.

از جمله شرایطی که برای قبول مسئولیت تکلیف ذکر کرده اند بلوغ است و کسی که به حد تکلیف نرسیده انجام هیچ گونه اعمالی بر عهدۀ او نیست. برای بلوغ اقسامی ذکر کردند که در این جا بیان می کنیم:

1. بلوغ جسمانی: رسيدن به بلوغ جسمانى در انسان ها چندان فرقى نمى‏كند و معمولاً در مردها اتمام پانزده سال قمری و در زنان اتمام نه سال قمری است.[17]

2. بلوغ عقلانی و روحی: رسيدن به بلوغ عقلانى در افراد مختلف فرق مى‏كند، ممكن است كسى در حدود بيست سالگى و كسى در سنين بالاتر به اين مرحله برسد و چنين نيست كه با رسيدن به بلوغ عقلانى، ديگر رشد عقلانى انسان متوقف شود، بلكه هر روز كامل و كامل تر مى‏گردد. معمولاً سن رشد عقلانى ميان بيست تا چهل سالگى است. و قرآن در جايى راجع به نوع انسان، چهل سالگى را کمال سنّ رشد و رسيدن به بلوغ عقلانى معرفى مى‏كند: «تا وقتى كه انسان به كمال رشد خود رسيد و به چهل رسيد، گفت: پروردگارا مرا توفيق ده تا نعمت تو را سپاسگزار باشم”.[18] در این آيه خاطر نشان مى‏سازد كه چون يوسف به كمال رشد خود رسيد به او حكمت و علم داديم.[19]

3. بلوغ اشد: “اشد” به معناى استحكام و قوت جسمى و روحى است و “بلوغ اشد” به معناى رسيدن به اين مرحله است.

بلوغ اشد در قرآن مجيد به مراحل مختلف از عمر انسان اطلاق شده است.

الف. گاهى به معناى سن بلوغ آمده مانند: وَ لا تَقْرَبُوا مالَ الْيَتِيمِ إِلَّا بِالَّتِي هِيَ أَحْسَنُ حَتَّى يَبْلُغَ أَشُدَّهُ؛[20] نزديك مال يتيم نشويد، مگر به نحو احسن تا زمانى كه به حد بلوغ برسد.

ب. گاهى به معناى رسيدن به چهل سالگى است؛ مانند” حَتَّى إِذا بَلَغَ أَشُدَّهُ وَ بَلَغَ أَرْبَعِينَ سَنَةً؛[21] تا زمانى كه بلوغ اشد پيدا كند و به چهل سال برسد.

ج. گاهى به معناى مرحله قبل از پيرى آمده مانند: ثُمَّ يُخْرِجُكُمْ طِفْلًا ثُمَّ لِتَبْلُغُوا أَشُدَّكُمْ ثُمَّ لِتَكُونُوا شُيُوخاً؛[22] سپس خداوند شما را به صورت اطفالى از عالم چنين بيرون مى فرستد، سپس به مرحله استحكام جسم و روح مى رسيد سپس به مرحله پيرى.

اين تفاوت تعبيرات ممكن است به اين جهت باشد كه انسان براى رسيدن به استحكام روح و جسم مراحلى را مى‏پيمايد كه بدون شك رسيدن به حد بلوغ يكى از آنها است و رسيدن به چهل سالگى كه معمولاً توأم با يك نوع پختگى در فكر و عقل مى باشد مرحله ديگر است و همچنين قبل از آن كه انسان قوس نزولى خود را سير كند و به وهن و سستى گرايد».[23]

بحران روانی و رفتاری بلوغ

برای نوجوان دوره نوجوانی به عنوان مرحله ای از زندگی، پدیده ای نوظهور است. شروع این دوره با پدیده بلوغ همزمان و خاتمه آن شروع دوره جوانی است. فرآیند بلوغ یكی از پیچیده ترین دوره های زندگی و در عین حال لذت بخش ترین و دل انگیز ترین دوره زندگی هر فرد است. در این دوره نوجوان نه كودك به حساب می آید و نه هنوز به درستی بالغ گردیده است، ولی در مرز بین این دو مرحله (كودكی و بزرگسالی) قرار می گیرد این دوره آغاز مسئولیت پذیری انسان نسبت به اعمال و کارهای خود می باشد.

نوجوانی و بلوغ بهار زندگی است. بهاری كه آغاز تغییر و تحولات جسمی روحی در افراد است. هر فرد فقط یك بار بهار بلوغ را تجربه می كند که با دگرگونی هایی در جسم و روان همراه است. در این دوره نوجوان به سرعت رشد كرده و شاهد تكامل جسمانی و نیرومندی بدنی خویش است و همزمان عواطف و احساسات او نیز دچار تحول اساسی می شود.[24]

از نظر اسلام این دوران بسیار با اهمیت است در احادیث معصومین (ع) از این دوران به هفت سال سوم عمر فرزند (از چهارده سالگی به بعد) تعبیر شده است. رسول اكرم (ص) فرموده است: “فرزند آدمى در هفت سال اوّل زندگى، آقا و سيّد پدر و مادر است، در هفت سال دوّم بنده فرمانبردار و مطيع پدر و مادر است، و در هفت سال سوّم وزير خانواده و مشاور پدر و مادر است”.[25]

امام على (ع) فرموده است:” فرزندت در هفت سال اوّل، برگ خوشبوئى بر ساقه درخت وجود شما است؛ و در هفت سال دوّم، خدمتگزار مطيع و فرمانبردار شما است؛ و در هفت سال سوّم، ممكن است دشمن بدخواه شما يا دوست خيرخواه شما باشد”.[26]

اولیاء و مربیان باید با آگاهی کامل از حقایق و ویژگی ها و شرایط این دوران در جهت شناخت نیازهای روحی روانی نوجوان خود و بر طرف کردن آن به شیوه مطلوب اقدام نمایند تا نوجوان بتواند با کمترین آسیبی این دوران سخت را پشت سر بگذارد. رسول اكرم (ص) فرموده است: رحمت الهى شامل حال پدر و مادرى باد كه با تربيت صحيح، فرزند خود را در نيكى به والدين كمك و يارى نمايند.[27]

برخی از ویژگی ها و خصوصیات روانی نوجوان در دوران بلوغ عبارتند از:

۱. احساس هویت؛ در این دوران نوجوان هویت فردی، اجتماعی خود را به دست می آورد. نوجوان با در نظر گرفتن تجربيات گذشته و قبول تحولات بلوغ می خواهد هويت خويش را از نو بازسازی كند. حتی مخالفت و ستيز با والدين و عصيان در برابر انديشه و قدرت ها و دخالت های ديگران برای تثبيت «هويت» و جدا نمودن خويش از سايرين است.[28] موریس دبس می گويد: «اثبات شخصيت در آنها يك امر طبيعی است. غالباً مخالفتی ما بين خود و محیطی كه در آن زندگی می كند توليد می نمايد و اين اثبات شخصيت اجتماعی جوانان در موارد متعدّدی بروز می كند».[29]

در هر صورت اگر این احساس هویت به درستی درک و راهنمایی نشود دچار بحران هویت خواهد شد؛ زیرا تحول بلوغ جسمی و اجتماعی، تصوير ذهنی از بدن و هويت شخصی نوجوان را تهديد می كند.

۲. تغییرات شدید و ملموس جسمی، روحی و جنسی؛ در این دوران نوجوان با مجموعه از تغییرات ناگهانی ناشی از وضعیت جسمانی، تضادهای روحی و … مواجه می شود که موجب نگرانی هایی در فرد می شود.

۳. رشد هیجانی و عاطفی؛ این رشد گرچه در پسران نیز قابل توجه است، اما در دختران نوجوان به دلیل وجود احساسات و عواطف متعدّد و غیر قابل پیش بینی (همچون زود رنجی، نگرانی، ترس و وحشت، حجب و حیا و شرم، افكار رویایی، گوشه گیری، درون گرایی، خود شیفتگی، خود آرایی، خود نمایی، دوستی و محبت، خشم ، ناسازگاری و پرخاشگری، استقلال طلبی و… ) ملموس تر و حساس تر است؛ زیرا این صفات عاطفی و هیجانی گاه در تضاد با یك دیگرند و سبب نوسانات واضح خلقی می گردند.

۴. رشد اجتماعی؛ دوره نوجوانی، دوره نوسان ها، فعالیت ها و رفتارهای هیجان انگیز در بعد اجتماعی است گرچه نوجوان به نظر بزرگسالان اهمیت می دهد، اما اندیشه های همسالان خود را به بزرگسالان ترجیح می دهد و سعی می كند در میان آنها پذیرفته شده و نقش داشته باشد.

5. رشد اخلاقی؛ این دوران زمان شکل گرفتن و رشد صفات اخلاقی است که با رشد اجتماعی ارتباط نزدیكی دارد و برای ادامه زندگی سالم و سازنده ضروری است، به طور معمول صفات اخلاقی مطلوب اكتسابی هستند و نوجوان باید در انتخاب و به دست آوردن این صفات نیرو صرف کند.

با توجه به آن چه گفته شد نوجوان در این دوره تمایلات و خواهش های متضادی دارد؛ مثلاً با این كه می خواهد با دوستانش باشد، به تنها بودن نیز علاقمند است. خودخواهی كودكانه با نوع پرستی خیرخواهانه را در می آمیزد[30] و او را در برزخی میان كودكی و بزرگسالی رها می سازد و دچار نوعی بی ثباتی عاطفی و روانی و فكری می شود كه از آن به «بحران بلوغ» یاد می كنند. این بحران نوجوان را در یك وضعیت مبهم و پیچیده ای قرار می دهد[31] كه نمی داند چه باید كرد همین عدم اطمینان نسبت به نقش خود موجب مشكلات زیادی برای نوجوان می شود و او را دچار بعضی از اختلالات روانی و رفتاری مانند افسردگی می سازد.

بنا بر این افسردگی تنها یکی ازاختلالات روانی است که گاهی در اثر بحران بلوغ ایجاد می شود، ولی در بسیاری موارد علت دیگری دارد؛ همچنان که بحران بلوغ ممکن است عوارض سوء دیگری غیر افسردگی داشته باشد؛ که باید جدی گرفته شود و از راه صحیح درمان شود.

بلوغ و تصرفات مالی

در تصرفات مالی علاوه بر بلوغ جسمانی، بلوغ روانی و فکری و رشد نیز شرط است.

اسلام مسئله بلوغ را در همه جا به يك معنا نگرفته است، در امر عبادات و امثال حدود و ديات، بلوغ را عبارت دانسته است از: رسيدن به سن شرعى بلوغ و علائمی که مشخص شده، و اما نسبت به تصرفات مالى و اقرار و امثال آن شرط ديگرى را هم اضافه شده که آن رسيدن به حد رشد است و اين خود از لطائفى است كه اسلام در مرحله تشريع قوانين خود، به كار برده است؛ چرا كه اگر مسئله رشد را شرط نمى كرد و در تصرفات مالى و امثال آن رشد را لغو مى‏ساخت، نظام زندگى اجتماعى افرادى چون يتيم مختلّ مى ماند و نفوذ تصرفاتش و اقرارهايش باعث آن مى شد كه افراد ديگر از اين معنا سو استفاده نموده و كلاه سر آنان بگذارند و با آسان ترين راه؛ يعنى با چند كلمه چرب و نرم و وعده هاى دروغين، تمامى وسايل زندگى را از دست ايتام بيرون آورند و با يك و يا چند معامله ضررى يتيم را به روز سياه بكشانند.

پس رشد شرطى است كه عقل اشتراط آن را در اين گونه امور واجب و لازم مى داند، و اما در امثال عبادات، بر همه روشن است كه هيچ حاجتى به رشد نيست، و همچنين است در امثال حدود و ديات، چون تشخيص و درك اين معنا كه زنا بد است و مرتكب آن محكوم به حدود مى باشد، و نيز زدن و كشتن مردم زشت و مرتكب آن محكوم به احكام ديات است احتياجى به رشد ندارد و هر انسانى قبل از رسيدن به حد رشد نيز نيروى اين تشخيص را دارد و دركش نسبت به اين معانى قبل از رسيدن به رشد و بعد از آن تفاوت نمى‏كند.[32]


[1]. قاموس قرآن، ج ‏1، ص 228.

[2]. طباطبایی، محمد حسین، المیزان في تفسیر القرآن، موسوى همدانى، سيد محمد باقر، ج ‏4، ص 275، دفتر انتشارات اسلامى جامعۀ مدرسين حوزه علميه قم، سال1374.

[3]. مجمع البحرين، ج ‏5، ص 6، با اندکی تصرف.

[4]. موسوی خمینی، سید روح الله، توضیح المسائل (محشی)، ج 2، ص 375، م 2252، دفتر انتشارات اسلامی، قم، چاپ هشتم، 1424ق.

[5]. موحدی لنكرانى، محمد فاضل، احكام جوانان، ص 60، انتشارات امير قلم، قم، چاپ سى و پنجم، 1427 ق.

[6]. توضیح المسائل (محشی )، ج 2، ص 375، م 2252.(مشهور فقها بر معیار بودن سن پانزده سالگی و نه سالگی تأکید می کنند).

[7]. احكام جوانان، ص 60؛ برای آگاهی بیشتر در باره نشانه های بلوغ، پاسخ های سن تکلیف دختران، 6780 (سایت اسلام کوئست: 6945)؛ علامت های بلوغ قبل از سن تکلیف را مطالعه کنید.

[8]. همان.

[9]. نک: جزیری، عبدالرحمان، الفقه على المذاهب الأربعة و مذهب أهل البيت، ج ‏2، ص 412، دار الثقلین، بیروت، 1419.

[10]. البته حداقل سن حیض را نه سالگی فرض کرده اند؛ نک:  كتاب الطهارة ( للإمام الخميني، ط-الحديثة)، ج‏1، ص 9.

[11]. الفقه على المذاهب الأربعة و مذهب أهل البيت، ج ‏2، ص 412.

[12]. نک: طوسی، محمد بن الحسن، المبسوط، ج 3، ص 37؛ شرایع الاسلام، ج 1، ص 179؛ جامع المقاصد، ج 5، ص 180؛ تذکرة الفقهاء، ج 14، ص 188؛ ایضاح الفوائد، ج 2، ص 50؛ کشف الرموز فی شرح مختصر النافع، ج 1، ص 552.

[13]. نک: الفقه على المذاهب الأربعة و مذهب أهل البيت، ج ‏2، ص 412؛ فتاوای الازهر، ج10،ص 426؛ الموسوعة الفقهیة، ج 2، ص 332، وزارة الأوقاف و الشؤون الإسلامية بالكويت،: و قد اختلف في سنّ البلوغ: فيرى الشّافعيّة و الحنابلة و أبو يوسف و محمّد من الحنفيّة، و برأيهما يفتى في المذهب، و الأوزاعيّ، أنّ البلوغ بالسّنّ يكون بتمام خمس عشرة سنةً قمريّةً للذّكر و الأنثى ‘تحديديّة كما صرّح الشّافعيّة’، لخبر ابن عمر.

.[14] نک: مکارم شيرازى، ناصر، استفتاءات جديد، ج 2، ص 376، انتشارات مدرسه امام على بن ابى طالب (ع)، قم، چاپ دوم، 1427 ق.

[15]. توضيح المسائل (المحشى للإمام الخميني)، ج‏1، ص: 3.

[16]. از طرف گروه مجازی طلاب جوان و هيئت مجازي عاشورائيان حسينی و جمعی از مقلدين حضرت آیت الله هادوی تهرانی (مدظله).

[17]. نشانه هاى بلوغ یکی از سه چيز است:

اوّل: روييدن موى درشت زير شكم بالاى عورت.

دوم: بيرون آمدن منى، (دست يافتن به رشد جنسى و محتلم شدن. در اين هنگام شخص صلاحيّت و شايستگى براى ازدواج كردن را دارد).

سوم: تمام شدن پانزده سال قمرى در مرد و تمام شدن نه سال قمرى در زن. بنا بر اين هر يك از اين سه نشانه به تنهايى، علامت بلوغ و رسيدن به حدّ تكليف شرعى است.

[18]. احقاف، 15.

[19]. جعفرى، يعقوب، تفسیر کوثر، ج ‏5، ص 362، توضيح، تفسير سوره حمد تا طه ‏كوثر.

[20]. اسراء، 34.

[21]. احقاف، 15.

[22]. غافر، 67.

[23]. مكارم شيرازى، ناصر، تفسير نمونه، ج ‏9، ص 364 و 365، ناشر، دار الكتب الإسلامية، تهران، سال 1374 ش‏.

[24]. قائمی، علی، شناخت هدايت و تربيت نوجوانان و جوانان، ص 42 و 103، انتشارات اميری تهران، 1363.

[25]. فلسفی، محمد تقی، الحديت، روايات تربيتى، ج‏3، ص 103، حدیث 1، دفتر نشر فرهنگ اسلامى‏.

[26]. همان، ج ‏2، ص 347، حدیث 2.

[27]. همان، ج ‏3، ص 342، حدیث 1.

[28]. احمدی، احمد، روان شناسی نوجوانان و جوانان، ج چهارم، ص 28، انتشارات مشعل اصفهان، 1372.

[29]. موريس دبس، چه می دانم بلوغ، ص 82 و 88؛ ر . ک فلسفی، محمد تقی، گفتار فلسفی، جوان ج 1 ج 15، ص 402 و 406 نشر معارف تهران 1344.

[30]. احمدی، احمد، روان شناسی نوجوانان و جوانان ج چهارم، ص 17.

[31]. هريس لمز و ديگران، روش های تقويت عزت نفس در نوجوانان، پروين عليپور ج سوم، ص21 انتشارات آستان قدس رضوی مشهد 1380.

[32]. ترجمه الميزان، ج ‏4، ص 275 و 276.