کپی شد
بصیرت و آگاهی حضرت عباس (علیه السّلام)
شناخت روشن و یقینی از دین، تکلیف، پیشوا، حجت خدا، راه، دوست و دشمن، حق و باطل، «بصیرت و آگاهی» نام دارد؛ چنانچه حضرت امیر (علیه السلام) از رزمندگان راستین، با این صفت یاد نموده و میفرماید: «حَمَلُوا بَصائِرَهُمْ عَلی اسْیافِهِمْ»؛ «بصیرت های خویش را بر شمشیرهایشان سوار کردند»؛[1] یعنی اگر در میدان نبرد، تیغ میزدند، از روی بصیرت بود.[2] پس بصیرت از صفات شایسته و ستودهای است که یک مسلمان در زندگی فردی و اجتماعی خود باید از آن برخوردار باشد.
در مبارزات و فعالیتهای سیاسی و اجتماعی و موضعگیریها، جایگاه بصیرت روشنتر میشود و بدون آن، حتی مبارزه و جنگ هم کورکورانه و گاهی در مسیر باطل قرار میگیرد. انتخاب درست نیز بستگی به بینش صحیح و بصیرت انسان دارد.
قرآن کریم به این موضوع به عنوان ویژگی یک رهبر و داعی به خیر و هدایت، اشاره میفرماید: «قل هذه سبیلی ادعوا الی الله علی بصیرة انا و من اتبعنی»؛ «بگو این راه من است. من و پیروانم با بصیرت و آگاهی کامل، همه مردم را به سوی خدا دعوت میکنیم».[3] حضرت علی (علیه السلام) نیز از رزمندگان راستین با این صفت یاد میکند: «حملوا بصائرهم علی اسیافهم»؛ «بصیرتهای خویش را بر شمشیرهایشان سوار کردند»؛[4] یعنی اگر در میدان نبرد شمشیرمیزدند، از روی بصیرت و آگاهی بود.
یکی از شخصیتهای نورانی جهان بشریت که چنین ویژگی ارزشمندی داشت و دارای بصیرت نافذ و ژرف اندیشی خاصی بود که تمام خطوط جامعه و رگههای کفر و نفاق را به خوبی میشناخت، حضرت عباس (علیه السلام) بود. امام صادق (علیه السلام) درباره بصیرت ایشان میفرماید: «عموی ما عباس بن علی (علیهما السلام) دارای بصیرت دینی و …، بود».[5]
در زیارت مخصوص آنحضرت نیز بههمین نکته اشاره شده است: «اشهد … أَنَّكَ مَضَيْتَ عَلَى بَصِيرَةٍ مِنْ أَمْرِك …»؛ «شهادت میدهم … عمر با برکت خود را در بصیرت و آگاهی گذراندی ….».[6]
در اینجا به برخی از نمونههای بصیرت ایشان اشاره میشود: نقل شده در آغازین زمانی که عباس قدرت تکلم و سخن گفتن پیدا کرده بود و الفاظ بر زبان وی جاری شد، امام علی (علیه السلام) به فرزندش فرمود: «بگو یک. عباس گفت: یک. حضرت ادامه داد: بگو دو. عباس خودداری کرد و گفت: شرم میکنم با زبانی که خدا را به یگانگی خواندهام، دو بگویم».[7]
اما اوج بصیرت اباالفضل العباس (علیه السلام) را میتوان در حماسه عاشورا مشاهده کرد او بیهدف و کورکورانه به کربلا نیامده بود. وی نسبت به درستی و حقانیت راه و رهبرش و هم به این که وظیفهاش جهاد و یاری امام بود، آگاهی کامل داشت. این امر در کلام و شعار و رجز او مشهود است.[8]
[1]. شريف الرضى، محمد بن حسين، نهج البلاغة (صبحي صالح)؛ محقق / مصحح: فيض الإسلام، سید علی نقی، ص 209.
[2]. محدثی، جواد، پیامهای عاشورا، گردآورنده: پژوهشکده تحقیقات اسلامی، ص 255؛ سایت ویکی فقه.
[3]. یوسف، ۱۰۸.
[4]. شريف الرضى، محمد بن حسين، نهج البلاغة (صبحي صالح)، محقق / مصحح: فيض الإسلام، سید علی نقی، ص 209.
[5]. ابن عنبه حسنى، احمد بن علی، عمدة الطالب في أنساب آل أبى طالب، ص 327.
[6]. ابن قولويه قمی، جعفر بن محمد، كامل الزيارات، محقق / مصحح: امينى، عبد الحسين، ص 257؛ مفيد، محمد بن محمد، كتاب المزار – مناسك المزار (مفيد)، محقق / مصحح: ابطحى، محمد باقر، ص 123.
[7]. موفق خوارزمى، احمد بن محمد، مقتل الحسين (عليه السلام)، ج 1، ص 179.
[8]. با بهره گیری از سایت تلوزیون اینترنتی شیعه.